آزارم می دهی به عمد...
یک شنبه 23 آبان 1389 8:48 PM
آزارم می دهی به عمد...
اما من آنقدر خسته ام , آنقدر شکسته ام که هیچ نمی گویم
نه گله ای
نه شکوه ای
حتی دیگر رنجیدن هم از یادم رفته است.
دیگر چیزی برای دلبستن نمانده است.
انتظار بی مفهوم است.
نه کینه ای ، نه بغضی ، نه فریادی
فقط صدای نم نم باران...
این منم که روی وسعت دل زمین می گریم
برگرفته از مطالب سایت کلوب