اطمينان و آسايش خاطر
سه شنبه 2 آبان 1391 2:05 PM
اطمينان و آسايش خاطر
بشر در صحنه پرغوغاى حيات، بيش از هرچيز به «آسايش خاطر» نيازمند است، در ميدان نبرد زندگى كسى كه بدون اين سلاح مشغول پيكار شود، مبارزه اش منتهى به شكست خواهد گرديد، هرقدر بار زندگى سنگين تر باشد، اين نيازمندى هم به همان نسبت بيشتر خواهد بود. بايد ديد چگونه مى توان از اسارت هيجانات و آشفتگى ها نجات يافت و در آغوش آسايش جاى گرفت.
جستجوى ثروت، قدرت، شهرت و امكانات مادى براى به چنگ آوردن آسايش بيهوده است و كليه مساعى شخص در اين راهها به هدر خواهد رفت; زيرا سرچشمه آسايش در نهاد خود انسان جريان دارد، همچنانكه منبع بدبختيها نيز همان دنياى درونى است. آن چنانكه مى توان از ذخاير گرانبهاى نيروهاى باطنى براى اين منظور; يعنى آسايش واقعى و آرامش درونى استفاده كرد، در مقتضيات خارجى پيدا نمى شود، چه تمام منابع رفاه خارجى و همه وسايل و ابزارى كه در اين راه به كار برده مى شود، موقتى و زودگذر است و محال است انسان را به آسايش كامل برسانند. بنابراين، تنها ثروت، انديشه و خصايص اخلاقى است كه زوال نمى پذيرد و انسان را از توسل به امور ناپايدار كاملاً بى نياز مى كند.
از گفته هاى «اپيكتتوس» فيلسوف نامى يونان است كه:«بايد به مردم آموخت كه سعادت و نيكبختى را در آن جايى كه آنها كوركورانه جستجو مى كنند نمى توان بدست آورد، سعادت حقيقى در قدرت و قوت نيست; زيرا «مبرد» و «اقليوس» با وجود قدرت و توانايى فوق العاده، خوشبخت نبودند. سعادت در ثروت و تمول بسيار نيست; زيرا «كروسوس» با همه گنجها و خزاين بى شمار خويش سعادتمند نبود و در اقتدارات دولتى و اختيارات سياسى نيست; زيرا «كنسولهاى رم» با همه اقتدارات وسيع خود خوشبخت نبودند و در مجموع تمام اين مزايا و عطايا هم نيست; زيرا «نرو» و «سارد ناپال» و «آگامنن» با آنكه تمام آنها را در حيطه تصرف خود داشتند معذلك هميشه آه مى كشيدند و مى گريستند و بازيچه دست حوادث و اتفاقات بودند. سعادت حقيقى را هركس بايد در نفس و ضمير خويش جستجو كند!».
بايد گفت حل بسيارى از معماهاى شگفت انگيز طبيعت و افزايش و تكميل تجهيزات زندگى عصركنونى، براى فراهم آوردن يك زندگى خالى ازتشويش كافى نيست واين امورنه تنها نتوانسته است از تألمات و رنجهاى زندگى بكاهد، بلكه نگرانيها و تشويشهاى تازه اى رابا خود به ارمغان آورده است. بنابراين، براى بيگانه شدن با ناكاميها و رنجهاى مداوم زندگى و عقب زدن ابرهاى تيره اى كه روح ما را در برمى گيرند، به افكار روشن نياز مبرم داريم. فكر، بزرگترين نيروى فعال دنياى ماست و همچنانكه بشر را بر دنياى مادى مسلط كرده و تغيير شگرفى در همه شؤون حيات پديد آورده است، مى تواند آسايش وى را نيز تأمين كند. از همين جا نقش اساسى فكر و اثر شگرف آن در زندگى بشر روشن و آشكار مى گردد.
يك مغز درخشان، منبع فيض بخشى است كه فكر انسان را به بالاتر از انديشيدن درباره نيازمنديهاى مادى و برآوردن آن ترقى داده، و او را باعالم ديگرى آشنا مى سازد. افكار عميق و عالى مانع آن است كه شخص فهيم دستخوش آشفتگى گردد، آنكه قواى فكرى اش نافذ و قوى تربيت شده و مركز ثقل در وجودش قرار دارد، در برخورد با حوادث تلخ و ناگوار، به جاى اتخاذ رويه منفى، عاقلانه و مثبت فكر مى كند و تدبيرى مى انديشد و همچون صخره، تزلزل ناپذير و استوار، پابرجا مى ماند.
براى رهايى يافتن از سلطه هيجانات و اينكه كشتى حيات ما گرفتار طوفانهاى افراط و تفريط نشود، بايد كنترلى در افكار خويش به وجود آوريم تا تفكرات صحيح رهبرى ما را به عهده گيرند و تمام قواى روحى ما را، در مقابل عوامل زيانبخش و مولد هيجان مجهز و آماده كنند.
يكى از دانشمندان غربى مى گويد: «شايد در استطاعت ما نباشد كه دوستان و رفقا و يا كسانى را كه از حيث اخلاق يا جهات ديگر شبيه ما هستند انتخاب نماييم، ولى در انتخاب افكار، آزاد هستيم; زيرا در كشور عقل، حاكم مطلق و فاعل مايشاء هستيم و در آنجا مقتضيات و ظروف و مؤثرات و يا چيزهاى ديگرى كه از عالم خارج باشند، وجود ندارند كه در افكار و عقول ما تحكم كنند و يا ما را مجبور سازند افكارى را كه نمى خواهيم اختيار نماييم پس بر ما لازم است به افكار صحيح بپردازيم و هرفكرنارسايى رادوراندازيم. هميشه مابه سويى مى رويم كه افكارما متوجه آن طرف است; به عبارت ديگر افكار ما است كه مارابه هرجهت كه بخواهد مى برد پس نبايد به خود اجازه دهيم به هيچ نوع افكار بدى بپردازيم و نبايد به آنچه از آن بيزاريم اجازه دهيم كه عقل ما را مشغول كند; زيرا همين ها هستند كه ما را اسير بند و بـلا مى كنند. هميشه بايد به فكر كمال بود نه نقص. بايد خود را به پرحرارت ترين اميدها و عاليترين هدفها مشغول نمود; زيرا سرّ هر موفقيت و سعادتى فقط فكر سالم است و بس».
بررسی مشخصات اخلاقی روانی
سید مجتبی موسوی لاری
امیدوارم لبخند امام زمان روزی شما باشد. باتشکر/