ديدهام من كه ماه ميرويد
ديده آيا كسي كه چوبه ي دار،
چوبه ي خشك دار گردد سبز؟!
ديده ام من قسم بر آن سر سبز
چوبه ها چون چنار گردد سبز
*
ديده آيا كسي كه در شب تار
سبز گردد ز چوبه ي داري،
آفتابي، ستاره اي، ماهي؟
ديده ام من قسم به او، آري!
*
ديده ام من كه ماه مي رويد
آفتاب و ستاره مي رويد
هر كجا ريخت خون پاك شهيد،
لاله از سنگ خاره مي رويد
*
ديده ام من كه ديو مي شكند
مثل يك شيشه ي ترك خورده
زير پاي سكوت مي ريزد
ديو بي رحم، زرد و پژمرده
*
ديده ام من بنفشه مي رويد
در دل برف، در دل سرما
يعني اي دوستان سبز انديش!
شد بهاران ز گرد ره پيدا