نقل قول voiceofrain
بسمه تعالی
از یکی دو ماه قبل از شروع اعزام به دوران آموزشی بود که استرس و نگرانی و غم و غصه اومده بود سراغم و هر چه بیشتر به تاریخ اعزام نزدیک می شدیم این غم و ناراحتی و دلشوره ها بیشتر و بیشتر می شد.
ماشاالله شما کجا خدمت بودین؟
من نمی گم چه بلاهایی به سرمون آوردند و چه سختی هایی کشیدیم.ولی اینو بگم با همه سختی هاش بالاخره گذشت و حالا که خوب فکر می کنم می بینم خیلی چیزها رو بدست آوردم . مثلا بهترین دوستام هم دوره های خدمتم هستند هیچ کدوم هم همشهریم نبودند.اینکه با چندین نفر زندگی کنی خودش کلی خاطره است.ولی من از زمان ترخیصیم می گم که وقتی کارتم رو گرفته بودم داشتم بر می گشتم همه ی سربازایی که می شناختنم گریه می کردند.نمی گم تحفه بودم نه!آخه وقتی تو قسمت خودم ارشد شدم(جایی به نام خط پرواز که همه ازش فراری بودند) چون خودم خیلی سختی کشیده بودم سربازایی که جدید میومدن رو خیلی دوستانه باهاشون رفتار می کردم و اکثر کارا رو چون مربوط به هواپیما بود و حساس بهشون کمک می کردم البته اونا هم خیلی احترام میذاشتن.ولی همین زمینه ای شد برای نفرای بعدی که یادشون باشه همه سربازیم مثل هم حالا یکی زودتر اومده یکی دیرتر و این دلیل نمیشه که اونی که اسمش ارشده سو استفاده کنه.امیدوارم هنوزم همین جوری باشه.یا علی