0

ایجاد زیر تالار روانشناسی اسلامی

 
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:ایجاد زیر تالار روانشناسی اسلامی
دوشنبه 24 مهر 1391  9:26 AM

 

روان شناسی اسلامی
 


مقدمه: روشن فكران پیشاهنگ روان شناسی در واقع فیلسوفان باستان هستند، اما سنت و شكل روان شناسی نوین اندكی بیش از صد سال سابقه دارد. صدمین سالگرد روان شناسی نوین در سال 1979 جشن گرفته شد. هرمن ابینگ هاوس (herman ebinghaus) روان شناس قرن 19 می گوید: «روان شناسی پیشینه ای دراز اما تاریخچه ای كوتاه دارد.» آنچه كه فلسفه قدیم را از روان شناسی جدید متمایز می سازد و پیدایش یك نظام مستقل را نشان می دهد،‌رویكردها و فنون مورد استفاده است.»

و اما «اصطلاح روان شناسی اسلامی تحت عنوان علم النفس الاسلامی برای اولین بار در مقدمه كتاب «الدراسات النفسیه عند المسلمین و الغزالی بوجه خاصه» كه تقریر دكتر احمد فؤاد الاهوانی است و استاد عبدالكریم العثمان تحریر كرده است در سال 1962 آمده است.»


تعریف

ماحصل تعریف روان شناسی اسلامی در سال 1962 كه از طرف دكتر احمد فؤاد الاهوانی مطرح گردید این است كه: «روان شناسی اسلامی شاخه ای از روان شناسی است كه به مباحث دینی نزد مسلمانان می پردازد.» با توجه به نظریه های مختلف كه در روان شناسی اسلامی مطرح است تعریف جامعی كه می توان ارایه كرد: «روان شناسی اسلامی، مطالعه علمی رفتار است كه با فرهنگ و جهان بینی اسلامی متناسب باشد.»


موضوع روان شناسی اسلامی

موضوع روان شناسی اسلامی فراتر از بعد ظاهری و فیزیولوژیكی، بعد باطنی و پنهانی رفتار انسان است. یعنی رفتار انسان با عنایت به اسباب ظاهری و باطنی آن.


اصول موضوعه روان شناسی اسلامی

برخی از اصول موضوعه روان شناسی اسلامی كه در كتاب های علم النفس الاسلامی و روان شناسی اسلامی بیان شده است «بحث از طبیعت انسان، هدفمندی و انگیزه و علاقه و بحث از نفس و ماهیت آن، احوال نفس و حالات و عوامل فساد و صلاح نفس، علاقه نفس به جسم، روح و قلب، بحث از افكار و وسوسه، و درباره امید به زندگی و مسایل زندگی دنیا و سپس آخرت»

و موضوع «شهوت، فطرت، تضادهای موجود بین آنها، عوامل تقویت كننده و تضعیف كننده هر كدام، مكانیسم بروز اختلال های روانی واكنشی و غیر واكنشی، معیارهای بیماری و سلامت روانی، ارایه سبك و روش زندگی»از اصول موضوعه روان شناسی اسلامی می باشد.


فایده و كاربرد

مكتب روان شناسی اسلامی هم مانند هر یك از مكاتب روان شناسی، پشتوانه فلسفی دارد،‌زیر بنای تفكر روان شناسی اسلامی از مفاهیم دینی گرفته شده است كه آن را در چارچوب علمی بیان می كند. «ما بر اساس مفاهیم روان شناختی كه در كتاب و سنت آمده است، می توانیم هم یك دیدگاه روان شناختی داشته باشیم و هم قانون مندی های خاص روان شناختی را از آن استخراج كنیم مثلاً در آیه 19 انفال (اِن تتقو الله یجعل لكم فرقاناً) هواپرستی و هواخواهی ها موجب می شود كه انسان حقایق را به گونه ای دیگر ببیند و واقعیت ها را با همان تحلیل ها بسنجد. 

ما ادعا نمی كنیم كه قرآن و سنت در همه زمینه های روان شناسی مطلب دارد، باید در این رابطه تلاش كنیم و این مفاهیم را به دست آوریم. مفاهیمی كه بدست می آوریم یا هماهنگ با یافته های علمی است، در این صورت اطمینان بیشتری نسبت به یافته های علمی پیدا می كنیم و حتی ممكن است آنها در نزد ما اعتبار و ارزش بیشتری پیدا كند و یا به یك سری مفاهیم و موضوعات روان شناسی برخورد می كنیم كه روان شناسی موجود به آن نپرداخته است، این نیز برای یك روان شناس مفید خواهد بود؛ چرا كه افق جدیدی را فراروی او می گشاید. فایده دیگر این كار این است كه چه بسا ممكن است مطالبی را بدست بیاوریم كه با تحقیقات موجود در روان شناختی هماهنگ نباشد،‌این نیز زمینه ساز تحقیقات عمیق و گسترده تر در هر دو منبع و روش خواهد شد.»

 

 




تاریخچه

«اساسی ترین عامل اهتمام و توجه و تكاپوی جدی متفكران اسلامی درباره انسان شناسی و بالخصوص پیرامون روان شناسی، تأكید شدید قرآن مجید و احادیث كاملاً معتبر از بانی بزرگ اسلام پیامبر گرامی ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ است كه با اشكال و عبارات گوناگون شناخت و اصلاح نفس را مطرح فرموده اند تا آنجا كه برای وصول به خداشناسی، خودشناسی را مقدمه لازم معرفی فرمودند: «من عرف نفسه فقد عرف ربه» 

از طرف دیگر پس از دوران رنسانس، روان شناسی مانند دیگر علوم تدریجاً از مادر اصلی خود كه فلسفه بود جدا شده و به جریان افتاد. در نتیجه روان شناسی معاصر در دو قرن 19 و 20 با برچسب دانشگاهی رسمی در غرب و شرق به راه افتاد به طوری كه تدریجاً از دیدگاه اكثریت متفكران علوم انسانی، طریق منحصر برای روان آدمی تلقی گشته در نتیجه، علمی به عنوان علم النفس اسلامی از دیدگاه دانشگاهی ناپدید شد.»

«در ابتدای قرن 20 دوباره به فعالیت دانشگاهی پرداخت و پیرامون موضوعات روان شناسی اسلامی بحث هایی صورت گرفت كه رساله دكترای دكتر محمد عثمان النجاتی تحت عنوان «الادراك الحسی عند ابن سینا» در سال 1942 میلادی به رشته تحریر درآمد و اولین كتاب با عنوان روان شناسی اسلامی تحت عنوان «الدراسات النفسیه عندالمسلمین والغزالی» منتشر گردید. سپس دامنه بحث گسترده شد و مجلاتی در این زمینه منتشر شد كه مجله «المسلم» در نوامبر 1974 به چاپ رسید.»

ابن سیناسپس در گوشه و كنار ملت های مسلمان همایش ها و كنگره هایی برگزار گردید. در كشور جمهوری اسلامی ایران نیز قبل از انقلاب ممكن است به صورت متفرقه از سوی كسانی نظیر شهید مطهری (ره) كارهایی صورت می گرفته، ولی گرایش به روان شناسی اسلامی با ابتكار بزرگانی چون علامه مصباح یزدی (دام ظله) و استاد غروی (مد ظله) قبل از انقلاب در مؤسسه در راه حق آغاز و هم اكنون در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) و پژوهشكده حوزه و دانشگاه ادامه دارد و حاصل آن كتابهایی نظیر روان شناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی و مكتب های روان شناسی و نقد آن و چندین رساله و پایان نامه نیز با این گرایش به رشته تحریر درآمده است كه هر سال رشد و تعالی این گرایش فزونی دارد.


جایگاه روان شناسی در قرآن و سنت

قرآن و روایات با عبارات مختلف به موضوعاتی نظیر شناخت و اصلاح نفس و خودشناسی می پردازند و بر نقش روان بر رفتار تأكید می كنند. از سویی برای هر یك از اصول موضوعه روان شناسی اسلامی دستوراتی دارد كه به اهمیت این مسئله اشاره دارد. تا جایی كه قرآن (29 حجر) خلقت انسان را از روح خود می داند. در كلام وحی و روایات به واژگانی مانند سكون، روح، سلام و... پرداخته است كه تشریح آن نیازمند تفصیل است. نكته اساسی، توجهی است كه از ابتدای خلقت انسان تا بی نهایت از طرف خدا به انسان شده است كه تمام آن برای به سعادت و آرامش رسیدن انسان است و لاجرم رفتار انسان قطره ای از نظرگاه اقیانوس بی كران آفریننده است.


مقایسه با علوم غیر اسلامی

تفاوتی كه از طرف برخی از مخالفین روان شناسی اسلامی مطرح می شود این است كه آیا روان شناسی اسلامی علم است یا خیر و ثانیاً آیا اصول روان شناسی اسلامی علمی است؟

برای پاسخ به این دو سؤال ابتدا باید علم، روش علمی، وظیفه علم و نظریه علمی را تعریف كنیم. «علم عبارت است از كاربرد روش علمی در پیدا كردن جواب برای مسایل حل شدنی»

و روش علمی «تلاشی است نظامدار برای پاسخ دادن به پرسش های خاصی (كه حل شدنی باشد اما نتوان فوری و با سرعت بدانها جواب داد). با آن كه شاخه های علوم متفاوت با یكدیگرند و فنون پژوهش علمی نیز ممكن است از یك علم به علم دیگر، به گونه قابل ملاحظه ای متفاوت باشد، ساختار همه آنها متكی بر یك نظام منطقی است و در همه آنها یك فلسفه مشترك به نام «روش علمی» وجود دارد. ویژگی و جنبه كلی (و جهانی) همین «روش علمی»‌ است كه جست و جو و كاوش برای قوانین كلی حاكم بر رفتار را در بر می گیرد.»و «مهم ترین وظیفه هر علم تدوین و توسعه تئوری است. (كرلینگر، 1973؛ اشمیت، 1992)»

و نظریه علمی «نظریه مجموعه ای از مفهوم، تعریف و فرضیه مرتبط به هم كه با مشخص كردن روابط میان متغیرها، دید و یا نظری منظم و منسجم از پدیده های مورد بحث به دست می دهد و هدفش تبیین و پیش بینی پدیده هاست.»

با توجه به تعاریف فوق روان شناسی اسلامی به دلیل این كه نظامدار بوده و ساختار آن متكی بر یك نظام منطقی است، یك علم است. و «بنابر اصول خود به تعریف مفهوم و فرضیه مرتبط با هم در مورد عامل حیات، شهوت، فطرت، تضادهای موجود بین آنها، عوامل تقویت كننده و تضعیف كننده هر كدام، مكانیسم بروز اختلال های روانی واكنشی و غیر واكنشی، معیارهای بیماری و سلامت روانی، ارایه سبك و روش زندگی در مقیاس وسیع پرداخته و به طور كلی، در هر یك از شاخه های مربوط به روان شناسی فردی و اجتماعی و هر جنبه ای كه به انسان مربوط می گردد، دیدگاه اختصاصی خویش را دارد. از سوی دیگر مهم ترین خصوصیت و فایده ای كه نظریه برای استفاده كننده آن در بردارد عبارتند از منظم كردن یافته ها، ایجاد فرضیه، توان پیش بینی و توان تبیین؛ مكتب روان شناسی اسلامی تمام فعل و انفعال های فردی و اجتماعی انسان را در وجود دو جریان ذاتی و غیر اكتسابی به نام فطرت و شهوت خلاصه می نماید و به تضاد بین این دو جریان معتقد است و عوامل تقویت كننده و ضعف هر كدام را بیان می كند.

روانشناسی اسلامی علل را واقع بینانه توجیه می نماید و برای پیش گیری و كنترل این كشمكش ها، قوانین و اصول كاملاً مشخص و ضمانت های اجرایی قوی دارد.»


اصول روان شناسی اسلامی علمی است

در مقایسه با روان شناسی نوین كه «در سال 1908 یك روان شناس انگلیسی به نام ویلیام مكدوگال (William mcdugall) روان شناسی را به عنوان علم رفتار تعریف كرد.»[۱۶] رفتاری كه قابل مشاهده علمی و تجربی باشد و «یكی از اشكال هایی كه به روان شناسی اسلامی گرفته می شود این است كه چون وجود روان، فطرت، شهوت و فعل و انفعال های روانی میان آنها قابل لمس نیستند، جنبه علمی ندارند و تنها جنبه هایی كه امكان آزمایش داشته باشند و قابل مشاهده و لمس علمی باشند، علمی هستند. این اشكال به وسیله مكتب های مادی طرح ریزی شد و توسط بعضی از افراد مسلمان كم اطلاع ممكن است تكرار شود، باید به صورت جدی و دقیق مورد ارزیابی قرار گیرد. در این جا به طور اجمال به این اشكال جواب داده می شود؛ مشخصه های عامل حیات در انسان حسی ـ عقلانی هستند.


ما حضور عالم حیات را در تمام ارتباط های خود حس می كنیم، مثلاً وقتی با هم دست می دهیم، مولكول های هر یك را همراه عامل حیات حس می كنیم، در حقیقت اگر بدن ما تنها از مولكول ساخته شده بود امكان حس عمق و سایر انواع حواس اصولاً وجود نداشت و لذا می توانیم بگوییم كه ما عامل حیات را در خود و دیگران لمس می كنیم، منتها این لمس به صورتی نیست كه ما عامل حیات را جدا كنیم و به مدعیان نظریه مكانیستی حیات را نشان دهیم و در این قسمت بعد عقلانی ما باید وارد عمل شود. نكته بسیار اساسی این است كه تمام آموزش های الهی را فقط فطرت های سالم می پذیرند. (پاسخ دیگر) البته باید توجه داشت كه غیر قابل لمس بودن بعضی جنبه های مربوط به روان شناسی، منحصر به نظرات روان شناسی اسلامی نیست، بلكه در مورد اغلب و شاید تمامی مكاتب روان شناسی چنین روندی وجود دارد.»


حرف آخر

همانطور كه روان شناسی نوین علم به معنای اخص (تجربه و آزمایش) است، روان شناسی اسلامی هم علم به معنای اعم (هم با تجربه و آزمایش و هم امور غیر تجربی) است و اصول موضوعه آن نیز مانند سایر مكاتب علمی و وابسته به روش های علمی است. بنابراین با تلاش و كوشش روان شناسان مسلمان می توان فراتر از روان شناسی نوین به علم روان شناسی پرداخت. 

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

تشکرات از این پست
alizareei
دسترسی سریع به انجمن ها