0

تفکیکى‏ها، انقلاب اسلامى و ولایت فقیه

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

تفکیکى‏ها، انقلاب اسلامى و ولایت فقیه
دوشنبه 22 آبان 1391  12:20 PM

 

  اگر فقه را در مدیریت و اداره جامعه و توسعه دیندارى در افق حکومت و تقویت جبهه حق و اقامه دین ببینیم، حال چه تفکر تفکیکى داشته باشیم و چه اندیشه فلسفى، ولایت فقیه و انقلاب اسلامى را پذیرا خواهیم شد.

خبرگزاری فارس: تفکیکى‏ها، انقلاب اسلامى و ولایت فقیه

 

مکتب تفکیک، یا مکتبِ معارفى خراسان، اندیشه‏اى با رویکرد کلامى است، که در روش فهم معارف دینى به روش‏هاى فلسفى موجود و یا روش عرفانى باورى ندارد. این مکتب در فهم معارف از منابع دین، به دنبال عقلانیت دینى است و عقلانیت خود بنیاد عقلى را نفى مى‏کند. این تفکر، عقل را تربیت شده دین دانسته و معتقد است، که عقل فطرى پس از درک اصل وجود خدا و رسول خدا باید نزد حجّت و ولیّ خدا زانو بزند و خود تسلیم و متعبد به دین شود.

مکتب تفکیک در مبناى کلامى خویش، تمام معارف و حقایق را در قرآن و سنت مى‏داند و روش برداشت و فهم این معارف نیز باید مستند به دین باشد و نمى‏توان با روش‏هاى فلسفى و شهودى - که بیگانه از فرهنگ ائمه است - سراغ منابع دین رفت.اما پرسش مهم این است که ارتباط این مبناى کلامى در روش فهم دین، با پذیرش انقلاب اسلامى، ولایت فقیه و دفاع از نظام اسلامى چیست؟

آیا در مقابل، ارتباطى منطقى میان اعتقاد به فلسفه اسلامى موجود و روش فلسفى یا عرفانى در شناخت دین با همراهى با انقلاب اسلامى و حرکت امام (ره) وجود دارد؟در جواب باید گفت: بر خلاف ذهنیت برخى، فراتر از تفکر تفکیکى یا تفکر فلسفى، عامل دیگرى براى پذیرش انقلاب اسلامى و ولایت فقیه وجود دارد.

بنابراین، کسى که فقه را در افق اداره جامعه ببیند و فقیه را شایسته رهبرى‏حکومت و در ولایت اجتماعى ، جانشین امام معصوم بداند، انقلاب اسلامى را خواهد پذیرفت. و لذا بصیرت فقهى و اعتقاد به حرکت فقیهانه و در ادامه، مدیریت فقهى، سبب مى‏شود که به ولایت فقیه رسید. بنابراین، اگر فقه را در مدیریت و اداره جامعه و توسعه دیندارى در افق حکومت و تقویت جبهه حق و اقامه دین ببینیم، حال چه تفکر تفکیکى داشته باشیم و چه اندیشه فلسفى، ولایت فقیه و انقلاب اسلامى را پذیرا خواهیم شد.

حضرت امام خمینى (ره) فقه را براى اداره انسان از گهواره تا گور معرفى کرد و با روش جواهرى و نه روش صدرایى‏و یا ابن عربى و البته با فقهى متکامل و رو به جلو، مدیریت جامعه را مطرح ساخت و پایه‏ریزى تمدن اسلامى‏را با فقه خواستار شد؛ چرا که عمل اجتماعى باید مستند به دین باشد و امر استناد را فقه تمام مى‏کند. از این‏رو، باید نیازهاى جامعه و حکومت را مدیریت نمود و دانش مدیریت را در فقه جستجو کرد. البته فقه اجتماعى با حکمت اجتماعى و عرفان اجتماعى در یک منظومه هماهنگ قرار دارد و هنر امام (ره) آن بود که افق عرفان را به جامعه و حرکت اجتماعى سوق داد. (سخن گفتن دراین باره مجالى دیگر مى‏طلبد.)

امام(ره) انقلاب اسلامى را با طرح و تحقق ولایت فقیه به پیش برد، لذا رویکرد فقیهانه امام(ره) تنها از جنبه اقبال مردم در حوزه تقلید از مرجع و یا بخاطر پذیرش حوزه و علما از حرکت‏هاى فقهى نبود، بلکه وى اعتقادى راسخ داشت که جامعه را فقط با فقه مى‏توان مدیریت کرد و عمل اجتماعى را مستند به دین ساخت و به توسعه دین‏دارى در افق حکومت پرداخت. به سخن دیگر، رویکرد فقیهانه امام(ره) یک رویکرد تاکتیکى و براى اقبال عمومى نبود، بلکه بدان باور داشت.

بنابراین، حرکت امام(ره) بر اساس ولایت فقیه و بر اساس اعتقاد به ظرفیت بالاى فقه در حرکت جامعه و وقوع انقلاب و مدیریت جامعه اسلامى بود و در این باور و همراهى با این حرکت، تفکر تفکیکى یا تفکر فلسفى نقشى‏ندارد.نتیجه سخن بنده این است که، نه تفکیکى بودن ملازم با غیر انقلابى بودن است و نه به فلسفه اسلامیِ موجود اعتقاد داشتن، موجب باور داشتن به ولایت فقیه است.

بسیارى از کسانى که بر اساس تفکر تفکیکى، حیات فکرى خویش را سامان دادند و یا برخى دیگر که به مکتب تفکیکى اتصال شاگردى ندارند، اما فلسفه اسلامى موجود را در شناخت معارف دین ناصواب مى‏دانند، از حرکت امام (ره) حمایت کردند و از انقلاب اسلامى دفاع نمودند و ولایت فقیه را در اقامه دین در جامعه باور دارند. ایشان با همان بصیرت فقهى و اعتقاد به جریانى که جلودار آن فقیه روشن بینى است، به حرکت عظیم امام (ره) وارد شدند.

از بزرگان تفکیک و شاگردان میرزا مهدى اصفهانى، که از حرکت امام (ره) و انقلاب اسلامى حمایت کردند و خود در پیشبرد اهداف اسلامى نقش داشتند، مى‏توان به افراد وارسته‏اى؛ هم‏چون آیت الله شیخ مجتبى قزوینى، آیت الله میرزا مهدى نوقانى، آیت الله میرزا حسن‏على مروارید و آیت الله میرزا جوادآقا تهرانى اشاره کرد.

از شاگردان آیات: شیخ مجتبى قزوینى، میرزا جوادآقا تهرانى و میرزا حسن على مروارید، که بر تفکر تفکیکى سیر مى کنند، طیف وسیعى از مدافعان انقلاب اسلامى و معتقدان واقعى به ولایت فقیه و مقام معظم رهبرى، وجود دارند، که براى آگاهى خوانندگان به برخى از ایشان که همگى از اندیشمندان و اساتید فرهیخته هستند اشاره مى‏کنیم: مرجع عالیقدر آیت الله العظمى سیستانى، استاد فرزانه محمد رضا حکیمى، آیات و حجج اسلام: شیخ عباس واعظ طبسى، شیخ اسماعیل فردوسى پور، غرویان، شیخ محمدرضا محامى، شیخ مهدى مروارید، شیخ محمد حکیمى، شیخ على‏اکبر الهى خراسانى، شهید سید محمد رضا سعیدى و شیخ غلامرضا دهشت.

از کسانى که اتصال شاگردى به مکتب تفکیک ندارند، اما فلسفه اسلامى موجود را در شناخت معارف دین راه‏گشا نمى‏دانند، ولى در اعتقاد به ولایت فقیه شهرت دارند، مى‏توان به مرجع عالیقدر آیت الله العظمى صافى گلپایگانى و یا استاد سید مهدى میرباقرى اشاره کرد.بنابراین، صرف تعلق و باور به فلسفه اسلامى، ارتباط منطقى با پذیرش ولایت فقیه ندارد؛

زیرا کسانى هستند که با وجود استادى در فلسفه اسلامى، اعتقادى به ولایت فقیه ندارند و یا تلاشى در دفاع از انقلاب اسلامى از آنها دیده نشده که استاد مهدى حایرى یزدى، استاد سید حسین نصر، استاد سید جلال الدین آشتیانى و حتى محسن کدیور (که مقالات فلسفى او در غیر از فضاى روشنفکرى، حکایت از تعلق عمیق او به فلسفه اسلامى موجود دارد) از آن جمله‏اند، و نیز برخى از اساتید مشهور فلسفه، که هیچ موضعى نسبت به وقایع انقلاب و جامعه اسلامى نمى‏گیرند و گویا براى ایشان فرقى نمى‏کند که در فضاى انقلاب اسلامى تفلسف کنند، یا در یک نظام سکولار دموکراتیک و مدرن هم‏چون ترکیه به تدریس فلسفه بپردازند! و البته چه بسیارند اساتید فلسفه اسلامى، که از مدافعان حقیقى انقلاب و ولایت فقیه هستند.

بنابراین، بسیار ناآگاهانه است که ما تفکر غیر انقلابى انجمن حجتیه در نداشتن هیچ‏گونه مسئولیت اجتماعى را مولود طبیعى و منطقى مکتب تفکیک بدانیم و صرف داشتن تفکر تفکیکى در موسس انجمن را تایید این پندار قرار داده و بگوییم: »اگر بشود با نگاه تفکیکى انقلابى شد، دشوار بتوان با این نگاه، انقلابى ماند و شاید غیر ممکن است که بتوان انقلابى را اداره کرد.« (پنجره، ش71، ص17ضمیمه)

نویسنده چه بسیار غفلت کرده است، که اداره جامعه با فقه متکامل ممکن است و تفکر تفکیکى یا فلسفى، موجب پذیرش یا ردّ مدیریت اسلامى جامعه نیست، لذا آنچه که انسان را به پذیرش انقلاب اسلامى و ولایت فقیه وا مى‏دارد، تفکر تفکیکى یا تفکر فلسفى نیست، بلکه همان اعتقاد به روش فقاهتى در مدیریت جامعه است.

علی الهی خراسانی

منبع:ماهنامه پگاه حوزه،شماره298

 

تشکرات از این پست
REZASGH
دسترسی سریع به انجمن ها