پاسخ به:سفرنامه حج / سفر نامه حجّ جلال آل احمد
پنج شنبه 13 مهر 1391 9:24 AM
سه شنبه 25 فروردين 43
مدينه
فقط ايرانىها هستند كه رفت و آمدشان به حجاز انحصارى است و از راههوا. و عيب كار اين است كه در برگشتن حتى نمىتوانند به عراق بروند. اگركسى بخواهد زيارتى هم از كربلا و نجف و يا شام بكند بايد بليط برگشتنشرا فراموش كند و از نو بليط بخرد براى بغداد يا دمشق. صبح ناشتا راه افتادمبسمت احد. پياده «احد» ييلاق مانند مدينه است. پر از آب و آبادانى بعدرفتم به مسجدالنبى. معمولاً از بابالسلام وارد مىشوم. بزرگتر است و رفتو آمد راحتتر. و قدمى دور تا دور رواق. و پلكيدن وسط كبوترها. طوافىهم دور ضريح. نسبتاً خلوت بود. گوشه و كنار حرم، مردم به انتظار نماز سرصف جا گرفته، و سخت مواظب اينكه كسى به گوشه سجادهشان نگاه چپنكند. عجب تعلقى مىجويد اين آدميزاد. حتى در چنين سفرى. يعنى نفهميدمو پايم گوشه سجادهاى را برگرداند. يارو چنان زد پشت پايم كه درماندم چهكنم. فقط نگاهش كردم. پيرمردى بود و عرب نمىنمود و ذكرگويان تسبيحمىگرداند. اما در چشمش ددى نشسته. كه من خجالت كشيدم.
(آن زن هم اطاق ما... الان آمده، خوش و خوشحال كه سوغاتى خريدهام...ململ نازكى براى روى سر خريده. با نقش مكرر ورقهاى بازى... و لابدساخت ژاپن يا جابلقا. آن وقت سوغات از مدينه طيبه! چيزى بهش نگفتم.اما به خواهرم گفتم كه حاليش كند.)
چهارشنبه 26 فروردين
مدينه
حالا ديگر مسلم است كه سعوديها دوشنبه را اول ماه حج گرفتهاند. پسچهارشنبه ديگر عيد است. يك روز اختلاف با شيعه. و همين چه بحثها كهنينگيخته. همهشان تصديق هم مىكنند چارهاى جز متابعت نيست و تكروىدر حج معنى ندارد.
گويا جمعه حركت خواهيم كرد بطرف مكه. احرام پوشيده.