0

مسابقه راز چاه امیر

 
rohisamadi
rohisamadi
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : دی 1387 
تعداد پست ها : 418
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مسابقه راز چاه امیر
یک شنبه 19 آذر 1391  9:40 AM

می بینیم علی(علیه السلام) ، همان علی (علیه السلام) كه می نالد و دائماً فریاد می زند و سكوتش درد آور است. سخنش درد آور است، و همان علی كه عمری شمشیر زده ، جنگ ها كرده ، فداكاری ها نموده و جامعه ای را با قدرت و جهادش پی ریخته و به وجود آورده است، حال در جمع یارانش تنهاست و نیز می بینیم كه نیمه شبهای خاموش مدینه را ترك می كند وسردر حلقوم چاه، می نالد.
امام كسی را ندارد كه برایش حرف بزند، گوشی نیست كه سخنانش را بشنود، و فردی نیست كه او را بفهمد.
رنج بزرگ یك انسان این است كه عظمت او و شخصیت او در قالب فكرهای كوتاه و در برابر نگاه های پست و پلید و احساس او در روحهای بسیار آلوده و اندك و تنگ قرار گیرد. و این مرد كه روی این زمین خودش را تنها می یابد، با این زمین و آسمان بیگانه است و فقط رسالت و وظیفه اش او را با این جامعه و این شهر پیوند داده است.علی(علیه السلام) در میان پیروانش هم تنهاست، در اوج ستایش هایی كه از او می شود مجهول مانده است. درد علی (علیه السلام) دو گونه است: یك درد، دردی است كه از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق مباركش احساس می كند، و درد دیگر، دردی است كه او را تنها در نیمه شب‌های خاموش به دل نخلستان‌های اطراف مدینه كشانده ... و به ناله در آورده است و ما تنها بر دردی می گرییم كه از شمشیر ابن ملجم در فرقش احساس می كند .ای کاش!  کنارت بودم و به اندازه چاه لیاقت سنگ صبوریت  را داشتم . ای کاش در غدیر بودم .واگر در غدیر بودم به ندای ولایتت لبیکی ماندگار می گفتم که آوازه آن در سرتاسر عالم رخ نمایی کند ومتن آن بر گنجینه هر دلی حک گردد.عشق بیعت را زمزمه می کردم ومسرورانه از نگاه این صحنه، درس ولایت رامی آموختم.دستانی برکف می گرفتم وشعار من کنت موله فهذا علی مولاه رایکپارچه صدا می زدم تاوفور نعمت واکمال دین همچنان در گوش زمان بپیچد.

تشکرات از این پست
taghvimi amirmohammadjamali yaarekhorasani aliakbar6569
دسترسی سریع به انجمن ها