0

گل عفاف 2

 
iran313
iran313
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 1561
محل سکونت : اصفهان

گل عفاف 2
دوشنبه 6 آذر 1391  8:26 AM

گل عفاف 2
ابتداي آتش فساد، يك جرقه است .اين جرقّه، رفته رفته شعله مي‌شود.
زين سبب، بايد از بروز اين جرقّه بيم داشت.
بوييدن عطر و گل، روح را آرامش و دل و جان را نشاط مي‌بخشد.
عفونت مرداب و لجن‌‌زار و لاشه هم، آزار دهنده و نفرت‌‌آور است.

هر يك از اين «گلبرگ»ها عطر خاصّ خود را دارد.

رايحه گلبرگ‌ها روح‌پرور است و شميم آنها، مشام جان را نوازش مي‌دهد.
مخاطب اين دسته گل، هم بانوان با حجاب‌اند كه خود را به اين جلوه‌‌‌ي معنوي آراسته‌اند و بهاي گوهري را كه دارند، مي‌دانند.
هم آنان كه در ذهنشان نسبت به حجاب، سؤال و ابهام دارند يا خداي ناكرده از قيمت گوهر وجود خويش و سرمايه‌ي عفاف بي‌خبرند و به اسم آزادي، هيزم آتش گناه و بنزين شعله‌ي هوس مي‌شوند.
وقتي كه پل‌ها شكست و راه برگشت بسته شد، روزي كه پيمانه ريخت و آبرو رفت، چه افسوس‌ها كه بر اين «بن‌بست بي‌آبرويي» مي‌‌خورند و چه «اي كاش ...»هاي بي‌ثمر بر زبان مي‌آورند.
وقتي با چشم دل مي‌توان ملكوت را ديد،
وقتي مي‌توان به چشم خدا و فرشتگانش زيبا و آراسته جلوه كرد،
وقتي مي‌توان جمال و جواني را نردبان عروج به بام آسمان كرد و با اين سرمايه، آخرت و بهشت را خريد، آيا حيف نيست كه چشم به گناه آلوده شود و چهره و تن و اندام، دام ابليس براي شكار گردد و انسان عرشي، زير آوار هوس و عصيان دفن شود؟!
بستن چشم بر روي «حرام» صد دريچه به روي «باغ معني» و بوستان كمال مي‌گشايد.
قهرمان كسي است كه بر هوس‌هاي شيطاني و وسوسه‌هاي ابليسي غالب آيد.
و ... شيعه كسي است كه آن چنان زندگي كند كه بتواند سربلند و با عزت، به روي محمد و علي و فاطمه عليهم السلام بنگرد.
اينك اين شما، و اين گلبرگ‌هاي «گل عفاف».
گلبرگ 1 : حراج عشق
كاش انسان‌ها به اندازه‌ي كالايي كه مي‌خرند، در دل بستن‌ها و محبت پيدا كردن‌ها هم حوصله و وسواس به خرج دهند.
حيف است كه دل‌ها، بي در و دروازه باشد و عشق‌ها بي‌هويت و بي‌‌شناسنامه.
چرا بعضي به «گدايي عشق» مي‌پردازند و بعضي به حراج عشق؟
بايد از چه گذشت تا به چه رسيد؟
آيا آنچه از دست مي‌دهيم، به آنچه به دست مي‌آوريم مي‌ارزد؟ برنده‌ايم يا بازنده؟
گلبرگ 2 : تركش‌هاي گناه
آيا آمار مصدومين «تركش نگاه» را داريد؟
آيا ضايعات «تيرهاي مسموم نگاه» را مي‌شناسيد؟
آيا مي‌دانيد چه تعداد، مبتلايان به ويروس هوس در بستر نگاه آرميده‌اند؟
خواهران ما بايد در «سنگر حجاب» موضع بگيرند و برادران ما بايد با «واكسن تقوا» خود را واكسينه كنند، وگرنه عوارض «نگاه» و «بدحجابي» دامن دو طرف را مي‌گيرد.
گلبرگ 3 : شكرانه‌ي نعمت جمال
اگر زيبايي و جمال، نعمت خداست، شكرانه‌ي آن هم عفاف و پاك‌دامني است.
كساني كه به خاطر زيبايي رخسار و دلفريبي اندام به گناه مي‌افتند، يا ديگران را به گناه مي‌اندازند، حق اين نعمت را ادا نكرده‌اند.
جمال، هرگز مجوز ارتكاب گناه و افتادن به دام و دامن آلودگي و افكندن ديگران به باتلاق فساد نمي‌شود.
روزي از اين نعمت سؤال خواهد شد و حسرت براي آنان است كه از اين راه به دوزخ بروند.
گلبرگ 4 : عشق‌هاي خياباني
پشت بعضي از نگاه‌هاي مسموم و محبت‌هاي فريبا، دره‌ي هولناكي از سقوط و شب تاريكي از بدبختي است.
بعضي قيمت خود را نمي‌شناسند و خود را ارزان مي‌فروشند.
همه‌ي مدعيان دوستي و عشق، خريدار نيستند، بلكه فقط قيمت مي‌‌كنند.
اگر نورافكني بيندازيد، عمق تيرگي‌هاي وحشت‌ناك اين عشق‌هاي خياباني و تلفني را خواهيد ديد.
شما كه نمي‌خواهيد آينده‌ي خود را آتش بزنيد، خيلي راحت به هر كس اعتماد نكنيد.
گلبرگ 5 : چشم، درياي هوس
عاقلانه نيست كه انسان براي لذت ديگران، عذاب الهي را براي خود بخرد.
وقتي چشم درياي هوس شود، قايق گناه در آن حركت مي‌كند و موج عصيان پديد مي‌آورد.
رابطه‌ي «گناه» و «نگاه» چه قدر است؟
آنان كه از تير نگاه‌هاي مسموم پروا نمي‌كنند، شكار گرگ‌هاي هوسران مي‌شوند.
آنگاه ... دست و پا زدن‌‌‌ها به جايي نمي‌رسد.
براي مصون ماندن از «تير نگاه» چه بايد كرد؟
گلبرگ 6 : خودفراموشي
هوشيار باشيم كه دام‌هاي فريب، جاذبه‌هاي گناه، آنتن‌هاي وسوسه‌گر و فيلم‌ها و سي‌دي‌هاي دجّال‌گونه، ايمان و عفاف ما را نربايند.
خدافراموشي، خودفراموشي را درپي دارد.
هر كه ارزش خود را نداند، خويش را حراج مي‌كند و زير قيمت واقعي مي‌فروشد.
ارزش اجناس دست دوم خيلي پايين‌تر است.
گلبرگ 7 : بايد «دام» و «دانه» را شناخت.
ما هر لحظه بر سر دو راهي «فسق» و «فلاح» ايستاده‌ايم.
بيش از هر چيز نيازمند «چراغ ايمان» و «سپر تقوا» و چشمان آگاه و عبرت‌بين هستيم تا در پيچ و خم زندگي در كام فساد و دام گناه نيفتيم.
گوهر عفاف را پاس بداريم تا كرامت انساني خود را از دست ندهيم.
گلبرگ 8 : قيمت وجود
صاحبان گنج و گوهر، جواهرات خود را در معرض دست و ديد رهگذران نمي‌گذارند تا جلوه كند و سارق را به هوس اندازد.
كاش بانوان، قدر و قيمت وجود خود را بدانند و با جلوه‌گري، چشم و دل هوس‌بازان را نربايند و گنج عفاف را در معرض هجوم و غارت قرار ندهند.
بعضي‌ها چه راحت خود را به دام مي‌اندازند و با پاي خود به قربانگاه مي‌روند.
گلبرگ 9 : مرواريد نفيس
پاكدامني و عفاف، گوهري قيمتي و مرواريدي ارزنده است كه بايد با هزاران چشم از آن مراقبت كرد.
اين گوهر اگر گم شود، ديگر به دست نمي‌آيد و اين مرواريد اگر بشكند، ديگر درست نمي‌شود.
پس مواظب دزدان عفاف و غارتگران سرمايه‌ي حجاب باشيم.
مگر مرواريد شكسته قيمتي دارد؟
گلبرگ 10 : ثمره‌ي باغ زندگي
باغبان، محصول باغ و بوستانش را به تاراج و حراج نمي‌گذارد، بلكه از آن مراقب مي‌كند.
حجاب و عفاف، ثمره‌ي باغ زندگي و بوستان عمر است.
چرا بايد گل حيا پر پر شود و لگد‌مال عابران بي‌خيال و رهزنان بي‌انصاف گردد؟!
كسي كه نگهبان سرمايه‌‌اش نباشد، شايسته‌ي هر نوع ملامت است.
گلبرگ 11 : دژ كرامت
هيچ كس به اسم آزادي، ديوار خانه‌اش را برنمي‌دارد و در حياطش را باز نمي‌گذارد.
چون ممكن است دزدي رخنه كند و اموالش را به يغما ببرد.
حجاب، ديواري است كه راه را بر دزد عفاف مي‌بندد و زن را در دژ كرامت مصون مي‌سازد.
اين ديوار را بر‌‌نداريم و اين دژ را ويران نسازيم.
گلبرگ 12 : گوهر عفاف
هر چيزي كه نفيس‌تر و قيمتي‌تر باشد بايد از آن بيشتر مواظبت كرد تا به غارت نرود.
كسي كه ارزش گوهر عفاف را مي‌داند، با بدحجابي آن را زير دست و پاي غارتگران نمي‌اندازد و خود را به طعمه‌اي براي گرگ‌هاي هوس‌باز تبديل نمي‌كند.
به فرزندانمان بياموزيم كه از گوهر عفافشان هوشيارانه پاسداري كنند.
گلبرگ 13 : نگاه‌هاي مزاحم
وقتي شما در خانه‌ي خود را مي‌بنديد يا پشت پنجره‌ي اتاقتان پرده مي‌زنيد، خانه‌ي خود را از گزند بيگانه و نگاه‌هاي مزاحم و حشرات موذي ايمن ساخته‌ايد.
چه زيبا گفته‌اند كه:

 

«حجاب، مصونيت است نه محدوديت»!

گلبرگ 16 : دل پاك، نگاه پاك

 

با حجاب خويش، نگاه‌هاي مزاحم را ناكام بگذاريد.

گلبرگ 14 : انتخاب، نه تحميل

آنان كه حجاب را آگاهانه برمي‌گزينند، مي‌خواهند «گوهر عفاف» خود را از تاراج مصون نگه دارند.
اين است كه بر انتخاب خود افتخار مي‌كنند و با حرف اين و آن، سست و بي‌انگيزه نمي‌شوند و تابع جوّ نمي‌گردند، چون از قيمت گوهري كه دارند باخبرند.
گلبرگ 15 : حجاب، سلاح مقاومت
دختران و بانوان فرزانه و فهيم، وقتي به بلوغ فكري مي‌رسند، متين و باوقار مي‌شوند. نه با هر موج به اين سو و آن سو مي‌روند و نه رضاي خدا را با پسند
مرد‌م عوض مي‌كنند.
اگر حجاب، سلاح مقاومت در برابر بي‌بندوباري است، شگفتا كه كساني خود را خلع سلاح مي‌كنند و در برابر هجوم فساد، بي‌دفاع مي‌مانند.
حجاب ظاهري ريشه در عفاف دروني دارد.
كسي كه بخواهد پاك شود، ظاهر و باطنش را بايد يكي كند.
آنان كه بي‌قيد و لاابالي‌اند،ولي مي‌گويند «دلت پاك باشد»، نمي‌دانند كه پاك‌دل در پاكي رفتار و متانت و وقار نمايان مي‌شود و از دل پاك، جز نگاه پاك برنمي‌آيد.
از كوزه همان برون تراود كه در اوست.
نمي‌توان پذيرفت كه از كسي عفونت گناه به مشام برسد، ولي مدعي باشد كه دلش پاك است.
گلبرگ 17 : عصاره‌ي گل نجابت
عصاره‌ي گل‌هاي عالم تبديل به «عطر» مي‌گردد و در شيشه‌ي دربسته نگاه‌داري مي‌شود.
اگر در شيشه‌ي عطر باز بماند، عطرش مي‌پرد و اگر كسي با حجاب و پوشش، عطر عفاف خود را حفظ نكند، از ارزش و اعتبار مي‌افتد.
رايحه‌ي دل‌انگيز عفاف را نبايد در مزبله‌ي نگاه‌‌هاي شيطاني رها كرد و گل نجابت را نبايد در دست پليد هوسبازان پرپر ساخت.
گلبرگ 18 : ويروس گناه
بعضي از نگاه‌ها ويروس گناه منتشر مي‌كنند و بعضي از چهره‌ها حشره‌ي مزاحمت دور خود جمع مي‌كنند.
قيافه‌هاي بزك كرده‌اي كه نگاه‌هاي حرام را به سوي خود جلب مي‌كند، مرداب حشره‌خيز است و موهاي افشان و در معرض تماشا، شعله‌هاي آتش دوزخ است كه هم خود را مي‌‌سوزاند هم جوانان را به آتش گناه مي‌افكند.
حيف نيست كه زن با كرامت، به يك بوتيك سيار تبديل مي‌شود؟!
گلبرگ 19 : كدام رابطه؟
براي شناخت زشتي و زيبايي چهره و لباسمان به «آينه» نگاه مي‌كنيم.
زيبايي و زشتي اخلاق و خصلت‌ها و عمل‌هاي خود را در كدام آينه بنگريم؟
رابطه‌ي ما با خودمان، رابطه‌ي يك تاجر است با سرمايه‌اش، رابطه‌ي يك كشاورز با زمين و زراعتش، رابطه‌ي يك باغبان با گل‌‌‌ها و درخت‌هايش، رابطه‌ي يك دانش‌آموز با درس‌ها و نمره‌‌‌‌ها و كارنامه‌اش.
آيا سود مي‌بريم يا زيان، گل مي‌پروريم يا خار؟
مي‌روييم يا مي‌پژمريم؟
كارنامه‌ي ما «قبولي» است يا «ردّ»؟
گلبرگ 20 : حياي مريم
زنان خوب، ميراث‌دار عفاف فاطمه و حياي مريم‌اند، دريغا كه بازيچه‌ي هوس شوند و به ويروس گناه آلوده گردند.
دزدان ايمان و غارتگران شرف در كمين‌اند و كوچه و خيابان، شكارگاه صيادان است.
گوهر عفت و نجابت، كم ارزش‌تر از طلا و پول و محصول باغ و وسايل خانه نيست.
كسي كه مراقبت سرمايه‌‌هاي ارزشمند خود نباشد، اگر غارت شد و مورد دستبرد قرار گرفت، بايد خودش را ملامت كند.
گلبرگ 21 : نيش نگاه مسموم
آنكه خود را در معرض ديد و تماشاي نگاه‌هاي مسموم و چشم‌هاي ناپاك قرار دهد و به دلبري و جلوه‌گري بپردازد، هميشه برنده‌ي اين بازي نيست!
روزهاي ندامت هم در پيش است.
هر كه خود را با سپر حجاب مصون نسازد، از زهر نگاه‌ها و نيش پشه‌‌هاي شهوت در امان نخواهد بود.
گاهي زهر و مسموميت اين نگاه‌ها تا آخر عمر، در وجود انسان مي‌ماند و هيچ پادزهري آن را درمان نمي‌كند.
گلبرگ 22 : پشت ديوار ندامت
آنكه «كودك عفاف» را جلوي صد‌ها گرگ گرسنه مي‌برد و به تماشا مي‌گذارد،
آنكه «يوسف زيبايي» را به چند سكه تقلبي و بدلي مي‌فروشد،
آنكه بدون «لباس تقوا» به صحنه‌ي شعله‌ور گناه مي‌رود،
روزي هم پشت ديوار ندامت مي‌نشيند و اشك ندامت بر دامن حسرت مي‌‌ريزد،
سرانجام هم در آخرت، در آتش بي‌پروايي و بي‌تقوايي خود خواهد سوخت.
آيا ديدن اين همه طعمه‌‌هاي تباه شده و پشيمان كافي نيست كه ديگران اين راه را دوباره تجربه نكنند؟!
گلبرگ 23 : همسو و همسان با الگو
به خود مي‌باليم كه محبت زهرا عليها السلام در دل داريم و افتخار ما عشق به زينب كبري است.
اين محبت اهل بيت عليهم السلام بايد خود را در زواياي زندگي ما نشان دهد.
شباهت ما و اين دو الگو در چيست؟
اگر عفت و عبادت و حياي فاطمي و صبر و شجاعت و وفاي زينبي در ما نباشد، چگونه ثابت كنيم كه شيعه‌ي زهرا و پيرو زينبيم؟ ... آيا ادعاي خالي را از ما مي‌پذيرند؟
بكوشيم با اسوه‌هاي كرامت و نجابت همسو شويم.
گلبرگ 24 : غنچه‌‌هاي نجابت
عاقل آن است كه انديشه كند پايان را ...
از اول كه جامه‌ي عفاف به زيبايي و كرامت آراسته است و سفيدي و شفافي عصمت را دارد، نبايد گذاشت چركابه‌‌‌ي گناه و معصيت بر آن بپاشد.
 
از اول بايد مواظب بود كه پاي بيگانه به مزرعه‌ي نجابت باز نشود و دست تجاوز به غنچه‌‌ها و بوته‌هاي نورس عصمت نرسد.
وگرنه ... پس از لگدمال شدن گل وجود، اشك و فغان و ندامت بي‌ثمر است و آب و آبروي رفته را برنمي‌گرداند.
گلبرگ 25 : سنگر مقاومت
وقتي حجاب، سلاح و سنگر باشد، زنان با حجاب هم مرزبانان عفاف و شرفند.
مهاجمان فرهنگي مي‌كوشند با تضعيف حجاب و ترويج عرياني، زنان و دختران جامعه را خلع سلاح كنند.
كسي كه از دشمن و شيوه‌هاي هجوم او آگاه باشد، به اين خلع سلاح تن نمي‌دهد!
گلبرگ 26
هنر پاك ماندن
چرا برخي از جوانان شرط «احتياط» را از دست مي‌دهند و خود را در معرض بارش تيرها و تركش‌‌‌هاي خطرناك قرار مي‌دهند؟
آيا اين همه افراد تركش‌خورده از نگاه‌هاي مسموم و فلج شده از ارتباط‌هاي آلوده و شوم براي عبرت كافي نيست؟
هنرمند كسي است كه بتواند در فضاي آلوده، پاك و عفيف بماند وگرنه گناه و آلودگي كه هنر نيست و از همه كس برمي‌‌آيد ...

گلبرگ 27 : صحنه‌هاي ضبط شده

آنان كه از بي‌حجابي و برهنگي و خودنمايي لذت مي‌برند شايد فراموش كرده‌اند كه دستگاه‌هاي دقيق خدا، اين صحنه‌ها را ضبط و فيلم‌برداري مي‌كند و فرداي

گلبرگ 28 : وسوسه‌ي گناه

 

قيامت مورد سؤال قرار خواهد داد.
آيا حاضريد فيلم تماس‌ها و روابط شما در قيامت به نمايش عمومي درآيد و رسوايي به بار آورد؟
محكمه‌ي الهي اسناد و مدارك فراوان از اعمال ما در اختيار دارد. براي آنها چه جوابي داريم؟
دزدان عفاف، از ديوار كوتاه بدحجابي و بي‌حجابي، راحت‌تر به حريم كرامت زنان و دختران دستبرد مي‌زنند اما زنان باحجاب چون در سنگر حفاظتي عفاف و پوشش‌‌اند، از اين گونه تعرض‌‌ها و وسوسه‌هاي شيطاني مصون‌ترند.
خوشا آنان كه با پوشش و حجاب، محيط را هم براي خودشان ايمن و سالم مي‌سازند، هم وسيله‌ي هوسبازي ديگران نمي‌شوند و بيماردلان را به وسوسه‌ي گناه و شعله‌ي هوس نمي‌اندازند.
گلبرگ 29 : نقاب مهرباني
انوان و دختران، به خاطر ارزش و كرامتي كه دارند، نبايد در بازار سوداگران شهوت، خود را به بهاي چند نامه و نگاه و لبخند و پيام بفروشند.
كام‌جويان ديوسيرت، نقاب مهرباني به چهره مي‌‌زنند و مدعي عاشقي مي‌شوند اما وقتي گل عصمت را چيدند و زيبايي كرامت را از بين بردند، قرباني خود را زير پاي خود له مي‌كنند، يا مثل دستمال مصرف شده، دور مي‌اندازند.
و ... چه خوش باورند، آنان كه تسليم مي‌شوند.
گلبرگ 30 : حجاب، قلعه يا زندان؟
حجاب، زندان نيست كه زنان در آن محبوس باشند، بلكه قلعه و دژي است كه از ورود غارتگران و مهاجمان جلوگيري مي‌كند.
زنان با حجاب، قلعه‌ نشيناني‌اند كه به مزاحمان اجازه‌ي ورود به حريم عفاف نمي‌دهند و در اين حصار بلند از گوهر عفاف پاسداري مي‌كنند.
گلبرگ 31 : زيبايي سيرت يا صورت؟
بي‌حجاب يا بدحجاب، همچون شاخه‌اي بيرون از حصار باغ است كه طمع هر رهگذر را به سوي خود جلب مي‌كند.
هر شاخه كه از باغ برون آرد سر
در ميوه‌ي آن طمع كند راهگذر
گل عفاف در بوستان حجاب مي‌رويد و عطر پاكي، وجود زنان محجبه را قيمتي مي‌كند.
آنان كه از سيرت والا محرومند، به نمايش صورت خود مي‌پردازند.
گلبرگ 32 : جواهر اصلي و بدلي
پيروان آرايش و تجمل، ويترين مد و بوتيك تماشاي ديگرانند.
فاقدان كمال سيرت مي‌كوشند جمال صورت را به نمايش عمومي بگذارند و احساس كمبود شخصيت را جبران كنند.
كسي كه جواهر اصلي دارد، به بدلي رو نمي‌آورد.
دريغ بر كسي كه قيمت خود را در چند قطعه طلا يا چند دست لباس بداند.
گلبرگ 33 : زيبارويان عفيف
اگر عفاف و پاكدامني را بر خوبي‌هايتان بيفزاييد، امتيازتان بيشتر مي‌شود و اگر چهره و جمال شما را به گناه افكند، از امتياز شما كم مي‌شود.
خداوند در ميان جوانان و زيبا‌رويان، آن قدر نمونه‌هاي عفاف و پاكدامني دارد كه به رخ انسان بكشد و راه بهانه را بر معصيت‌كاران ببندد.
آنان كه هم «مال و جمال» دارند و هم «عفاف و كمال»، حجت خدا بر ديگرانند.
هرگز مباد كه نعمت، وسيله‌ي عذابمان گردد؟!
گلبرگ 34 : برگ هويت
شايد لباس را زود به زود بشود عوض كرد يا خانه را فروخت ولي «فرهنگ» و «اخلاق» هويت ماست.
نبايد به اين زودي و سادگي، شخصيت و هويت خود را بفروشيم و عوض كنيم.
براي مقاومت در برابر سيل تهاجم فرهنگي بايد «سدّ ايمان» زد و از مرز عقيده و و اخلاص و فرهنگ حجاب و عفاف نگهباني كرد.
خودباختگان در برابر فرهنگ بيگانه، به راحتي «خدا» را هم مي‌بازند.
برگه‌ي «هويت» خود را گم نكنيم!
گلبرگ 35 : پرونده‌ي قابل دفاع
علمكرد ما، در شب و روز بايگاني مي‌شود.
حرف‌ها، رفتار‌ها، گفته‌ها، شنيده‌ها، رابطه‌‌ها، لبخندها، نگاه‌ها و همه‌ي لحظات تيره و روشن زندگي، براي ما يك «پرونده» تشكيل مي‌دهد.
روزي هم بر اساس محتواي اين پرونده، مؤاخذه و محاكمه خواهيم شد.
خوشا به حال كسي كه پرونده‌اي «قابل دفاع» داشته باشد و از فاش شدن «نامه‌ي اعمال» خود نگران نباشد.
گلبرگ 36 : تار و پود متانت
چادر و مقنعه‌اي كه قامت كوچك و چهره‌ي نجيب دختركان معصوم را مي‌آرايد، تار و پود حجاب و متانت در بزرگسالي است.
دختران اگر از كوچكي با مفهوم حيا و حجاب انس بگيرند، در بزرگي كمتر آسيب‌پذير مي‌شوند.
نهال عشق به حجاب را از كودكي در دل فرزندانمان بكاريم، تا در بزرگي ثمر دهد.
گلبرگ 37 : خودمان باشيم
ظاهر در باطن مؤثر است.
باطن هم در حالات و رفتارهاي ظاهري اثر مي‌گذارد.
كسي كه در لباس، قيافه، نوع زندگي، فرهنگ اجتماعي و آداب و رسوم از بيگانه پيروي كند و الگو بگيرد، كم كم شخصيت و هويت او هم بيگانه مي‌شود و شباهت ظاهري به تدريج او را به «فرهنگ‌پذيري» مي‌كشد.
ما كه قومي با فرهنگ و ريشه‌دار و غني هستيم، چرا در فرهنگ و آداب از بيگانه گدايي كنيم؟!
خودمان را از ياد نبريم، خودمان باشيم.
گلبرگ 38 : آينه‌‌ي ايمان
عشق به قرآن و اهل بيت را از دل و درون به اندام و برون آوريم و از باطن به ظاهر و از سيرت به صورت.
يگانگي «بود» و «نمود» و يكساني ادعا و عمل گواه ايمان صادق ماست.
اگر رفتار ما تابلوي باورهاي ديني ما باشد و اگر ظاهر ما آينه‌ي باطنمان گردد، شاهد آن است كه در عقيده به قرآن و مكتب صادقيم.
حجاب يكي از اين تابلو‌ها و آينه‌هاست ...
گلبرگ 39 : پرورش‌‌ گل‌هاي حيا
اگر از عفونت مرداب رنج مي‌بريد،
اگر از خارستان محيط ناراحتيد،
اگر از بي‌فروغي دل‌‌‌ها و كوچه‌ها و خيابان‌ها در هراسيد،
شما كه باغبان حيا و عفافيد، چند گل زيبا پرورش داده‌ايد؟
هر دختر با ايمان و با‌حجاب و پاك و نجيب كه تربيت كنيد، گامي براي خشكاندن مرداب برداشته‌ايد و ظلمت را شكسته‌ايد.
گلبرگ 40 : منطقه‌ي ورود ممنوع
كسي كه «خط قرمز»‌هاي نگاه را نشناسد. به منطقه‌ي «ورود ممنوع» وارد مي‌شود و گرفتار مي‌گردد.
مگر به هر چه «ديدني» است، بايد نگريست؟
چشمي كه حريم زندگي شخصي ديگران را مراعات نكند و «هرزه‌بين» شود، از قيمت مي‌افتد.
نگاه، گاهي تير مسموم شيطان است و ميان نگاه و گناه، گاهي فاصله‌ي اندكي است.
كسي كه حريف چشم خود نيست و نگاهش را نمي‌تواند كنترل كند، چه ادعايي دارد؟!
 
نويسنده: جواد محدثي

 

امیدوارم لبخند امام زمان روزی شما باشد. باتشکر/

 

تشکرات از این پست
zahra_53 abdo_61 samsam yasbagheri sara_fe nazaninfatemeh aliaghahastam saeedakh hoseingh855 hamedmoghaddam darya1391 bulut1 saeid_189 alirezanabi2006 farshon ravabet_rasekhoon
دسترسی سریع به انجمن ها