0

زنان الگو

 
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

پاسخ به:زنان الگو
شنبه 6 آبان 1391  2:28 AM

فضه

..... "پادشاهي براي پيامبر اسلام هديه فرستاده است. در ميان آن ها زني است كه بسيار شيرين صحبت مي كند و فرمايشات او دلنشين است. در كمال فصاحت و بلاغت مناجات مي گويد. مي گويند دختر پادشاه هند است."

مرد عرب اين را به زنش گفت. زن گفت: "پيامبر او را چه خواهد كرد؟"

مرد عرب گفت: "از اموالي نيست كه بابت خمس و زكات گردآوري شده باشد كه بيت المال باشد. در جنگ هم به دست نيامده تا جزء اموال همه مردم باشد. هديه اي خاص است كه به شخص پيامبر(ص) اهدا شده است و خود حضرت در اين باره تصميم گرفته اند".

...زن گفت: "او را چه كرد؟ آيا به عقد خود درآورد يا به يكي از برادران مسلمان بخشيد؟"

مرد گفت: "هيچ كدام. او را به دخترش فاطمه(س) بخشيد. تو مي داني كه اين دختر چقدر براي پيامبر(ص) عزيز است. پيامبر(ص) او را به فاطمه(س) بخشيد تا در كارهاي خانه به او كمك كند. همين چند وقت پيش بود كه فاطمه(س) به درخواست علي(ع) نزد پيامبر(ص) رفت تا درخواست خدمتكاركند. اما پيامبر به او فرمود: "در مسجد اصحاب صفه هستند كه بدون آب و غذا به سر مي برند و روا نيست كه من تو را بر آن ها مقدم بدارم. ولي اكنون كه وضعيت مهاجران بهتر شده است پيامبر(ص) از هدايايي كه به او مي بخشند درخواست دخترش را به اجابت رسانده است.."

" مولاي من! اين قطعه طلا را از من بپذير!"

علي(ع) رو به خدمتكار كرد و فرمود:" فضه! تو اين طلا را چگونه به دست آورده اي؟"

خدمتكاري كه فضه خطاب شده بود، گفت:" اين همان كاسه مسي است كه در آن آب مي نوشيد. من چون علم كيميا مي دانم و وضعيت فقر و تهيدستي شما را ديدم آن را به طلا تبديل نمودم تا با فروش آن به زندگي خود سر و سامان دهيد."

علي(ع)خنديد و گفت:" اي فضه!عمل كيمياگري را به درستي انجام داديد. اما بهتر آن بود كاسه را مذاب مي كرديد. در آن صورت رنگ آن بهتر و قيمت آن بيشتر مي شد."

فضه با تعجب گفت:"مگر شما از اين علم اطلاع داريد؟"

علي(ع) فرمود:" آري من جزئيات كيمياگري را مي دانم و اهل خانواده ام هم مي دانند حتي اين طفل."

حسين(ع) گوشه اي نشسته بود و به خدمتكار نگاه مي كرد.

علي(ع)ادامه داد:" ما آل محمد(ص) بزرگتر و بالاتر از اين علوم را مي دانيم."

فضه آرام گرفت و دريافت كه فقر، گنج بي پايان اين قبيله است. فضه در بطن خانواده غرق شد. آن سان كه وقتي نذر كردند براي سلامتي از بيماري فرزندان عزيز زهرا(س) روزه بگيرند، فضه نيزدر اين نذر شريك شد. وقتي كه غذاي افطار خود را در سه روز پياپي به فقير و يتيم و اسير بخشيدند، فضه نيز در اين گرسنگي و در آن بخشش ها سهيم شد.

فضه در همان حال با اهل بيت(ع) همراه شد و درتمام مصائب با حضرت فاطمه(س) همراه شد. همچون آنان حافظ قرآن بود و چون آنان عامل قرآن گشت. فضه در مصائب آل رسول(ع)همراه بود.

عمربن خطاب مي گويد:" وقتي براي گرفتن بيعت به خانه فاطمه(س) رفتم، اول خدمتكارشان فضه به نزد من آمد و با من گفتگو كرد و حجت و دليل براي من آورد...پس زماني كه دربه پهلوي حضرت ضربه زد، آن چنان ناله زد كه گمان كردم مدينه زير و زبر شده. پس فضه را صدا زد وگفت:" فضه مرا درياب. به خدا قسم فرزندم را كشتند ...

ايشان اگر چه ازدواج كرده بودند اما هرگز از همراهي با اهل بيت(ع) باز نماند و در مصيبت اهل بيت(ع) همراه شد.
 

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها