0

سخنی با اسیران بهائیسم

 
madmhm8
madmhm8
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : آبان 1389 
تعداد پست ها : 49
محل سکونت : البرز

سخنی با اسیران بهائیسم
یک شنبه 23 آبان 1389  2:43 PM

روي سخن من با كساني است كه بهاييت را به عنوان حقيقت مطلق زندگي خود قبول كرده اند. عزيزان من: من نه از كسي حقوق ميگيرم و نه كسي منرا مجبور كرده است و نه تعصب خاصي روي دين خاصي دارم. من مطمئنم كه تحقيقاتم در زمينه اديان و تفكرات مختلف مردم جهان در اين زمان و نيز در تاريخ چند هزار ساله دنيا از همه شما بيشتر بوده و خشبختانه تكيه زيادي بر بيطرفي در كشف حقيقت يا همان تحري حقيقت داشته ام. من در چند روز اولي كه وارد تحقيق در بهاييت شدم و سايتهاي شما را ديدم و در تالارهاي گفتمانتان به مباحثه پرداختم و چند مطلب كوتاه را خالصانه برايتان نوشتم حد اقل 100 شبهه اساسي كه وجود هر كدام از آنها در يك تفكر نشانه تناقض يا عقب ماندگي و يا لا اقل اشتباه مكرر آن نويسنده يا متفكر است بطور مستقيم يا غير مستقيم در مقالاتم آوردم و تا كنون جز تعدادي نامه پر از فحش يا تلفن تهديد آميز يا چند خط پاسخهاي مغرورانه از كسي جوابي دريافت نكرده ام. اگر واقعا شما حقيقت را ميگوييد چرا از دانستن عقايد ديگران ميترسيد؟ چرا هيچوقت يك بهايي در عالم خلقت پيدا نشده كه بخواهد با مخالفينش به مناظره بنشيند و جمع زيادي بيطرف هم مناظره آنها را ببينند؟ چرا آنهمه مانع رواني جلوي راه كسانيكه بهر دليلي از شما خارج ميشوند ميگذارند مثل چاپ عكسش در روزنامه ها و طرد روحاني و اينكه كسي از بهاييها حق حرف زدن با او را ندارد؟ و چرا براي هر چيز يك توجيه ميسازيد و هر وقت كذب آن توجيه ثابت شد توجيه ديگري مي آوريد؟ اگر حقيقت بود كه جواب نداشت كه بخواهيد بعد زير آن بزنيد و يك جواب ديگر كه هيچ ربطي به قبلي ندارد بياوريد! مگر در مورد محمد ابن حسن عسن عسكري اول نگفتيد همان حضرت اعلي(عليمحمد باب) است و بعد كه در كتاب خودتان چند مورد نشان دادم كه عليمحمد خودش به وجود شخصي به اين نام اعتراف كرده حرفتان عوض نشد و نگفتيد محمد ابن حسن عسكري از دنيا رفته!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! و بعد كه نتوانستيد اينرا هم ثابت كنيد و من خلاف آنرا ثابت كردم نگفتيد اصلا دنيا عوض شده و پيغمبر جديد آمده و همه برنامه هايي كه قرار بود انجام شود بهم خورده است!!! مگر در مورد خاتميت پيغمبر اول نگفتيد طبق آيات قرآن  اين مساله مردود است و آقاي باب پيغمبر بعد از حضرت محمد(ص) است و بعد كه آيات روشن قرآن را ديديد و انگشت حيرت به دهان گرفتيد دوباره به توجيه جديدي كه هر بچه اي به كذب آن واقف است پرداختيد و گفتيد آري محمد(ص) پيغمبر آخر است اما تا قيامت و قيامت با ظهور باب بوقوع پيوست!!!!!!!!!!!!
روي صحبتم با مبلغين بهاييت است. شما كه  از پاسخ دادن به كتب مخالفينتان كه به بيان تناقضات كتبتان در 15 جلد كتاب مفصل پرداخته اند ميترسيد چرا در غرب و شرق عالم بنام اسلام نيرو ميگيريد و بعد به آنها ميگوييد كه اسلام نسخ شد؟ چرا خود را دور از سياست ميدانيد ولي تا يك ذره حكومتي به شما مايل شد با همه نيرو وارد اركان آن ميشويد؟ چرا خود را دور از جنگ ميخوانيد در حاليكه ميدانيد قبل از انقلاب ايران چه تعداد زيادي از بهاييان از افسران ارشد نظام و ساواك بودند و رهبري بهاييان ايران در آن زمان رييس ستاد ارتش انگلستان بود!؟ چرا خود را از شاه جنايتكار ايران جدا ميدانيد در حاليكه هژبر يزداني (بهايي صاحب دهها كارخانه اصلي ايران در قبل از انقلاب و پشتوانه مالي گسترش بهاييت در ايران) هر هفته پيامي در يك صفحه كامل روزنامه هاي آن دوران در تاييد كامل وي و تمجيد از سياستهاي وي مينوشت و همراهي جامعه بهايي ايران را با سياستهاي او اعلام ميداشت؟ چرا خود را پيرو ديني ميدانيد كه موعود اسلام است در حاليكه هيچ جاي اسلام وعده به دين جديد نداده بود و هيچ مسلماني منتظر پيغمبر جديد و كتاب جديد نبود؟ چگونه شخصي را مهدي موعود ميدانيد كه خودش گفته من مهدي موعود مسلمانان نيستم!؟؟
چگونه امام دوازدهم شيعه را عليمحمد باب ميدانيد در حاليكه شش هزار حديث از پيغمبر و يازده امام در باب اينكه ايشان محمد ابن حسن عسكري (ع) نام دارند و از ولد حسين ابن علي عليه السلام هستند و فرزند نهم امام حسين عليه السلام هستند در اسلام(شيعه و سني) نقل شده است؟ بگذريم از اينكه جناب باب خودشان بارها اين مطلب را تصريح كرده اند!( اگر واقعا دنبال حقيقتيد منبع بخواهيد.) و بعد شما چگونه ايشان را صادق ميدانيد اگر در جايي ديگر خودشان را رابط (باب) و در ارتباط مستقيم با حضرت محمد ابن حسن عسكري (ع) بداند و در جاي ديگر خود ايشان باشد و در جاي ديگر ….. و در جاي ديگر …!؟ عزيزان من: چرا كتابهاي خودتان را نميخوانيد؟ چرا نميپرسيد كتاب ايقان در اين صد ساله اخير چند بار توسط رهبرانتان تغيير يافته است. اگر دروغ ميگويم چاپ اول و چاپ چهارمش را بياوريد اگر تفاوتهايش كمتر از يكصد مورد بود منرا اعدام كنيد. چقدر آيات قرآني بوده كه در چاپ اول كه ايقان واقعي است با تحريف از قرآن نقل شده بود و به تدريج تغيير دادند و آيات اصلي را نوشتند!(چون ديگه خيلي تابلو بود). چرا كتابهايي را كه در مقالاتم نوشتم (از آقايان عليمحمد باب و حسينعلي بها) به شما نميدهند؟ چرا تفسير سوره يوسف را نميخوانيد؟ چرا تفسير سوره كوثر را نميخوانيد؟ اينها كه رديه نيستند. كتب نوشته آقاي عليمحمد باب هستند.  مگر ميشود كتاب هاي ايشان را نداشته باشيد؟ چرا نميخوانيد. چرا فقط چند صفحه كپي ميكنند ولي كتاب كاملش را به شما نميدهند؟ چرا همه كتابهاي ايشان را در كتابخانه منازلتان نداريد؟ مگر چند صد تريليارد جلد كتاب نوشته اند؟

عزيزان من: اين چه حقيقتي است كه شما قبول كرده ايد. چرا هيچ شباهتي به حقيقت ندارد. نه ميشود بفهميم. نه ميشود تحقيق كنيم. نه ميشود با مخالفش صحبت كنيم. نه ميشود بدنبال چرا هايش برويم. نه ميشود شروعش را باور كنيم. نه ميشود پايانش را بدانيم. نه اولش و نه آخرش را نميفهميم. مگر عصر حجر است كه با شما اين برخورد را ميكنند؟ خدايا چرا شما ها اينقدر بي خياليد؟؟ مگر من براي خودم اين چيزها را ميگويم؟ بابا يكي بيايد جواب من را بدهد. آخر تا كي بايد باور كنيد ماست سياه است يا روز شب است؟ جواب خدا را چه ميدهيد؟ اصلا كدام خدا!!! جواب حضرت مهدي(ع) را كه نشانه هاي ظهورشان طبق وعده هاي تمام كتب آسماني و احاديث روشن اسلامي بسيار نزديك است را چه ميدهيد؟ وقتي صداي منادي آسماني بلند شد كه و نام ايشان را با صدايي كه همه اهل عالم بشنوند بزبان آورد: محمد ابن الحسن عسكري و با فاصله كوتاهي صداي رساي ايشان كه:

يا اهل العالم: انا بقية الله

مگر ميتوانيد به ايشان هم همان جوابي را بدهيد كه به شما ياد داده اند؟ من دلم براي شما چند هزار بهايي داخل ايران ميسوزد كه آنروز بدبختترين مردم و سر افكنده ترين گروه خواهيد بود.  اگر اين سوالات جواب منطقي داشت (منطقي كه همه مردم جهان ميفهمند نه منطقي كه خودتان هم با شك ميگوييد!.. من يك سري از جوابهايي كه به مبلغين گفته بودند در پاسخ شبهات ميتوانن استفاده كنند دارم كه اگر لازم شد مي آورم تا خودتان ببينيد چه خبر است!) مطمئن باشيد نه من مسلمان ميشدم و نه يك مسلمان حاضر بود يك روز ديگر هم مسلمان بماند. تمام اين حرفها مدرك دارد ولي تمام اين سوالات يك جواب دارد و من حاضرم با نهايت دوستي و برادري كامل براي يكايك شما عزيزان توضيح دهم. بصورت حضوري. (در هر جاي دنيا)
... اگر هر حرف يا عقيده يا دين كه بماند(بگذريم از اينكه ماندن با  ماندوندن فرق دارد!) حقيقت باشد! به نظر شما هفت هشت فرقه ديگري كه در زمان تشكيل بهاييت براه افتادند و خيليها هم از بهاييت جدا شدند و الآن براي خود تشكيلات و تبليغات و محفلها و .... دارند و عضو گيري هم دارند و هزاران فرقه حيوان پرست (از سوسك پرست گرفته تا موش پرست) و از بت پرستان آفريقا گرفته تا شيطان پرستان آمريكا كه ميليونها طرفدار و پيرو راستين! دارند و حتي گروههاي اجتماعي مثل نژادپرستان و رپ ها و ... كه ساليلان سال بوده اند و بعضا صدها ميليون عضو دارند و.... اينها هم حقيقت هستند؟ اگر قرار بود به همين راحتي يك نفر بخواهد خودش را جاي بزرگترين پيغمبر جا بزند كه خود من از اون آقا لياقتم بيشتر بود! ميگيد نه؟ من خودم كتاب نوشتم تحت عنوان:
چگونه در يك هفته پيغمبر شويم, كه ميتوانيد ببينيد چقدر راحت ميتوانيد يك پيغمبر بشويد و كتاب هم نازل كنيد و طرفدار هم جمع كنيد و همينطوري هم پيشرفت كنيد تازه اشكالاتي را هم كه اين آقايان رهبرهاي شما داشتند نداشته باشيد و تضمين هم ميكنم و حاضرم هر چقدر خسارت هم بخواهيد بدهم كه روشي كه در كتابم نوشتم دهها برابر اين آقايان بتوانيد جذب دينتان كنيد و قول هم داده ام كه تا وقتي احمق در جهان است مفلس در امان است و تا ساليان سال بخوبي و خوشي عوام الناس را سر كار خواهيد گذاشت. بابا حقيقت بايد جواب بدهد به همه مخالفينش و همه كسانيكه آنرا قبول ندارند. چرا خودتان را مسخره كرديد. برگرديد و توبه كنيد كه خداوند توبه كنندگان را بسيار دوست دارد.

تشکرات از این پست
badrood
دسترسی سریع به انجمن ها