جام جم آنلاين نوشت:
عشق به امام حسين(ع) و كربلا از پسكوچههاي كودكي همه ما آغاز ميشود. از تكيههاي سياهرنگ، پارچههاي عزا و پرچمهاي سرخ و سبز و سياهي كه با آمدن محرم همه جا را سياه پوش ميكند.
هنوز هم از كودكي ياد ميگيريم كه آب بنوشيم و بگوييم «سلام بر حسين». درست است كه ما كربلا را با دل هايمان ميشناسيم و ميآموزيم و برايمان ماندگار ميشود، اما اين واقعه عظيم لابهلاي صفحات تاريخ هم رواياتي مستند دارد كه ارزشمند و درخور توجه است.
اگر كمي بررسي كنيم، ميبينيم كتابهاي تاريخي هم در بيان مظلوميت امام حسين(ع) از پاي ننشسته و تاريخنگاران هم تلاشهاي بسياري كردهاند تا هريك به زبان و بياني، مظلوميت اين امام و ظلم و شقاوت يزيد را روايت كنند. اين روايتها در كتابهايي با عنوان «مقتل» نگاشته شدهاند و با همين نام هم از آنها ياد ميشود. با نگاهي دقيقتر به تاريخ ميتوان مستندات اين واقعه را مورد بررسي قرار داد و به مقتلها به عنوان سندي درباره واقعه عاشورا نگاه كرد.
چنانچه از نام اين كتابها برمي آيد در آنها به گزارش قتلها پرداخته ميشود، البته مقتلنويسي، رسمي است كه ميان اعراب رايج بوده و در آن به ذكر آنچه بر يك امام يا خليفه ميرفته ميپرداختهاند، تا جايي كه مقاتلي هم در وصف قتل عثمان خليفه سوم اسلامي نوشته شده است.
يعقوب توكلي، تاريخنگار و محقق در تعريف مقتلها ميگويد: مقتلنويسي، گزارش نوعي زندگي بر اساس شهادت است و در اين نوع نوشته، بخش انتهايي زندگي يك شخصيت، حماسي نشان داده ميشود.
او ميافزايد: اين شخصيت غالبا كسي است كه در برابر ظلم ايستاده و سعي ميكند از حق در برابر باطل دفاع كند. حال مساله مهمي در اين ميان وجود دارد كه بايد مورد توجه قرار گيرد. نويسنده يك مقتل بايد بتواند روايتي عاري از برداشت ها، تصورات و آرزوهاي شخصي خود داشته و واقعه را در حالت و شكلي روايت كند كه با اصل اتفاق هماهنگ باشد.
كربلا به روايت مقتلها
در ميان مقتلهاي بسياري كه نوشته شده، ماندگارترين و پربسامدترين آنها به واقعه كربلا پرداخته و آنچه بر سومين امام شيعيان رفته را روايت كردهاند و به گفته مرحوم شيخ آقابزرگ تهراني بيش از70 كتاب با عنوان مقتل در روايت حادثه كربلا نوشته شده است.
اين مقتلها اغلب زباني ساده دارند. نه شعري در كار هست، نه زبان حالي، نه توصيفي و نه هيچ پيچيدگي ديگري، نويسنده، ساده و روان حكايت خود را آغاز ميكند و درست به همان شيوهاي كه امروزه در كلاسهاي داستاننويسي به آن توصيه ميشود، واقعه را شرح ميدهد.
چه كساني راوي مقتلها هستند؟
راويان حادثه كربلا يا همان مقتلها سه گروه هستند؛ گروه اول خود خانواده امام حسين(ع) را شامل ميشود كه حضرت، آنها را همراه خود به كربلا برد تا بعدها در دوره خفقان پس از عاشورا، ماجرا را به گوش ديگران برسانند. از ميان اهل بيت امام سجاد(ع) بيشتر از ديگران در اين باره روشنگري كرده و واقعه را شرح دادهاند.
گروه دوم از راويان عاشورا، دشمنان بودهاند. وقتي كه ابن زياد ميخواسته به لشكريانش جايزه بدهد، هر كسي اعلام ميكرده من چه كار كردم و چه كسي را كشتم و به اين صورت بخشي ديگر از وقايع نگاشته ميشود. پس از آن در قيام مختار هم وقتي نوبت انتقام از قاتلان شهداي كربلا شده، دوباره اين حرفها تكرار شده است. يكي دو نفر از راويان هم كساني هستند كه روز عاشورا در لشكر دشمنان امام حسين(ع) بودند و سپس توبه كردند و براي جبران، ماجرا را همه جا نقل ميكردند.
گروه سوم از راويان مقتل، شيعيان و دوستداران امام حسين(ع) هستند كه نتوانستند روز عاشورا امام را همراهي كنند. يكي از اين افراد، اصبغبن نباته بود؛ او يكي از اصحاب خاص امام علي(ع) بود كه در صفين براي امام جنگيد و در آخرين لحظات عمر هم بر بالين ايشان بود. او كه زمان عاشورا، در زندان به سر ميبرد، اولين مقتل را در وصف واقعه كربلا نوشته است.
توكلي بهترين راويان را در دسته اول دانسته و تاكيد ميكند: در اين دسته راويان از خاندان پيامبر(ص) هستند و با صداقت كامل و رعايت امانت، واقعه را شرح ميدهند و از اين جهت معتبرند. همچنين در دسته سوم راوياني وجود دارند كه به واسطه حضور در لشكر دشمن و رويارويي با امام بخشي از حقايق را روايت ميكنند كه دانستن آنها از هر جهت ارزشمند است.
مقتلها فارسي ميشوند
مقتلنگاري در قرنهاي بعد هم ادامه پيدا كرد و حتي علماي بزرگي مثل سيد بن طاووس، علامه حلي يا شيخ صدوق (يا همان ابن بابويه) هم مقتل نوشتهاند. اما همه مقتلهايي كه نوشته ميشد، به زبان عربي بود. يكي از مهمترين اتفاقات در حوزه مقتلنويسي، وقتي پيش آمد كه ملاحسين كاشفي سبزواري اولين مقتل را به زبان فارسي نوشت.
حجتالاسلام و المسلمين محمدامين پوراميني، مدرس حوزه علميه در اين رابطه ميگويد: كاشفي سبزواري، معاصر جامي بود. منبرهاي معروفي داشت و به اصطلاح در «اشك گرفتن» از مردم استاد بود. سلطان حسين بايقرا يكي از اميران تيموري از او خواست مقتلي به زبان فارسي بنويسد تا فارسي زبانها هم بتوانند براحتي مقتل بخوانند و او «روضة الشهدا» را نوشت.
روضة الشهدا با استقبال مردم مواجه شد و به دليل فقدان مقتل فارسي و همچنين حمايت دربار، بلافاصله در سراسر ايران رواج پيدا كرد و حتي باعث شد به مجالس عزاداري امام حسين(ع) «روضهخواني» بگويند.
آغاز تحريفات در مقتلنويسي
مقتلنويسي هم به مانند ديگر روايات و احاديثي كه درباره زندگي بزرگان و اولياءالله به ما رسيده از گزند تحريف در امان نمانده است. پوراميني در اين باره ميگويد: تا قبل از روضة الشهدا مقتلنويسها به خودشان اجازه دخل و تصرف در متن روايت اصلي را نميدادند. روايتها همه ساده بود، بدون تشبيه و توصيف اما در روضة الشهدا، بخشهايي كه نويسنده با عنوان «زبان حال حضرت» اضافه كرده بود، كاملا خارج از متن اصلي بود و همين موضوع باعث شد تا امروزه شاهد مباحثي به نام تحريفات عاشورا در حوزه مكتوب باشيم.
دوره صفويه، كتابهاي متعددي به تقليد از روضة الشهدا نوشته شد كه بيشترشان داراي منابع جعلي و روايات بيپايه و اساس بودند. اوج اين كتابها را فاضل دربندي نوشت و نام آن را «اكسير العبادات فياسرار الشهادات» گذاشت.
حجتالاسلام پوراميني درباره تحريفات اين كتاب ميگويد: فاضل دربندي كه رسم قمهزدن را هم باب كرده بود، چيزهاي بسيار عجيبي در كتابش آورده؛ مثل اينكه روز عاشورا از نظر زماني طولانيتر از روزهاي معمولي بوده يا يك جن به ياري امام حسين(ع) آمده يا اينكه امام حسين(ع) در آن روز 300 هزار نفر را كشته است.
اين مدرس حوزه علميه به نقد اين نكته پرداخته و ميافزايد: شهيد مطهري در جلد سوم «حماسه حسيني»، آورده است: «من حساب كردم اگر فرض كنيم شمشير مرتب پايين بيايد و در هر ثانيه يك نفر كشته شود، كشتن 300 هزار نفر، 83 ساعت و 20 دقيقه وقت ميخواهد!»
البته توكلي درباره تحريفات عاشورا نظر ديگري دارد. او آنچه را كه امروزه ما تحريف ميدانيم در دو بخش بررسي كرده و ميگويد: بخشي از آنچه ما آن را تحريف ميدانيم در اصل در اين دايره نميگنجد و بيشتر حاصل ورود كربلا به داستانها و شعرهاست. ماجرا از اينجا آغاز شده كه شعرا و نويسندگان روايت خود را از اين واقعه وارد متن كرده و بر داستاني بودن آن تاكيد نكردهاند.
اين محقق چنين اتفاقاتي را نوعي تحريف معنوي پوشيده هم ميداند، با اين حال تاكيد ميكند اين موارد تحريف نيست، چون خلل بزرگي در روايت اصل واقعه ايجاد نميكند. توكلي ميافزايد: تحريف را ميتوان در مواردي چون داستان ارينب يافت كه ميگويند زني متاهل بوده كه يزيد ميخواسته شوهرش را وادار به طلاق دادن او كند و امام مانع اين كار ميشود و يزيد هم در واقعه كربلا از ايشان انتقام ميگيرد. به نظرم ساختن چنين سهضلعيهايي به دور از شان امام است و واقعه كربلا را خدايي ناكرده در حد فيلمهاي هندي ميآورد!
او ميگويد: از سوي ديگر ممكن است فردي كه در حال جمعآوري مقتل بوده نتوانسته خيلي از موارد را از هم تمييز دهد، اما خطبا، وعاظ و آنان كه قصد دارند براي مردم شرح واقعه دهند بايد به اين موضوع دقت كنند و آنچه را كه تناقض آشكار با مواضع امام و پيام عاشورا دارد، ارائه ندهند.
اميركبير و موضعگيري نسبت به تحريفات
در يكي دو قرن اخير يكي از كساني كه نسبت به تحريفات مقاتل موضع گرفت، اميركبير بود كه در زمان صدارتش، خواندن اسرار الشهادات در مجالس روضه را ممنوع كرد. سيدجمالالدين اسدآبادي هم دست به نگارش مقتل جديدي زد. حتي پسر عباس ميرزا هم مقتلي خالي از خرافات نوشت. شيخ عباس قمي گردآورنده مفاتيح الجنان، مقتل «نفسالمهموم» را نوشت و همه اين قدمها در مسير اين بود كه تحريفاتي را كه برخي به عاشورا نسبت دادهاند، از ميان ببرند.
مقتلي كه خواندن آن به مداحان توصيه ميشود
از ميان مقاتل به جاي مانده ميتوان به طبقات الكبري اثر ابنسعد، انسابالاشراف نوشته بلاذري، اخبار الطوال اثر دينوري، تاريخ طبري، ارشاد اثر شيخ مفيد، روضةالواعظين به قلم ابن فتال نيشابوري، اعلام الوري نوشته طبرسي، مقتلالحسين اثر خوارزمي، تاريخ مدينه دمشق اثر ابن عساكر، نوشته مناقب ابن شهر آشوب، الكامل فيالتاريخ به قلم ابن اثير، مثير الأحزان به قلم ابن نما، تذكرة الخواص نوشته سبط ابن جوزي، كشف الغمه نوشته اربلي و سير اعلام النبلاء نوشته ذهبي و از همه مهمتر اللهوف علي قتلي المطفوف (لهوف) نوشته سيدبن طاووس اشاره كرد. اين كتاب داراي جايگاهي ممتاز است و بسياري از علماي شيعه از جمله رهبر انقلاب مداحان را به خواندن اين مقتل توصيه كردهاند.
كسب معرفت معنوي با خواندن مقاتل
توكلي به همه مردم و بخصوص جوانان توصيه ميكند مقاتل را بخوانند و ميافزايد: قطعا ثواب خواندن مقتلها در ايام محرم فراوان است و ميتوان گفت از بسياري كارها و عزاداريها ارزشمندتر بوده و به فهم بهتر اين واقعه تاريخي منجر ميشود.
او تاكيد ميكند: واقعه كربلا و آنچه بر امام حسين(ع) و خاندان پيامبر(ص) رفت تا حدي عظيم و دردناك است كه براي نشان دادن آن به پر و بال دادن ماجرا نيازي نيست. هركس اين واقعه را بدرستي درك كند، متوجه خواهد شد قلوب مومنان واقعي تا ابد از اين درد آرام نخواهد گرفت.