پاسخ به:سفرنامه حج / سفرنامه حج علامه مير حامد حسين هندي
پنج شنبه 13 مهر 1391 12:02 PM
سفرنامه حج علامه مير حامد حسين هندي
گر چه سير و سفر كاري پسنديده و پرفايده است و در قرآن و روايات اهل بيت عليهم السلام بدان سفارش شده و آدابش بيان گرديده است1 ليكن پرداختن به زواياي پنهان تاريخ و افشاي جرايم مجرمان و خيانت پيشگان و يا معرفي يك حركت عقيده پويندگي چگونگي تحول و فراز و نشيب آن در فلان مقطع از زمان كاري است كه از سفرنامه نويسان شايسته و كارآمد برمي آيد. نويسنده خوب و دانشمند است كه مي تواند به خوبي از عهده چنين امري برآيد و توانمندانه حقايق را به نمايش بگذارد. سفرنامه حضرت علامه مير حامد حسين هندي ره از اين گروه سفرنامه ها است كه به عربي نگاشته و نام «أسفار الانوار» بر آن نهاده است. مير حامد حسين در «أسفارالأنوار» از سفري گزارش كرده كه در سال 1282 هجري قمري به همراهي برادرش سيد اعجاز حسين هندي انجام داده است.
آن دو سفر خود را از وطنشان شهر لكهنو در هندوستان آغاز نموده پس از رسيدن به شهر بمبئي از راه دريا و بوسيله كشتي رهسپار جده مي شوند و پس از انجام عمره مفرده مكه مكرمه را به قصد زيارت مدينه منوره ترك مي كنند سپس جهت انجام فريضه حج از مسجد شجره به احرام عمره تمتع محرم مي شوند. وي سرانجام سفرنامه را با گزارش سفر به عراق و زيارت عتبات عاليات به پايان مي رساند. نسخه خطي اين سفرنامه داراي 387 صفحه به قطع جيبي است كه قسمتي از آن به خط مير حامد حسين بوده و تا كنون چاپ نشده و ظاهرا قسمت هايي از نسخه مخطوط مورد هجوم موريانه قرار گرفته است. فتوكپي اين كتاب از كتابخانه ناصريه شهر لكهنوي هندوستان تهيه و در اختيار مركز تحقيقات حج قم قرار گرفت. در جاي جاي اين سفرنامه پراكندگي مطالب به حاشيه رفتن هاي فراوان ملاقات دوستان و آشنايان و گزارش مفصل اين ملاقات ها و ... به چشم مي خورد و شايد همين نكات سبب شد تا بعضي از محققان و نويسندگان پس از ملاحظه و مطالعه سفرنامه از كار كردن بر روي آن سرباز زنند.
در اينجا كوشش شده تا گزيده اي از مطالب جالب و جذاب و سودمند سفرنامه جهت استفاده همگان آماده گردد و در فصلنامه ميقات حج درج شود. سخني درباره علامه مير حامد حسين سيد حامد حسين فرزند عالم بزرگ سيد محمد قلي موسوي نيشابوري لكهنوي هندي از متكلمان بزرگ اماميه به سال 1246 ه . ق. در شهر لكهنو ديده به جهان گشود.2 حال و هواي مذهبي خانواده به همراه علاقه او به معنويت و مذهب سبب شد تا مسيرش را در احياي كلمه اجداد طاهرينش عليهم السلام تنظيم نمايد. وجود با بركت پدري روحاني و نيك مردي فاضل و متقي و بزرگوار از تبار عالمان موجب رشد و باليدن وي گشت. او علم كلام را نزد پدر خواند و فقه و اصول را از سيد العلما سيد حسين فرزند سيد دلدار علي نقوي معقول را از سيد مرتضي و ادب را از مفتي سيد محمد عباس آموخت. مير حامد حسين مرد تحقيق و تتبع بود. اطلاعات وسيع و گسترده اي در زمينه هاي مختلف داشت و از آشنايي كامل و درخور تحسين نسبت به احاديث و اخبار و فرهنگ اسلامي برخوردار بود.3 وي علاقه وافر به جمع آوري كتب و مصادر علمي و استفاده از مطالب آنها در راستاي اهداف مقدس خود داشته كه در جاي جاي سفرنامه اش بخوبي مشهود است.
به هر مكان و دياري كه مي رسد از كتابخانه و كتابفروشي آنجا سراغ مي گيرد و آنچنان در اين راه متحمل رنج و مشقت مي شود كه براي دستيابي به يك نسخه خطي موجود در كتابخانه يك عالم سني در رابغ4 تن به نوكري او مي دهد.5 و شكوه عشق به تلاش علمي علامه مير حامد حسين آنگاه تبلور مي يابد كه در اثر كثرت نوشتن دست راستش از حركت بازمي ماند و ناگزير در سال هاي آخر عمر با دست چپ مي نويسد.6 گويند كه وي در اثر كوشش زياد و خستگي و فرسودگي درازكش مطالعه مي كرده و كتاب هاي سنگين را بطور عمودي بر روي سينه مي گذارده است; به همين خاطر سينه اش پينه بسته و چونان شانه باركشان تغيير شكل و رنگ مي دهد.7 او در شهر لكهنو كتابخانه بسيار بزرگ و نفيسي از خود به يادگار گذاشته كه حاوي سي هزار جلد كتاب خطي و چاپي است البته كتاب هاي پدرش و سيد ناصر حسين فرزند وي نيز در اين كتابخانه موجود است.8 تأليفات 1 اسفار الأنوار; (سفرنامه). تا كنون چاپ نشده است. 2 عبقات الأنوار; (فارسي); در 13 جلد بزرگ تنها يك جلد اين كتاب حديث منزلت است كه داراي 973 صفحه مي باشد. مرحوم مير حامد حسين عبقات الأنوار را در در كتاب تحفه اثنا عشريه عبدالعزيز دهلوي كه ظالمانه به نفي امامت حقه حضرت اميرالمؤمنين صلوات الله عليه پرداخته به نگارش درآورده و عالمانه به شبهات وي پاسخ گفته است. 3 استقصاء الأفحام; (فارسي) در 10 جلد; در اثبات حضرت حجت عجل الله تعالي فرجه الشريف و در تحريف كتاب الله. 4 الشريعة الغراء; در مسائل اجماعي فقه از اول طهارت تا آخر ديات. 5 الشعلة الجواله; جريان آتش سوزي كتب اسلامي بوسيله دشمنان و مهاجمان. 6 شمع المجالس;(شعر)حاوي قصايدعربي و فارسي در رثاي حضرت امام حسين ع . 7 شمع و دمع; (شعر) به سبك مثنوي. 8 صفحة الماس في الإرتماس; (فقه). 9 الطارف; (معما و لغز). 10 العشرة الكاملة. 11 الظل الممدود. 12 افحام اهل المين في رد ازالة الغين; چند مجلد.9 علامه بزرگوار تمامي نوشته هايش را با قلم و كاغذ ساخته شده به دست مسلمين و بوسيله خطاطان مسلمان نگاشته و از دستگاه هاي چاپ ساخت بيگانگان و دشمنان مسلمين دوري مي جسته است و اين حاكي از ورع و تقواي سياسي آن مرحوم است.10 سرانجام پس از سال ها تلاش پرثمر علمي به هيجدهمين روز از ماه صفر سال 1306 ه . ق. در شصت سالگي مزرع شاداب عمر اين عالم فرزانه و بزرگ به خزان نشست و روح پاكش از مجمع زمينيان به مجلس انس ملكوتيان راه گشود و جسم مطهرش در حسينيه غفران مآب شهر لكهنو به خاك سپرده شد.11 روانش غريق رحمت حضرت حق باد. اسفار الأنوار آغاز سفر علامه مير حامد حسين هندي ره عصر روز جمعه 22 جمادي الاولي سال 1282 ه . ق. شهر لكهنو را به همراهي برادرش سيد اعجاز حسين ترك نموده و با دليجان و كالسكه هاي پستي به سوي بمبئي و بندرگاه آن شهر طي طريق مي كند تا از راه دريا راهي جده شود.12 وي با ارسال نامه ارتباط خود با خانواده و دوستان را حفظ كرده و آنان نيز به وسيله نامه پاسخش را مي دهند.13 پس از رسيدن به شهر بمبئي در حسينيه اي كه جايگاه مسافران بوده مسكن مي گزيند. البته آن محل جاي تميزي نبوده و بخاطر تعفن و ازدحام جمعيت به ايشان خوش نگذشته است.14 به هنگام اقامت در شهر بمبئي نامه اي از حضرت سلطان العلما ره به زبان فارسي دريافت مي كند.15 در دو مرحله سر به كتابفروشي هاي شهر بمبئي كه در آن زمان رونق داشته مي زند و از كتاب هاي چاپ شده آن ديار ديدن مي كند و از گراني كتاب نيز سخن به ميان مي آورد.16 حركت به سوي جده امروز دوشنبه 27 شعبان سال 1282 ه . ق. موافق با 25 ژانويه سال 1866 ميلادي است ...
يكي دو ساعت از ظهر گذشته است كه سوار كشتي دخاني17 شديم اثاثيه و تمامي مايحتاج سفر را با قايقي منتقل كرديم. براي خود و برادرم (سيد اعجاز حسين) دام ظله در قسمت درجه سه كشتي جايي را انتخاب نموده آن را فرش كرديم. كرايه هر نفر از بمبئي تا بندر جده يكصد روپيه شد.18 كشتي تا حدي بزرگ و از لحاظ كيفيت درجه بندي شده است; درجه چهار كه عرشه مي باشد پايين ترين درجه آن از لحاظ كيفيت و قيمت است. جمعيت بسياري اين درجه را گزيده و كرايه كمتري (هشتاد روپيه) داده اند. صبحگاه روز پنجم ماه مبارك رمضان به بندر عدن رسيديم كشتي نزديك شط لنگر انداخت; عدن ساحلي بسيار زيبا و با صفايي دارد. همراه بعضي از همسفران با قايق به ساحل آمديم و پياده به سوي شهر حركت كرديم. شهر عدن از ساحل فاصله زيادي دارد و هوايش گرم است. به منظور فرستادن نامه به هندوستان سري به اداره پست عدن زدم پس از ارسال نامه جهت ملاقات با سيد علوي بن عيد روس از مشاهير عرفاي مذهب شافعيه به خانه اش رفتم گفتند: بعد از ظهر وقت ملاقات دارد. چون انتظار كشيدن تا عصر برايم سخت بود و همسفران منتظرم بودند از ديدار وي منصرف شدم. از مردي كه در خانه سيد بود آب آشاميدني طلبيدم تبسمي كرد و من دليلش را نفهميدم بعد متوجه شدم كه ماه رمضان است و در مذهب آنان مسافر هم بايد روزه بگيرد! به كشتي بازگشتم; فرداي آن روز فردي به نام سيد علي از سوي سيد علوي به سراغم آمد و از انجام نشدن ملاقات پوزش خواست. او مي گفت: سيد علوي ماهانه 1200 روپيه از حاكمان فرنگ حقوق مي گيرد تا مردم آن سامان را به اطاعت از آنان بخواند و از اغتشاش و مخالفت بر ضد فرنگيان بازشان دارد! (ص173) شب هنگام جلسه انسي در كشتي تشكيل شد بعضي از همسفران روضه خواندند و ما گريه كرديم.