0

خاطرات دوران سربازی در این تاپیک

 
amir83610
amir83610
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1390 
تعداد پست ها : 995
محل سکونت : تهران

پاسخ به:خاطرات دوران سربازی در این تاپیک
یک شنبه 3 شهریور 1392  10:21 AM

ساعت 3 دوباره دردسر شروع میشه! همه باید جلوی گروهان به خط بشن و دوباره تمرین رژه یا به قول نظامی ها "مشق جمع".
اینجا یک کلمه مینویسم " مشق جمع" اما در واقع یک بار که 300-400 متر بدوی و بعد تازه بشین و پاشو و قدم رو و به چپ چپ و... ، تازه می فهمی که معنی این کلمات چقدر درد آوره! خلاصه تا ساعت 5 وضعیت به همین صورته.
بعد از این، 1 تا 2 ساعت استراحته و دوباره باید به صف بشی برای شام و احتمالا نماز... تا ساعت حدود 8. حالا دوباره دردسر شروع میشه. باید همه جا نظافت بشه. از خوابگاهها گرفته تا راهپله و راهرو و حمام و حتی دستشویی ها. همین طور خیابان جلوی گروهان. همه باید شسته و تی زده بشه. وای به روزی که فرمانده یا سرگروهبانها هوس کنن گیر بدن! احتمالا 2-3 دفعه ای باید نظافت تکرار بشه!
اگر به خیر بگذره و کسی گیر نده، حدود ساعت 10 تا 10:30 نظافت تموم میشه. ولی دیگه جون برای کسی نمیمونه. همه نیمه بیهوشند.
ساعت 10 تا 10:30 قرق خاموشیه. یعنی همه باید توی تختها باشن و همه چراغها باید خاموش باشه. سر افسر نگهبان به همه خوابگاه ها سر میزنه و آمار میگیره و وضعیت و نظافت و... را چک میکنه. وای به روزی که مشکلی باشه!
هر خوابگاه یک نگهبان داره که مراقب کسی از تخت نیفته!!!!!!! البته هر کسی بخواد از تخت بیفته از ایشون اجازه نمیگیره و معمولا نگهبان هم خودش در حال خروپف داره با پادشاه هفتم حال میکنه!!!!!!!!!
هر گروهان هم یک میز پاس داره که باید تا صبح بیدار باشه. به غیر از آمار گیری معمولا کار سر افسر نگهبان گیر دادن به این بدبختهاست.
اگر در ساعات قرق کسی در تختش نباشه، غیبت (یا به قول نظامی ها نهست) میخوره و اینگار  کل روز در گروهان نبوده!
توی این ساعات حموم و دستشوییها هم قرق هستند. بعد از ساعت 10:30 حموم و دستشوییها آزاد میشه و تاصبح میتونی ازشون استفاده کنی. البته آدم بیهوش که این چیزا رو نمی فهمه!
اصلا نمیفهمی کی صبح شد. اینقدر خسته ای که حتی خواب هم نمیبینی!
ساعت 4 صبح دوباره بیدار باش میزنن و روز از نو، روزی از نو!

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها