پاسخ به:سفرنامه حج / سفرنامه حجّ كشميرى
پنج شنبه 13 مهر 1391 10:01 AM
حكايت مقبره نادرشاه
مقبره اى كه نادرشاه براى خود ساخته بود در سمت خيابان بالا (بالا خيابان) است. پس از اتمام عمارات آن، ظريفى بر ديوار مقبره اين بيت (صائب) را نوشته بود:
در هيچ پرده نيست نباشد نواى تو عالم پر است از تو و خالى است جاى تو
هرچند مردم به مجرد خواندن خنده كرده بودند، ليكن بعد از دريافت قباحت اينكه مبادا به گوش شاه رسد و باعث قتل جمع كثيرى گردد، به تعجيل حك نمودند.
ديگر اينكه شهر طوس به فاصله چهار فرسخ از مشهد مقدس خراب و ويران است. ظاهراً باعث ويرانى طوس، معمورى و بناى مشهد مقدس خواهد بود. آب نهرى كه از ميان خيابان و روضه مقدسه مى گذرد، بيرون شهر صاف و در كمال عذوبت است و پس از جارى شدن در شهر، گِل آلود مى گردد چنان كه شاعرى در مقام مدح گفته:
چون نگردد تيره در صحن حريمش آب جو نامه اعمال مردم شسته مى گردد در او حركت از قزوين به همراهى حكيم باشى
از وقايع ايام اقامت در قزوين، رخصت يافتن نواب معتمدالملك سيد علوى خان حكيم باشى است. چون نادرشاه پيش از تصرف هندوستان به امراض مراق، استسقا، طغيان سودا و خفقان گرفتار بود، و شنيده بود كه «طبيبى از اطبّاى طريقه يونان همانند علوى خان در ايران و هندوستان نيست، بنابر آن، نواب علوى خان را از شاه جهان آباد (دهلى) به اعزاز و اكرام تمام، همراه برداشت و قول داد كه پس از آن كه شفا يابد، او را به حج بيت الله بفرستد.
بنده عاصى (خواجه عبدالكريم) هم به وساطت حكيم باشى ترك ملازمت نموده، به رفاقت ايشان متوجه حجاز گرديد.
16 ربيع الاول (1154 ق / 1741 م) از قزوين كوچ نموده پس از طى هفت منزل وارد همدان شديم. چون نادر شاه به حاكمان و كارداران سر راه در باب مراعات حكيم باشى فرمان نوشته بود، قطع مراحل به رفاه تمام گذشت.