پاسخ به:عنایات حضرت ابولفضل العباس به شیعیان
جمعه 3 آذر 1391 9:32 PM
حضرت آية الله سيد محمد مهدى مرتضوى لنگرودى (عبدالصاحب ) از مدافعين حريم ولايت در حوزه علميه قم ، مرقوم داشته اند:
بعد الحمد و الصلاة ، بنا به تقاضاى دانشمند محترم ، علم الاعلام ، حجة الاسلام جناب مستطاب حاج آقا شيخ على ربانى خلخالى - دامت افضاته العاليه - به نقل دو واقعه كه از كرامات باهره علمدار كربلا، قمر بنى هاشم ، حضرت ابى الفضل العباس عليه السلام است و اين جانب هر كدام را به يك واسطه از موثقين شنيده ام ، پرداخته و آن دو واقعه را كاملا به رشته تحرير در آورم :
1. واقعه اول را از شخصى موثق و مورد اعتماد، جناب مستطاب شيخ الاسلام فاضل بنانى ، در بيست سال پيش شنيده ام و نمى دانم اكنون آن مرد بزرگوار زنده است يا مرده ، اگر زنده است خداوند او را مؤ يد و منصور بدارد و اگر مرده است خدا او را غريق رحمت واسعه اش بفرمايد.
وى گفت : روزى در صحن مطهر حضرت قمر بنى هاشم عليه السلام بودم ، مشاهده كردم دو مرد، يك زن را با ذلت و خوارى به سوى حرم مطهر حضرت عباس عليه السلام مى برند. نزديك شدم و سؤ ال كردم كه شما چه نسبتى با اين زن داريد و قضيه از چه قرار است كه او را با اين ذلت و خوارى به سوى حرم مى بريد؟!
يكى از آن دو نفر گفت : من پدر اين زن هستم ، و اين شخص برادر اوست . در قبيله ما رسم چنين است ، اگر دخترى هنوز به خانه شوهر نرفته آبستن شود او را مى كشيم . (1) اين دختر من آبستن شده شكمش بالا آمده ، خواستيم كه او را بكشيم ، دختر گفت من بى گناهم ، من زنا نداده ام ، مرا به حرم مطهر ابوفاضل ببريد، در انجا بر شما معلوم خواهد شد كه ادعاى من درست است يا نه ؟ اكنون او را به حرم مطهر ابو فاضل عليه السلام مى بريم تا بر ما معلوم شود قضيه از چه قرار است .
فاضل بنانى گفت : من با آنان وارد حرم مطهر حضرت ابى الفضل العباس عليه السلام شدم ، زن به ضريح مطهر متوسل شده و آه جانسوزى از دل بركشيد. وى چون ابر بهارى اشك مى ريخت و صداى دلخراشش گاه در فضاى حرم طنين انداز مى شد، به طورى كه توجه اهل حرم را به سوى خود جلب مى نمود. ناگاه ضريح مطهر به حركت در آمد و همه اهل حرم دانستند كه كرامتى خواهد شد. سكوت مطلق در حرم حكمفرما شده بود. در آن وقت صدايى از شكم آن زن به گوش همه اهل حرم رسيد. آن صدا چه بود؟
صدا اين بود: امى ليست زانية . سه مرتبه اين صدا به گوش اهل حرم رسيد.
در اين موقع چراغهاى مخصوص كرامت علمدار كربلا روشن شده ، مرد وزن هلهله كردند.
از طرف كليد دار حرم يك چادر و يك پيراهن به آن زن داده شد و سپس چادر و پيراهن آن زن گرفته قطعه قطعه نموده و به عنوان تبرك به مردم دادند.
فاضل بنانى فرمود: يك قطعه از چادر به اينجانب رسيد. وى افزود: مشاهده نمودم كه پدر و برادر آن زن ، اين بار با احترامات فائقه ، آن زن را به سوى خانه اش هدايت مى كردند.
پی نوشتها:____________________________
1-حضرت آية الله لنگرودى ، با توجه به بيگناهى دوشيزه مزبور، احتمال مى دادند كه شايد در حمام ، نطفه به رحمش رفته و آبستن شده بوده است .
عالم محضر خداست درمحضر خدا گناه نکنید حضرت امام (ره)