علامه جعفری علم و فلسفه و عرفان را متضاد نمیديد/ باروری همه قوا در عرفان مثبت
پنج شنبه 25 آبان 1391 1:14 AM
علی رافعی: علامه جعفری علم و فلسفه و عرفان را متضاد نمیديد/ باروری همه قوا در عرفان مثبت |
گروه انديشه: علامه جعفری به تضادی ميان علم و فلسفه و عرفان قائل نبود و از عرفان مثبت و منفی سخن میگفت كه در عرفان مثبت همه قوا (عقل و علم و عشق) توأمان بارور میشود، اما در عرفان منفی تنها يكی از ابعاد وجود انسانی. به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، نشست علمی «فلسفه انسان از ديدگاه علامه جعفری»، آخرين نشست از برنامه های نخستين روز همايش روز جهانی فلسفه با موضوع «بررسی وضعيت فلسفه در ايران» بود كه به مناسبت چهاردهمين سالگرد علامه جعفری و با حضور علی رافعی و منوچهر صدوقی سها، شب گذشته، سهشنبه 23 آبانماه، در محل مؤسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران برگزار شد. بنا بر اين گزارش، در اين نشست علمی، علی رافعی، مدرس و پژوهشگر عرفان اسلامی و از شاگردان علامه جعفری، به بيان سخنانی درباره سلوك علمی و عملی علامه جعفری پرداخت و اظهار كرد: سخن درباره علامه ابعاد زيادی دارد؛ علامه مجموعه علوم را در محوريت انسان قبول داشت و از منظر او فلسفه، عرفان و يا هر علم ديگری كه در سازندگی شخصيت انسان و پيش بردن و تعالی او تأثيری نداشته باشد، هيچ ارزشی ندارد. وی با بيان اين كه از ديدگاه علامه جعفری حتی محور قرآن و رسالت انبياء نيز انسان بوده است، گفت: از منظر علامه دانستن اين علوم، بدون آن كه تأثيری بر شخصيت انسان بگذارند، بیاثر و بیارزش است. نكتهای كه علامه جعفری همواره بدان تأكيد داشت، چيره شدن انسان بر «من» درون است و اين علوم بايد «من» الهی منسوب به «وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِی» را از لابلای «من»های ديگر بيرون بكشد و كمال دهد. رافعی ادامه داد: علامه همواره تأكيد میكرد كه با «من» خود مسئله را حل كنيد و خود نيز چنين كرده بود. همه ما به عنوان عالم و فيلسوف و اهل معرفت، مزايايی را برای خود تصور میكنيم، اما بايد توجه كنيم كه اينها موجب تبلور من و ما نشود و بايد حقيقتاً دريابيم كه به تمام هستی بهره كمی از علم الهی داده شده، چه رسد به ما؛ «وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلًا» (اسراء/85). وی تصريح كرد: علامه جعفری بر آن بود كه اگر انسان بخواهد به كمال برسد، بايد مجموعه ابعاد وجودی او به كمال برسد، نه آن كه فقط عقل يا فقط قلب خود را بارور كند، چرا كه تضادی بين عقل و قلب وجود ندارد. علامه در سخن پايانی همايش بزرگداشت ابنسينا در دهلینو به حضار گفت: عدهای در اينجا ابنسينا را فيلسوف مشائی محض معرفی كردند، عدهای (با توجه به نمط 9 و 10 اشارات) وی را عارفی كامل دانستند و عدهای او را بزرگ اطبای دوران خواندند و همه اينها نشان میدهد كه تضادی بين علم و فلسفه و عرفان وجود ندارد. اين مدرس عرفان اسلامی با بيان اينكه علامه جعفری معتقد بود كه اگر انسان بخواهد به نقطه كمال برسد، بايد مجموعه ابعاد وجودی خود را رشد دهد، گفت: به عقيده بنده خود علامه جعفری، مصداق همان تعريفی است كه درباره ابنسينا گفته است؛ ايشان نسبت به يادگيری هر علمی اظهار علاقه میكرد و دوست نداشت به عنوان عارف مطرح باشد، زيرا معتقد بود كه نخستين نياز جوانان پختگی از لحاظ عقل و انديشه است و از همين رو از بيان مطالبی كه انسان را به مرز ادعا برساند، پرهيز میكرد. وی در ادامه سخنان خود با اشاره به برخی از ديدگاههای علامه جعفری در حوزه عرفان گفت: علامه جعفری ايده مشهور جدا كردن عارف از صوفی را نمیپذيرفت و معتقد بود اگر به اين تفكيك قائل باشيم، به جايی نمیرسيم و در مصداق نيز دچار مشكل خواهيم شد. به عقيده علامه ما فقط میتوانيم از عرفان مثبت و منفی و ويژگیهای آنها صحبت كنيم و به جای دعوا بر روی الفاظ، انسانها و فرقهها را با معيارها تطبيق دهيم. رافعی در بخش ديگری از سخنان خود با اشاره به برخی از ويژگیهای عرفان مثبت و منفی از منظر علامه جعفری عنوان كرد: عرفان مثبت انسان را از منيت خود خارج میكند و عرفان منفی با منيت و ادعا همراه است؛ در عرفان مثبت، قوانين شريعت باردار مفاهيم معرفتی میشود و عبادات نه حذف، بلكه معنادار میشود. وی خاطرنشان كرد: برای رسيدن به حقيقت بايد روح شريعت قویتر شود و تفاوت ما با بزرگان عرصه عرفان آن است كه شريعت آنها معنادارتر و شريعت ما قالبیتر است و با توجه به تحقيق وسيعی كه بنده كردهام، سخن «چون حقيقت آمد شريعت برافتاد» را هيچ يك از بزرگان عالم عرفان نگفتهاند. اين پژوهشگر عرفان اسلامی در بخش ديگری از سخنان خود اظهار كرد: تفاوت ديگر عرفان مثبت با عرفان منفی از منظر علامه جعفری آن است كه در عرفان مثبت همه قوا (عقل و علم و عشق) توأمان بارور میشود، اما در عرفان منفی تنها يكی از ابعاد وجود انسانی بارور میشود. وی در پايان سخنان خود گفت: علامه همواره اين ابيات را با ترنم میخواند كه: خداخوان تا خدادان فرق دارد/كه حيوان تا به انسان فرق دارد* بدينسان از خدادان تا خداياب/ ز انسان تا به سبحان فرق دارد* محقق را مقلد كی توان گفت/ كه دانا تا به نادان فرق دارد. |
مدیریت:تالارهای دانشگاه،دانشجو
مدیریت سابق تالارهای تلفن همراه
صفحه اختصاصی:
اولین مدرسه عشق که تأسیس شد / درس عشق علی و فاطمه تدریس شد
گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه ازلــی / اولـین کلمه که آمـوختند علـی بود علـی