چگونه به دوستانمان بگوييم "نه"؟
برخي اوقـات براي شما پيش آمده كه در مـقابل خـواسته ديگران،برخلاف ميل باطي جواب مثبت داده و درخواسـت او را قبول كرده ايد.ممكن است جواب منفي دادن سخت به نظر برسد ولي ما چند راه مفيد را براي رهاي شـما از اين مـوقيعت خـاطر نشان ميكنيم. بياد داشته باشـيد كه اگر بـخواهـيـــد كسي را از سر خود باز كنيد ممـكن است مجبور به گفتن "دروغ مصلحتي" شويد. دروغهايي كه ظريف و بدون ضـرر هـستند و صدمه اي را به طرف مقابل وارد نمي كنند. گاهي اوقات نيز بايد رودربايستي را كنار گذاشت و با صراحت جواب منفـي داد چون در غير اينصورت ممكن است از كار خود پشيمان و مدتها به دليل عواقـب آن دچار مشكل و دردسرشويد. سعي كنيد قدرت "نه" گفتن را در خود تقويت نمايـيد الـبـتـه طـوري كـه باعث كدورت نشود.
برقراري رابطه دوستي
گاهي شخصي از شما درخواست رابـطه دوستـي مـي كند و مـي خــواهد كه بهترين دوست او باشيد ولي شما بدلايل مختلف مايل به اين كار نيستيد.
براي رهايي از دست او بگوييد:
وقت ندارم. به او بفهمانيد كه دوست صميمي بودن نيازمند داشتن وقت زياد و از خود گذشتگي است و شما بدليل ضيق وقت نمي توانيد از عهده اش برآييد.
مسئوليتش را نمي توانم بپذيرم. وارد شدن شخصي به عنوان يك "دوست صميمي" به زندگي باري به مسئوليتهاي فراوان شما اضافه مي كند و شما آنقدر گرفتار هستيد كه نمي توانيد آنرا قبول كنيد.
تو لايق بهترين ها هستي. به او بگوييد كه هر شــخصي لايق داشتن بهترين چيزها در زندگيش است و شما خود را در حد و اندازه اي نمي بـيـنـيد كـه بتوانـيد براي او بهترين باشيد.
من شخصي منزوي هستم. انزوا و ترس شـديـد از حـضور در اجتماع باعث شده كه شما نتوانيد با ديگران ارتباط برقرار كنيد تا آنجا كه حتـي حـاضر بـه شركت در مراسمات مختلف نيستيد و از آن و حشت داريد. شما بايد از اين مـورد بـه عنـوان آخـرين راه حـل استفاده كنيد و از قبل مطمئن شويد كه او اطلاعي از قـابليت هاي اجتماعي شما ندارد.
مراحل بعدي كار
سخاوتمند باشيد. نپذيرفتن دوستي دليل بر تغييرات كلي رفتار شما با او نمي باشد. با او به مهرباني و گشاده رويي رفتار كنيد.
شـخص ديـگري را به او مـعرفي كنيد. او مـمكن اسـت به اين عـلت شـما را بـراي دوستي انتخاب نموده باشد كه تصور مي كرده شما بهترين و آخرين گزينه مي باشيد. افراد ديگري را براي دوستي به او پيشنهاد دهيد.
دم دستش باشيد. هر گاه متوجه شديد كه به كمك و ياري شما نياز دارد دريغ نكرده و داوطلبانه به سراغش رفته و مشكلاتش را حل نماييد.
ضمانت هاي پولي، بانكي و كاري
پول و ضمانت كاري 2 مسئله حساس ميباشند.دوستي كه ميدانيد داراي سوابق سوء و بدحسابي هاي بانكي است به سراق شما آمده و درخواست ميكند كه براي افتتاح حساب يا كار، ضامن او شويد. وقتي موضوع پول بميان آمد به هيچكس اعتماد نكنيد.
براي رهايي از دست او بگوييد:
حساب بانكي خودم هم اعتبار ندارد. وقتي پرونده شما در بانك وضعـيت منـاسبي نداشته باشد چگونه مي توانيد ضامن كس ديگري شويد؟
قولش را به كس ديگري داده ام. با چـهره اي نا اميـدانـه به او بگوييد كه قبلا شخص ديگري اين درخواست را نموده و نمي توانيد براي چند نفر اينكار را انجام دهيد.
دوست ندارم مسائل كاري و دوستي باهم قاطي شوند. اين گفته ميـتـواند روابـط دوستي شما را تضعيف كند چراكه شما اهميت بيشتري براي مسائل كاري قائـل شـده ايد تا روابط دوستي.براي توجيه بهتراست به اوبگوييد كه تجربه تلخي درگذشته داشتيد كه باعث جدايي شمابادوست سابقتان شده و ديگر دوست نداريد آن اتفاق تكرار شود.
مراحل بعدي كار
به او پول قرض دهيد. اگر قبول نكرديد كه ضـامن او بـراي دريافـت وام از بانـك شـويـد، درصورت امكان به او پيشنهاد قرض مقداري پول دهيد. اگرچه ممكن است كه هيچ وقت دوباره روي پـول خـود را نبينيد ولي اين بهتر از آن است كه به دليل ضامن شدن دردسرهاي بسيار بزرگتري گريبانگير شما شود.
سرپوش گذاري بر جرم و شهادت دروغ
معمولا افراد توقع دارند كه دوستشان بر عمل خلاف و غير قانوني آنها سرپوش گذاشته و براي نجات او شهادت دروغ دهند. اين عمل خلاف از خيانت به همسر گرفته تا دزدي و قتل ممكن است متفاوت باشد. در ايـن حالت شـما تـمايل نـداريد خـودتان را درگـيـر يـك مسئله غيرقاني نماييد.
براي رهايي از دست او بگوييد:
دروغ گوي خوبي نيستم. من بـراي نـجات جان خودم هم نـمي تـوانم دروغ بگويم و اصلا" دروغ گفتن بلد نيستم و مطمئن هستم كه كار را خرابتر مي كنم و داستان تو بر ملا خواهد شد.
در تحقيقات لو ميروم. به دوست خود بفهمانيد كه شخص مناسبي نيستيد كه بتواند هنگام بازجويي بخصوص تحقيقات پليسي دوام بياورد و صحبت نكند.
نمي خواهم براي خانواده ام ايجاد مشـكل كنـم. دردسـر و عـواقب بـد نـاشـي از درگير شدن يك فرد در مسائل غير قانوني براي خانواده آن فرد بيشتر از خود اوست. به دوستتان بگوييد كه نمي خواهيد ريسك از دست دادن خانواده خود را قبول كنيد.
هنگام جرم من در مكاني شلوغ بودم. ممكن است دوستتان از شما بخواهد كه براي او شهادت دروغ بدهيد. به او بگوييد هنگاميكه او مرتكب جرم شده، شما در يك محل شلوغ و پر رفت و آمد بوديد كه بسياري از اين موضوع مطلع هستند و پليس در تحقيقات خيلي راحت متوجه اين مطلب خواهد شد.
مراحل بعدي كار
به او اطمينان دهيد كه چيزي نخواهيد گفت. اگرچـه دادن شـهادت دروغ را قبـول نكرده ايد، به دوست خود اطمينان دهيد كه چنانچه كسي براي پرس وجو پيش شما آمد، خودتان را به بي اطلاعي زده و هيچ پاسخي به او نخواهيد داد.
آيا دوست شما مخل زندگيتان است؟
هر فردي در زنـدگـي داراي يـك يـا چـنـد دوست صميمــي ميباشد كه لحظات شيريني را با او گذرانده و تجربـه هـاي مهمي را در زندگي بهمراه او كسب كرده است. او ميتوانــد دوست دوران بچگي و يا يك هم اتاقي خوابگاه دانشجويـي باشد. گاهي اوقات صميميت تا جايي پيش ميرود كه شما دوستتان را جزئي از خانواده خود به شمار مي آوريد.
اما چه اتفاقي مي افتند هنـگامي كه ايـن عـضـو خـانـواده براي شما شروع به ايجاد مشكل و استرس مـي كـنـد؟ به دلايلي او عوض شده و مخل آسايـش و زندگي گرديده. آن رابطه محكم و صميمي بين شما روبه زوال گذاشته است.
در اين وضعيت دشوار و عذاب آور چه خواهيد كرد؟ تا چه انـدازه قـرار اسـت در مـورد يـك دوست صميمي رعوف و با گذشت باشـيـد؟ اگـر او در زنـدگـي براي شما مانند يك برادر بوده آيا با او ادامه مي دهيد و يا براي حفظ سلامتي و آرامش خود تركش خواهيد كرد؟
نياز به دوست
دوست خوب بسيار كم و بندرت يافت ميشود. در واقع يك فرد بايد خيلي خوش شانس باشد تا بتواند حتي سه دوست خوب پيد كند. البته بين "دوست" و "آشنايان معمولي" فرق مهمي وجود دارد. آشنايان مي آيند و مي روند اما دوستان در فراز و نشيب زندگي شما را تنها نخواهند گذاشت.
به همين خاطر است كه ما گاهي بيشتر از حد تحمل خود با دوستانمان مدارا ميكنيم. در هنگام كشمكش و نزاع سعي ميكنيم لحظات خوب با هم بودن را بياد آورده و آن را پوششي بر اوقات ناخوشايند قرار دهيم به اميد اين كه مشـكل حـل شـده و اوضـاع به حالت قبل برگردد.
اما مسئله اين است كه در اينصورت ممكن است دوست شما به همين منوال به آزار و اذيت شما پرداختـه و دوبـاره ايـجاد مشكل نمايد. آيا رابـطه دوستـي اينگونه بايد باشد؟ مسلما" خير. فاكتورهاي xy
اكثر افراد بخصوص مردان تمايل دارند مشكلات موجود در روابط با دوستانشان را ساده بگيرند. مردان ذاتا" مانند زنان معاشرتي نيستند و معمولا در سنـين پايين تر با افرادي آشنا شده و تا مدتي نامحدود اين دوستي ادامه مي يابد. واقعيت اين است كه مردان نسبت به زنان انعطاف پذير تر بوده و مايل نيستند روابط دوســتيشان را به راحـتـي برهم بزنند و اين موضوع متاسفانه مي تواند دردسر آفرين گردد.
آيا قرار نيست كه "برادرتان" بهترين ها را براي شما به ارمغان آورده و هميشه خيرخواه و كمك حالتان باشد؟ بله، او جزء خانواده شما است. ما پيـشـنـهاد نـميـكنـيـم كه دوست خود را مانند يك عادت بد رها كنيد. اما اگر فهميديد كه او مخل آسـايـش و زنــدگي شما شده، بايد فكري براي بهبود رفتار و اخلاقش بكنيد.
دوستان سمي
هر فردي در حيـطه روابـط با دوسـتانـش نقشي را ايفا مينمايد. شخصي نقش يك آدم بامزه را بازي مي كند، شخصي نقش يك آدم باهوش و شخصي نقش يك آدم بذله گو را بازي مي كند. همه اين كاراكترها نرمال و عادي هستـنـد اما اگر متوجه شديد دوست شما يكي از نقشهاي زير را بازي مي كند، بايد در روابط خود تجديد نظر كنيد:
سوء استفاده گر
برخي افراد وانمود ميكنند كه دوست شما هستند و در واقع بدنبال اهداف شخصيشان هستند. خواه اتومبيل شما باشد، خواه پول شـما و خـواه روابـط ارزشـمنــد شما، او تا زمانيكه ميتواند به اين منابع دسترسي داشته باشد با شما ادامه مي دهد و لحظه اي كه احساس كرد كه ديگر دستش از آنها كوتاه شده، تركتان خواهد نمود.
خود شيفته
قسمت عمده گفتگوهاي شما در مورد مشكلات و مسائل او سير نموده و او علاقه اي به شنيدن گفتني هاي شما نشان نميدهد. اگر زماني ديگر توجهي به او نكنيد، شما را كنار خواهد گذاشت گويي كه اصلا وجود نداشته ايد.
دله
هدف او از دوستي با شما منفعت و سود بدون زحـمت است. غـذايـتـان را مـي خـــورد، لباستان را مي پوشد، پولتان را ميگيرد و هيچگاه در مقابل برايتان كاري انجام نميدهد.
مزاحم
او همواره اطرافتان پـرسـه زده و هـمه حـركات شما را تحت نظر مي گيرد. او انتظار دارد هرگاه كاري انجام ميدهد، دستش را بگيريد و اگر پيدايتان نكرد، همه را خبردار ميكند تا شما را بيابد. به عبارت ديگر،يك مزاحم به حريم شخصي فرد هجوم آورده و نميگذارد كه نفس بكشد.
پخمه
يكي از بدترين حالتهاي رفتاري در افراد، غير قابـل اطـميـنـان بـودن و بـي اعتـباري آنـها ميباشد. هميشه در آخرين لحظه كار را خراب ميكنند، قولهايي مي دهند كه نميتوانند به آنها عمل كنند، هيچگاه سر وقت حاظر نميشوند، و در هيچ زمينه اي نمي توان به آنها اعتماد و اطمينان كرد.
علائم پايان دادن به رابطه
اگر در رابطه دوستي خود با فردي به نشانه هاي زير برخورد نموديد، وقت آن رسيده كه آن رابطه را خاتمه دهيد.
هميشه در حال سر و كله زدن با او هستيد.
سراسر روز را صرف تفكر در مورد مشكلات خود با او مي نماييد.
دريافت ايميل يا تماسهاي تلفني او با احساس تشويش و اضطراب همراه است.
مشكلات او دارد تبديل به مشكلات شما مي شود.
تمركز شما بيشتر براي بهبود رابطه تان است تا لذت بردن از آن.
او باعث محروم شدن شما از لذات زندگي مي گردد.
برخورد با دوستان سمي
شما به جايي رسيده ايد كه ديگر نمي توانيد گوشه اي بنشينيد در حاليكه دوستتان خوره جسم و فكر و سلامتي شما شده است. از طرفي هم ممكن است نخواهيد به يكباره همه چيز را تمام كنـيد ( ممكن است او فاميل شما باشد ). بـراي ايـن منـظـور ميتوانيد از مراحل زير استفاده نماييد:
مرحله 1: از او ببريد
زياد در دسترس نباشيد. وقتي بيرون ميرويد تحوليش نگيـريد، كـمـكش نـكنـيـد، همه تلفنهايش را جواب ندهيد و گوش به حرفهايش ندهيد. هركاري را كه احساس ميكنيد به او مي فهماند تحملتان تمام شده، انجام دهيد. او ممكن است فورا" احسـاس كنـد كه چيزي اشتباه است و درصدد حل آن برآيد، ممكن هم است باز متوجه نشود.
مرحله 2: مؤدبانه به او بگوييد
برايش توضيح دهيد كه از دادن فرصتهاي متوالي به او براي تغيير اوضاع خسته شده ايـد (مانند يك هشدار). تا حد امكان با لحني آرام به او بگوييد كه نيازهاي شما نيز به اندازه نيازهاي او مهم هستند و زمان آن رسيده كه او هم بخواسته هاي شما احترام بگذارد.
بعد از اينكه رودر رويش قرار گرفتيد،اگر او واقعا" ارزشي براي دوستي قائل باشد، سعي در ايجاد تغييرات درخـود مـي نمايد و شما بايد بجاي جدايي به رابطه برادرانه خود ادامه دهيد. اگر اينطور نشد نوبت به اقدامات شديدتر مي رسد.
مرحله 3: با صراحت مطرح كنيد
وقت آن است كه به او بگوييد از رفتار نادرستش نسبت به خود خستـه شده ايد و لازم است مدتي از هم دور شويد. چندين ماه از او جدا شـده و هيـچ تـمـاسي برقرار نكنيد. ممكن است او تماس بگيرد، ممكن هم است نگيرد ولي اين عمل، رابطه دوستي را در يك آزمون نهايي قرار خواهد داد. اغلب اوقات جدايي باعث ميشود كه فرد به اشتباهات گذشته اش پي ببرد.
به خاطر داشته باشيد كه جدايي از او مي تواند عواقبي نيز در برداشته باشد: اگر فقط شما تنها كسي هستيد كه با آن شخص مشـكل دارد، ديـگران مـمـكن اسـت با شـمـا مخالفت كرده و تقصير را به گردن شما بياندازند و از او طرفـداري نـمايند. بـنـابـراين ابتدا مطمئن شويد كه جدايي آخرين راه حل شما است و سپس او را ترك كنيد.
تصميمي عاقلانه بگيريد
طبيعي اسـت كه بخواهيد از رابطه دوستي خود مراقبـت كرده و نـسبـت بـه آن وفــا دار بمانيد، اما اين رابطه نبايد مخل زندگي شما گردد، و اگر دوستي قصد سوء استفاده از مهرباني شما را داشت و يا الطاف شما را بطور كلي ناديده گرفت، لازم است از طريـق عقلتان فكر كنيد نه قلبتان.
ارزش و عمق رابـطه خـود را با دوستـتـان مـورد ارزيابي قرار دهيد. به عنوان نزديكترين دوست، اين وظيفه شما است كه به هر وسيله اي از رابـطه دوستـي مراقبت و تلاش براي حفظ آن نماييد. اما گاهي اوقات جدايي بهترين لطفي است كه كسي مي تواند در حق خود بنمايد