برترى طلبى و ناسازگارى
سه شنبه 23 آبان 1391 7:12 PM
برترى طلبى و ناسازگارى
تلك الدار الاخرة نجعلها للذين لا يريدون علوا فى الارض و لا فساد.
قرآن كريم
همانطور كه تكريم شخصيت افراد، سبب جلب محبت و دوستى و مايه سازگارى بزرگسالان و جوانان است ، اهانت و تحقير شخصيت آنان نيز منشاء دشمنى و عداوت و باعث ناسازگارى و تضاد خانوادگى و اجتماعى است .
همانطور كه احترام به حقوق طبيعى و اجتماعى مردم ، موجب همكارى و حسن تفاهم است و اعضاى خانواده و اجتماع را با هم مرتبط مى كند، تجاوز به حقوق و حدود آنان نيز موجب اختلاف و پراكندگى است و در محيط خانواده و در اجتماع جنگ و ستيز به بار مى آورد.
علل و عوامل متعددى مى تواند در انسان ها اثر بگذارد و بر خلاف حق و فضيلت آنان را وا دارد كه به شخصيت دگران بى احترامى و اهانت كنند. به حقوق و حدودشان تجاوز نمايند، و باعث بى نظمى و اختلال گردند. يكى از آن عوامل كه بدون مبالغه مى شود و گفت از علل مهم اين موضوع است ، قدرت طلبى و رياست خواهى است .
قسمتى از مشاجرات و ناسازگارى هاى كه در خانواده و اجتماع بروز مى كند و گاهى مفاسد سنگين به بار مى آورد، از برترى جويى و تفوق طلبى افراد خودخواه سرچشمه مى گيرد. براى توضيح مطلب ، در اين پيرامون آن بحث و گفتگو مى شود.
غريزه قدرت طلبى و برترى جويى ، يكى از غرايز نيرومندى است كه در نهاد آدميان آفريده شده است . به نظر بعضى از دانشمندان ، اين غريزه بزرگ ترين محرك بشر در فعاليت هاى اجتماعى است و قدرتش از ساير غرايز انسان بيشتر است . غريزه قدرت طلبى ، از دوران كودكى فعاليت خود را آغاز مى كند و تا روزگار پيرى و پايان عمر همچنان در ضمير آدمى فرزندان و مشتعل باقى مى ماند.
بنا نظر آدلر، تجربه و مشاهده كودك در مقايسه خود با جهان غير از خود، احساس زبونى ، ناتوانى ، و برخورد با موانع است .
كودك ملاحظه مى كند كه افرادى مستقل و نيرومند در اطراف وى رفت و آمد مى كنند. آنها قادرند به ميل خود همه كارى را انجام دهند و برعكس ، او قادر نيست حتى خود را سرپا نگاه دارد و حركات خويش را در اختيار گيرد.
تنها كوشش و آرزوى وى اين است كه مانند ديگران بتواند سر پاى خود بايستد و گريبان خويشتن را از چنگ قدرت دگران و ناتوانى بى انتهاى خويش برهاند. به عبارت ديگر، در نظر او قدرت و توانايى نخستين خير و ضعف و زبونى تنها شر مزاحم است . بدين ترتيب ، كوشش طبيعى و اصلى فرد در زندگى چيزى جز تلاش براى رهايى از ضعف و دسترسى به قدرت نيست .( 258)
راسل مى گويد:
كودك چون قدرت چندانى ندارد، همواره در آرزو و در پى تحصيل آن است . عشق و علاقه به كسب قدرت است كه طفل را بر آن مى دارد كه عضلات خويش را پرورش دهد و به درس بچسبد. به گمان من ، كنجكاوى و ميل به كسب دانش را بايد از متفرعات عشق به تحصيل قدرت محسوب داشت . اگر توانايى ، توانايى است ، در اين صورت عشق به كسب دانش ، علاقه به كسب قدرت نيز هست .( 259)
مردم از نظر كشش روحى و تمايلات نفسانى با يكديگر متفاوت اند. به همين جهت ، هر فردى به طبع ابتدايى خود مايل است غريزه قدرت طلبى خويش را از راهى كه بيشتر با خواهش هاى درونى اش سازش دارد، ارضا نمايد. بعضى دوستدار ثروت اند و غريزه قدرت خود را در جمع مال اقناع مى نمايند بعضى عاشق علم اند و به وسيله فراگرفتن دانش ، خود نيرومند مى كنند. بعضى خواستار محبوبيت اجتماعى و نفوذ در افكار مردم اند و از راه جاه طلبى به قدرت دست مى يابند، و بعضى با ورزش و نيل به مقام قهرمانى ، به خواهش قدرت خود جامه تحقق مى پوشند. بعضى شيفته رياست و فرمانروايى هستند و غريزه قدرت طلبى خويش را در حكومت كردن بر اين و آن پياده مى كنند. موضوع بحث ما در اين فصل ، رياست طلبى و ارضاى غريزه قدرت ، از راه حكومت بر دگران است .
گر چه قدرت زمامداران و صاحبان مقام در خانواده ها و جوامع بشرى يكسان نيست و قلمرو حكومت و فرمانروايى آنان از نظر كميت و كيفيت با يكديگر متفاوت است ، ولى در تمام موارد، معيار اساسى رياست و حكمرانى ، در هر درجه و مقامى كه باشد، يك چيز است آن ارضاى غريزه قدرت طلبى و برترى جويى است .
بزرگسال يا جوانى كه مى خواهد در محيط خانواده حكومت كند، كدخدايى كه فكر رياست يك روستا را در سر مى پرورد، مديرى كه علاقه دارد در كارخانه رئيس كارگران و كارمندان باشد، كسى كه مايل است به فرمانروايى يك محله يا يك شهر دست يابد، و خلاصه هر كس كه به هر مرتبه اى از مراتب رياست و فرمانروايى ابراز علاقه مى كند، براى اين است كه عطش قدرت خود را فرو نشاند و خواهش غريزه قدرت طلبى خويش را برآورده سازد.
نكته قابل ملاحظه آن كه بعضى از افراد در خانواده و اجتماع واجد شرايط فرمانروايى هستند. اينان روى لياقت و شايستگى ، يا بر اثر اوضاع و احوالى كه به نفعشان پيش مى آيد، مستقيما قدرت را در دست مى گيرند و غريزه خويش را ارضا مى نمايند. بعضى كه خود را واجد شرايط لازم نمى دانند، به صاحبان قدرت مى پيوندند و با وابستگى به آنان ، خود را نيرومند مى كنند و بدين وسيله خواهش تفوق طلبى خويش را برآورده مى سازند.
گاهى در محيط خانه ، نوجوانان و كودكان ، براى كسب قدرت ، مى كوشند كه نيرومندترين افراد خانواده را به خود متوجه سازند و با اطاعت از دستورهاى وى ، رضايت خاطرش را جلب كنند تا با پشتيبانى او قدرتى به دست آورند و غريزه تفوق طلبى خود را ارضا نمايند.
گاهى در محيط اجتماع ، بعضى از افراد، براى كسب قدرت محلى يا سلطه صنفى يا پيروزى هاى اجتماعى و ديگر امورى نظاير اينها به پناه صاحبان قدرت مى روند و به اطاعتشان تن مى دهند تا در پرتو آنان قدرتمند شوند و بدين وسيله تمايلات غريزى خويش را اقناع كنند.
انگيزه قدرت به دو صورت متمايز نمودار مى گردد. يا به حالت باز و صريح در رهبران جلوه مى كند و يا به شكل بسته و ضمنى در پيروان مشهود است . وقتى كه گروهى با رضايت خاطر از پيشوايى تبعيت مى كنند، به آن دليل است كه آن دسته تحت رهبرى او قدرتى را كه به آن چشم دوخته اند، به دست آورند. يعنى در حقيقت ، منافع مادى يا تمايلات روحى آنها در پيروى از پيشوا تاءمين مى شود.
بسيارى از افراد در خود شايستگى لازم را جهت رهبرى گروهى از همنوعان خويش سراغ ندارند. بدين علت ، همواره در جست و جوى پيشوايى هستند كه تدبير و شهامت لازم را براى نيل به تفوق واجد باشد
بزرگسال و جوان از نظر افكار و تمايلات
( جلد اول )
مرحوم محمد تقى فلسفى
امیدوارم لبخند امام زمان روزی شما باشد. باتشکر/