0

سفرنامه حج

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:سفرنامه حج / سفر نامه ابن بطوطه
پنج شنبه 13 مهر 1391  9:21 AM


در اينجا مجملى از هفت سفر ابن‏ بطوطه به مكّه را منتقل مى‏كنيم:

 


«روز پنجشنبه، دوم ماه رجب سال 725، به قصد حج و زيارت قبر پيغمبر،يكه و تنها از زادگاه خود «طنجه» بيرون آمدم. نه رفيقى بود كه با او دمسازباشم و نه كاروانى كه با آن همراه گردم. ميل شديد باطنى و اشتياقى كه براى‏زيارت آن مشاهد متبركه در اعماق جانم جايگزين بود مرا بدين سفربرانگيخت دل بر هجران ياران نهادم و بسان مرغى كه از آشيان خود جدا افتداز وطن دورى گزيدم. در آن هنگام پدر و مادر من در حال حيات بودند ودورى ما، در يكديگر سخت مؤثر بود. من بيست و دو سال داشتم.»(15)
ابن‏بطوطه پس از عبور از تونس، اسكندريه، قاهره، بيت‏المقدس، صور،بيروت، طرابلس، حلب، انطاكيه و دمشق به مدينه مى‏رود. در هر يك از اين‏نقاط به دقت مكانها، افراد و آيين‏ها را شرح مى‏دهد. در مصر از مراسمى كه‏مربوط به حج است به نام «مراسم گرداندن محمل» ياد مى‏كند: «روز محمل» يا روز شترگردانى روزى است كه مردم همه گرد مى‏آيند و مراسم‏آن چنين است كه نخست، قضات چهارگانه به اتفاق وكيل بيت‏المال ومحتسب و بزرگان فقها و امناى دولت و صاحب منصبان، سواره به سوى‏باب‏القلعه كه خانه الملك ناصر است مى‏روند و در اينجا «محمل» را كه‏روى اشترى قرار دارد بيرون مى‏آورند. اميرالحاجى كه براى آن سال تعيين‏مى‏شود در پيشاپيش محمل روانه مى‏شود و گروه سقايان سوار بر اشتران‏خويش به دنبال آن، و همه مردم از زن و مرد گرد مى‏آيند، و محمل رابدينسان در كوچه‏هاى قاهره و مصر مى‏گردانند و شترداران حدى‏كنان1 وآوازخوانان از پيش، و ديگران از پس، حركت مى‏كنند. اين مراسم كه در ماه‏رجب اجرا مى‏شود سبب تهيج مردم مى‏گردد و شوق زيارت در دلها پديدمى‏آيد و خداوند شور ديدار خانه خود در سر هر بنده‏اى كه خواهدبرمى‏افكند تا ساز و برگ راه فراهم آورند و بار سفر بربندند.»(16)
ابن‏بطوطه قبل از آنكه سفر از دمشق به سمت مدينه را آغاز كند فهرست‏مفصلى از علماى دمشق را نام مى‏برد كه در محضر آنان تلمذ كرده ويادآورى مى‏كند: «كه همه اين دانشمندان در سال 726 (ه ق) به من اجازه‏روايت عام دادند.»(17)
«از دمشق تامدينه - در اول شوال سال مزبور (726) كاروان حجاز به خارج‏دمشق رهسپار گرديد و در قريه معروف كسوه فرود آمد. من نيز با كاروان‏حركت كردم، امير كاروان سيف‏الدين چوپان بود كه يكى از امراى بزرگ‏به‏شمار مى‏آيد و قاضى آن شرف‏الدين اذرعى حورانى بود.... همسفران من‏طايفه‏اى از اعراب بودند كه عجارمه خوانده مى‏شوند... از كسوه به قريه‏برزضمين رفتيم و از آن پس به شهر كوچك زرعه كه از بلاد حوران است‏رسيديم و در نزديكى شهر منزل كرديم و از آنجا به شهر كوچك بصرى‏رفتيم. كاروان حج به‏طور معمول چهار روز در بصرى توقف مى‏كند تا بقيه‏حاجيان هم كه براى كارهاى خود در دمشق مانده‏اند برسند. بصرى محلى‏است كه حضرت رسول در دورانى كه قبل از بعثت براى خديجه تجارت‏مى‏كرد به آنجا آمد و خوابگاه شتر آن حضرت در بصرى هم اكنون شناخته‏است و مسجد بزرگى در آنجا ساخته‏اند.
اهل حوران در شهر بصرى جمع مى‏شوند و حجاج آذوقه و لوازم و مايحتاج‏خود را از اين محل تهيه مى‏كنند و از آنجا به بركه زيره (زيرا) مى‏روند ويك روز در آنجا اقامت مى‏كنند و سپس به لجون مى‏روند، لجون آب روانى‏هم دارد.
پس از لجون به حصن كرك مى‏رسند... كاروان مدت چهار روز در خارج‏كرك در محلى موسوم به تثنيه توقف كرد تا خود را آماده ورود در صحراگرداند. بعد از وصول بدان از طريق عقبةالصوان وارد صحرا شديم.
پس از دو روز كه راه رفتيم به ذات‏الحج رسيديم و از آنجا به تبوك رفتيم.قافله حج چهار روز در آنجا استراحت مى‏كند و شترها را آب مى‏دهند. قافله‏بعد از حركت از تبوك از خوف صحرا به تعجيل راه مى‏رود. بعد از طى اين‏وادى به بركةالمعظم فرود مى‏آيند... روز پنجم قافله به بئرالحجر مى‏رسد...بين حجر و العلا به قدر نصف روز يا كمتر فاصله مى‏باشد... روز سوم حركت‏از العلا به خارج شهر مدينه وارد مى‏شوند.
مدينه - شامگاه آن روز به مسجد پيغمبر رفتيم. نخست در باب السلام‏متوقف شده سلام داديم و آنگاه در بين قبر منبر شريف به روضه مبارك‏پيغمبر درود فرستاديم و براى تبرك با قطعه‏اى از شتن حنانه كه تاكنون باقى‏است استلام2 كرديم. اُستن حنانه درختى بود كه در فراق پيغمبر ناله سر كرد وقطعه‏اى كه از آن باقى مانده متصل به ستونى است كه رو به قبله در دست‏راست بين قبر و منبر واقع شده است.
مسجد و روضه پيغمبر - مسجد شريف به شكل مستطيل است كه از چهار سوگرداگرد آن را محوطه سنگفرشى فراگرفته ودر وسط آن صحنى قرار دارد كه‏كف آن را با شن و سنگريزه مفروش ساخته‏اند و گرداگرد آن كوچه‏اى است ازسنگهاى تراش، و روضه مقدسه در جهت جنوب شرقى مسجد واقع شده‏است و منظرى عجيب و بى‏مانند دارد كه تصوير آن را نمى‏توان كرد.
بناى روضه مقدسه دايره‏اى شكل است و دور تا دور آن سنگهاى رخامى‏بديع و خوش‏تراش و عالى به كار برده شده است كه با وجود گذشت زمان‏بوى مشك و عطر از آن ساطع است.
در داخل روضه طيبه حوض رخامى كوچكى است كه در جهت جنوبى آن‏شكل محرابى وجود دارد و مى‏گويند خانه فاطمه (س) دختر پيغمبر در اين‏محل واقع بود، بعضى هم آنجا را محل قبر آن حضرت مى‏دانند و اللّه اعلم.
... قبله مسجد پيغمبر قبله قطعى است، چه شخص پيغمبر آن را درست كرده ونيز گفته‏اند جبرئيل آن را تعيين كرده، يا اينكه جبرئيل سمت آن را نشان داده‏و پيغمبر خودش ميزان كرده است... بهر جهت قبله اين مسجد قبله قطعى‏حقيقى است. در اوايل هجرت نماز بسوى بيت‏المقدس گزارده مى‏شد و پس‏از شانزده يا هفده ماه قبله بسوى كعبه تغيير يافت.
مزارات مدينه، بقيع - از جمله مشاهير متبركه مدينه بقيع الرقد است كه درطرف شرقى مدينه واقع شده و راه آن از دروازه مشهور باب‏البقيع است.وقتى از دروازه مزبور خارج مى‏شوى در دست چپ قبر صفيه دخترعبدالمطلب كه عمه پيغمبر و مادر زبيربن العوام بود ديده مى‏شود. روبروى‏قبر صفيه قبر ابوعبداللّه مالك بن انس است كه گنبد مختصرى هم دارد و درجلو آن قبر فرزند ارجمند پيغمبر «ابراهيم» واقع شده است كه گنبد سپيدى‏دارد و در طرف راست آن تربت عبدالرحمن بن عمر بن خطاب معروف به‏ابى شحمه و محاذى آن قبور عقيل بن ابى‏طالب و عبداللّه بن جعفر(ذوالجناحين) واقعه است. و در محاذات اين قبور مقبره‏اى است كه مى‏گويندقبور زنان پيغمبر در آن قرار دارد و پس از آن مقبره ديگرى از آن عباس عم‏پيغمبر و حسن بن على(ع) است كه گنبد بلند و محكمى دارد. اين مقبره دردست راست از دروازه بقيع واقع شده و هر دو قبر بزرگ و مقدارى از سطح‏زمين بالاتر مى‏باشد و روى آنها را تخته سنگهايى كه با منتهاى مهارت به‏وسيله صفحات زرد رنگ ترصيع شده، پوشانده است. قبور بسيارى ازمهاجرين و انصار و صحابه ديگر نيز در بقيع واقع شده و بيشتر آنها شناخته‏نيست.
قبا - ديگر از مشاهد متبركه مدينه قبا است كه در فاصله دو ميلى جنوب‏مدينه قرار دارد. راه بين قبا و مدينه از ميان نخلستانها مى‏گذرد و مسجدمعروفى كه به نص قرآن براساس تقوى بنيان‏گذارى شده در قبا واقع است.3اين مسجد به شكل چارگوش بنا شده و مناره سپيد بلندى دارد كه از دورپديدار است. در وسط مسجد محلى هست كه خوابگاه اشتر پيغمبر بوده، مردم‏تبركاً در آنجا نماز مى‏خوانند. در جهت جنوبى صحن مسجد محرابى هست‏كه بر روى مصطبه‏اى ساخته شده و نخستين جايى است از اين مسجد كه‏پيغمبر در آن ركوع كرده است.
حجرالزيت - ديگر از مشاهد متبركه خارج مدينه قبه حجرالزيت است.مى‏گويند از سنگى كه در اين محل بوده روغن زيتون از براى پيغمبر تراويده‏است. در قسمت شمالى اين قبه چاه بضاعه واقع است و جبل‏الشيطان هم كه‏روز جنگ احد شيطان از آن بانگ زد كه پيغمبر كشته شد در روبروى آن‏قرار دارد. بر لب خندقى كه پيغمبر در جنگ احزاب حفر كرده قلعه خرابه‏اى‏است معروف به حصن‏العزاب.
احد - ديگر از مشاهد متبركه مدينه احد است. پيغمبر فرموده «احد كوهى‏است كه ما را دوست دارد و ما آن را دوست داريم». اين كوه به اندازه يك‏فرسخ با مدينه فاصله دارد. قبور شهداى جنگ احد به محاذات كوه و درگرداگرد قبر حمزه عم پيغمبر واقع شده است.
در راه احد سه مسجد وجود دارد يكى به نام على‏بن ابيطالب(ع) و ديگرى به‏نام سلمان فارسى و سومى به نام مسجدالفتح كه سوره فتح قرآن در آن نازل‏شده است.
بسوى مكّه - از مدينه به عزم مكّه حركت كرديم و در نزديكى مسجدذى‏الحليفه كه پيغمبر از آنجا احرام بسته فرود آمديم. اين محل آخرين حدى‏است كه حجاج از راه مدينه در آنجا احرام مى‏بندند و در مسافت پنج ميلى‏مدينه نزديك وادى‏العقيق واقع شده است. من لباسهاى دوخته‏اى كه بر تن‏داشتم درآوردم و پس از غسل جامه احرام پوشيدم و دو ركعت نماز گزاردم‏و به تنهايى احرام بستم و تا شعب على(ع) لبيك‏زنان كوه و دشت و فراز ونشيب راه را طى مى‏كردم. همان شب به شعب على(ع) رسيديم و از آنجا به‏روحا رفتيم و از روحا به صفرا. از صفرا به بدر رفتيم. بدر همانجايى است كه‏خداوند بر وفق وعده خود پيغمبر را بر دشمنان پيروز كرد و صنا ديد4مشركين را از بيخ برانداخت. در بدر چشمه جوشنده آب روانى وجود دارد ومحل قليب كه كشتگان قريش را در آن افكندند اكنون به صورت باغى‏درآمده كه مدفن شهداى اسلام در پشت آن واقع است.
جبل‏الرحمه (كوه بخشايش) كه فرشتگان از آنجا به يارى سپاه اسلام آمدنددر طرف دست چپ بسوى الصفرا قرار دارد كه جبل‏الطبول (كوه كوسها) نيزمانند تلى از شن در روبروى آن امتداد يافته است و مردم آنجا معتقدند كه ازاين كوه شبهاى جمعه صداى طبل شنيده مى‏شود.
عريش يا خيمه‏گاه پيغمبر كه آن حضرت روز بدر از داخل آن با خداى خودراز و نياز داشت در دامنه جبل‏الطبول قرار داشته و ميدان كارزار نيز در جلوآن بوده است. نزديك نخلستان قليب مسجدى هست كه مى‏گويند جايگاهى‏بوده كه ناقه پيغمبر به زانو افتاده و خوابيده است.
از بدر به صحراى قاع‏البزواء رفتيم. حجاج مصر و مغرب از اين محل كه درنزديكى جحفه و پايين آن واقع است احرام مى‏بندند.
از رابغ سه روزه به خليص رفتيم و از خليص به عسفان، از عسفان به بطن مريا مرالظهران رفتيم. سبزى و ميوه را از اين محل به مكّه مى‏برند. از اينجا كه‏گذشتيم برق شوق و مسرت از اينكه به آرزوى خود رسيده‏ايم در دلهادرخشيدن گرفت، نزديك صبحگاه بود كه به شهر مكّه رسيديم و به زيارت‏خانه خدا يعنى محل زندى ابراهيم خليل و جايى كه پيغمبر ما از آنجا مبعوث‏گرديد نائل آمديم. از راه دروازه بنى‏شيبه وارد بيت‏الحرام شديم... كعبه راديديم كه چون عروسى زيبا و دلربا بر تخت حشمت و جلال تكيه داده ومهمانان خدا از هر سوى آن را در ميان گرفته بودند.
بعد از انجام طواف ورود و استلام حجر دو ركعت نماز در مقام ابراهيم به‏جاى آورده، در ميان باب و حجرالاسود كه موضع استجابت دعا است دست‏بر استار كعبه زديم و از آب زمزم كه موجب حديث پيغمبر خواص و آثارى برشرب آن مترتب است خورده، مراسم سعى بين صفا و مروه به جاى آورديم وآنگاه در خانه‏اى نزديك باب ابراهيم منزل كرديم.
شهر مكّه - شهرى است بزرگ، عماراتش به هم پيوسته كه در وسط وادى‏واقع شده و كوهها گرداگرد آن را فراگرفته‏اند، به‏طورى كه شهر از دور پيدانيست. كليه مناسك يعنى منى و عرفه و مزدلفه در قسمت شرقى واقع شده‏است.
مكّه سه دروازه دارد. باب‏المعلى كه در قسمت بالاى مكه واقع است وباب‏الشبيكه كه در پايين شهر قرار دارد، و باب‏الزاهر يا باب‏العمره هم ناميده‏مى‏شود. اين دروازه بر سر راه مدينه و مصر و شام و جده در مغرب شهرواقع شده. دروازه سوم باب‏المسفل است كه در جنوب شهر قرار دارد وخالدين وليد روز فتح مكه از اين دروازه وارد شده است.
شهر مكّه چنانكه در قرآن از زبان ابراهيم خليل آمده است در زمين‏لم‏يزرعى واقع شده اما از بركت دعاى آن حضرت هر قسم ميوه و هر نوع‏محصول طرفه‏اى از اطراف و نواحى به آن شهر كشانده مى‏شود. از ميوه‏ها كه‏من در آن شهر خوردم انگور و انجير و شفتالو و رطب آن در دنيا بى‏ماننداست... اجناس مختلف كه در نواحى دنيا به‏طور متفرق يافت مى‏شود در مكّه‏همه يكجا فراهم مى‏باشد.
مسجدالحرام - مسجدالحرام در وسط شهر مكّه واقع شده و محوطه بزرگى‏را فراگرفته، طول آن از شرق به غرب مطابق گفته ازرقى بيش از چهارصدذراع و عرض آن نيز همين اندازه است. كعبه در وسط مسجدالحرام قرارگرفته و منظرى بديع و زيبا دارد كه زبان از وصف و بيان آن قاصر است...سه شبستان مسجد به‏طورى ساخته شده كه در حكم شبستان واحدى به نظرمى‏رسد. اين مسجد چهارصد و نود و يك ستون مرمر دارد غير از ستونهاى‏گچى كه جزو دارالندوه بوده و بعدها به محوطه حرم اضافه گرديده است. اين‏قسمت داخل در شبستانى است كه در جانب شمال واقع شده و مقام و ركن‏عراقى در روبروى آن است. در امتداد ديوار اين شبستان مصطبه‏هايى درزير كمرهاى طاقى شكل ساخته‏اند و نسخه‏نويسان و مقريان5 و درزيان6 درآنها به كار اشتغال دارند. در ديوار شبستان مقابل هم از اين سكوها تعبيه‏شده ليكن قسمت فوقانى آنها مقوس و طاقى شكل نيست.
كعبه - بناى چارگوش كعبه در وسط مسجدالحرام نمايان است. ارتفاع آن ازسه جهت بيست و هشت ذراع و از جهت چهارم كه بين حجرالاسود و ركن‏يمانى باشد بيست و نه ذراع است. پهناى ديوار كعبه از ركن عراقى تاحجرالاسود پنجاه و چهار وجب و عرض ديوار مقابل آن (ركن يمانى - ركن‏شامى) نيز همان مقدار است. اما عرض دو ديوار ديگر در امتداد ركن عراقى‏تا ركن شامى و امتداد ركن يمانى تا حجرالاسود چهل و هشت وجب است.بيرون حجركه مبداء طواف از آنجا مى‏باشد صد و بيست وجب است.
بناى كعبه از سنگهاى سخت گندمگونى است كه با نهايت مهارت و استحكام‏روى هم قرار داده‏اند به‏طورى كه مرور دهور و گذشت زمان اثرى در آن‏بخشيده. در كعبه بين حجرالاسود و ركن عراقى واقع شده و از آن تا حجر ده‏وجب فاصله است كه آنجا را ملتزم مى‏نامند و محل استجابت دعا است.ارتفاع از سطح زمين يازده وجب و نيم و طول آن سيزده وجب و پهناى آن‏هشت وجب است. عرض ديوارى كه در بر آن نصب شده پنج وجب مى‏باشد.بازوها و عتبه7 فوقانى در به طرز هنرمندانه‏اى با ورق نقره پوشيده شده و دوحلقه نقره‏اى بزرگ روى در قرار دارد كه قفلى نيز بر آنها است.
روزهاى جمعه پس از اداى نماز و همچنين روز مولود پيغمبر در كعبه را بازمى‏كنند. مراسم افتتاح آن به طريق زير انجام مى‏گيرد: نخست يك كرسى‏منبر مانند چوبى را روى چهارچرخه‏اى تا پاى ديوار كعبه مى‏آورند و رئيس‏قبيله بنى‏شيبه روى آن رفته مفتاح كعبه را به دست مى‏گيرد، سدنه باپرده‏داران كعبه پرده در را كه برقع ناميده مى‏شود بلند مى‏كنند و رئيس پس‏از باز كردن در عتبه را مى‏بوسد و خود به تنهايى در اندرون كعبه رفته در رامى‏بندد، اين وضع به قدر مدت دو ركعت نماز طول مى‏كشد، آنگاه بنى‏شيبه‏هم به داخل مى‏روند و در را مى‏بندند و نماز مى‏گزارند و سپس در براى‏عموم باز مى‏شود. در اثناى مدتى كه اجراى اين مراسم ادامه دارد مردم بانهايت خضوع و خشوع در حالى كه دستها را به زارى و تضرع بلند كرده‏انددر برابر در كعبه ايستاده‏اند و به محض اينكه در باز مى‏شود بانگ تكبيربرمى‏دارند و اين دعا را مى‏خوانند: «اللهم افتح لنا ابواب رحمتك ومغفرتك يا ارحم الراحمين (اى خداى ارحم الراحمين درهاى بخشايش وآمرزش خود را به روى ما بگشاى).»
اندرون كعبه و ديوارهاى آن با قطعات رخامى الوان فرش شده و سه ستون‏بسيار بلند ساجى دارد. بين هر ستون با ستون ديگر چهار گام فاصله است واين ستونها در ميانه فضاى كعبه واقع شده‏اند.
از عجايب كارهاى خدا است كه وقتى در كعبه باز مى‏شود و اين همه مردم ازاقوام مختلف كه شماره‏شان را جز خدا كسى نمى‏داند به داخل آن مى‏ريزندمضيقه‏اى احساس نمى‏شود همه در آن، جا مى‏گيرند. ديگر از عجايب آنكه‏هرگز نه شب و نه روز اطراف كعبه از طواف‏كننده خالى نمى‏باشد، و ديگرآنكه كبوتران بيشمارى كه آنجا هستند يا مرغان ديگر هرگز روى كعبه‏نمى‏نشينند و از فراز آن پرواز نمى‏كنند و غالباً ديده مى‏شود كبوترى كه درفضاى حرم پرواز مى‏كند و همينكه به محاذات كعبه مى‏رسد راه خود را كج‏كرده بسوى ديگر مى‏رود.
ناودان مكّه و حجر - ناودان طلايى كعبه بر فراز ديوارى است كه روى حجرقرار دارد پهناى آن يك وجب و طول آن به مقدار دو ذراع از پايين نمايان‏است. زير ناودان كعبه محل استجابت دعا است. حجر قبر اسمعيل پيغمبراست، سنگ رخامى سبز رنگ به شكل محراب كه به سنگ مدور ديگرى ازهمين جنس متصل شده روى قبر قرار دارد. بزرگى اين دو سنگ كه داراى‏شكلى غريب و منظرى جالب مى‏باشد به اندازه يك وجب و نيم است. دركنار قبر اسمعيل در مجاورت ركن عراقى قبر مادر او هاجر واقع شده كه‏علامتى از رخام سبز مدور دارد. بزرگى علامت يك وجب و نيم و بين دوقبر هفت وجب فاصله است.
حجرالاسود - حجرالاسود شش وجب بالاتر از زمين قرار گرفته است به‏طورى كه آدم بلند قد براى بوسيدن آن بايد خم شود و آدم كوتاه بايد خود رابالا بكشاند. حجر از چهار قطعه سنگ به هم پيوسته تشكيل شده و مى‏گويندقرمطى لعنةاللّه عليه آن را شكسته است و نيز آورده‏اند كه شكننده آن كسى‏ديگر بود كه به ضرب گرزى آن را خرد كرد و به سزاى عمل به دست مردم‏كشته شد و به گناه او عده‏اى از مغربيان نيز مقتول گشتند.
ابتداى طواف از نزديك حجرالاسود است. طواف‏كننده پس از استلام حجركمى به عقب برمى‏گردد و آنگاه كعبه را در دست چپ خود قرار داده به طواف‏مى‏پردازد.
مقام - بين در كعبه و ركن عراقى محلى است به طول دوازده وجب و عرض‏شش وجب و ارتفاع تقريبى دو وجب كه مقام ابراهيم در آنجا بوده است وپيغمبر ما آن را به نقطه‏اى كه فعلاً مصلى مى‏باشد منتقل ساخته و محل مزبوربه صورت گودى حوضچه مانندى باقى مانده كه وقتى بيت را مى‏شويند آب‏در آن مى‏ريزد. اين محل از مواضع متبركه مكه است كه ازدحامى براى نمازگزاردن در آن رخ مى‏دهد و موقعيت آن بين در كعبه و ركن عراقى كمى‏متمايل به راست است و قبه‏اى نيز دارد كه زير آن شبكه آهنينى كارگذاشته‏اند و اين شبكه از خود مقام به اندازه‏اى كه انگشتهاى انسان بتواند به‏صندوق برسد انحراف دارد و پشت آن محلى هست كه دورش حرز كشيده‏اندو دو ركعت نماز طواف را در آنجا مى‏گزارند.
چاه زمزم - قبه زمزم روبروى حجرالاسود به فاصله بيست و چهار گام از آن‏واقع شده و مقام در طرف راست آن است. در قبه زمزم در جهت شرقى واقع‏شده و در داخل قبه سقاخانه مدورى ساخته شده كه پهناى آن يك وجب وعمق آن يك وجب و بلندى آن در حدود پنج وجب است و آن را پر از آب‏مى‏كنند و اطراف آن را مصطبه مدورى تعبيه كرده‏اند كه وضو سازندگان‏روى آن مى‏نشينند.
به دنبال قبه زمزم قبةالسراب است كه به عباس عم پيغمبر منسوب مى‏باشد ودر آن از قسمت شمال است. آب زمزم را با سبوهايى كه (دورق) ناميده‏مى‏شود در آن مى‏ريزند.
همچنين خزانه كتب و قرآنهاى حرم در اين قبه است و خزانه‏اى دارد كه‏مصحف زيد بن ثابت در اندرون صندوق چوبى بزرگى در آن حفظ مى‏شود.اين مصحف هجده سال پس از وفات پيغمبر نوشته شده و مردم در قحطى‏ها وسختى‏ها اين مصحف را درمى‏آورند و آن را در آستان كعبه و مقام ابراهيم‏گذارده با سرهاى برهنه به حال تضرع و دعا به آن مصحف و مقام توسل‏مى‏كنند و متفرق نمى‏شوند مگر آنكه رحمت و عنايت خدا شامل حالشان‏گردد.
درهاى مسجدالحرام - مسجدالحرام نوزده در دارد كه بيشتر آنها بر چند طاق‏گشوده مى‏شود مثلاً باب‏الصفا پنج طاق دارد كه سابقاً باب بنى مخزوم‏مى‏ناميدند و بزرگترين درهاى مسجد است و راه مسعى از آن مى‏باشد.مستحب است كسى كه به مكه مى‏آيد از باب بنى‏شيبه وارد مسجدالحرام‏بشود و پس از طواف از باب‏الصفا از ميان دو ستونى كه مهدى خليفه نصب‏كرده و راهى را كه پيغمبر بسوى صفا مى‏رفت مشخص مى‏گرداند خارج‏شود.
ديگر از درهاى مسجدالحرام باب اجيادالاصغر است كه دو طاق دارد، ديگرباب‏الخياطين كه آن هم دو طاق دارد و باب‏العباس كه سه طاق دارد و ديگرباب‏النّبى با دو طاق، باب بنى‏شيبه با سه طاق كه از طرف شمال در ركن‏ديوار شرقى روبروى در كعبه كمى متمايل به سمت چپ قرار دارد و آن همان‏باب بنى‏الشمس است.
ديگر در كوچكى است كه روبروى باب بنى‏شيبه واقع است و اسم مخصوصى‏ندارد. ديگر باب‏الندوه كه سه در به اين اسم خوانده شده، دو تا از آنها دريك رديف و سومى در ركن غربى دارالندوه مى‏باشد. دارالندوه اكنون‏بصورت مسجدى درآمده كه داخل حرم جزو آن است. ديگر از درهاى‏مسجدالحرام در كوچك تازه دارالعجله و باب‏السدره و باب‏العمره است كه‏هر كدام يك طاق دارند. باب‏العمره از زيباترين درهاى حرم است. ديگر باب‏ابراهيم كه يك طاق دارد و برخى از مردم آن را به ابراهيم خليل(ع) نسبت‏مى‏دهند در صورتى ك صحيح نيست بلكه اين در منتسب به ابراهيم الخوزى‏مى‏باشد كه يكى از ايرانيان بوده است.
ديگر باب‏الحروره كه دو طاق دارد و باب اجيادالاكبر با دو طاق، و نيز دو دردو طاقى ديگر هم به نام اجياد وجود دارد كه يكى متصل به باب‏الصفا است وبرخى اين دو در اخير از چهار درى را كه به نام اجياد خوانده مى‏شودباب‏الدقاقين مى‏نامند.
مسجدالحرام پنج مناره دارد. يكى روى ركن ابوقبيس نزديك باب‏الصفا وديگرى روى ركن باب بنى‏شيبه و سوم بر باب دارالندوه و چهارم بر ركن‏باب‏السدره و پنجم بر ركن الاجياد واقع شده است.
بر باب ابراهيم گنبد بزرگ بسيار مرتفعى ساخته شده كه غرايب گچ‏كاريهاى‏داخل آن خارج از حد وصف مى‏باشد. بيرون باب ابراهيم چاهى وجود داردبه نام چاه ابراهيم.
از مشاهد متبركه كه در اين حدود واقع شده يكى قبةالوحى است كه نزديك‏باب‏النبى است و اين قبه جزء خانه ام‏المؤمنين خديجه بوده است و داخل اين‏خانه قبه كوچكى وجود دارد كه محل تولد فاطمه عليهاالسلام مى‏باشد.
صفا و مروه - از باب‏الصفا كه يكى از درهاى مسجدالحرام است تا خود صفاهفتاد و شش گام فاصله است، پهناى صفا هفده گام است و چهارده پله دارد.پله آخرى مانند مصطبه‏اى مى‏باشد. از صفا تا مروه چهارصد و نود و سه گام‏و تا ميل‏الاخضر (ميل سبز) نود و سه گام و از ميل‏الاخضر تا دو ميل سبز(ميلان‏الاخضران) هفتاد و پنج گام و از دو ميل سبز تا مروه سيصد و بيست وپنج گام است.
مروه پنج پله و طاق بزرگى دارد و پهناى آن هفده گام است. ميل‏الاخضرستون سبز رنگى است كه سعى‏كننده وقتى بسوى مروه مى‏آيد اين ميل را بامناره‏اى كه بر ركن شرقى حرم است در دست چپ خود قرار مى‏دهد، دو ميل‏ديگر (ميلان‏الاخضران) دو ستون سبز رنگى است كه روبروى يكى از درهاى‏حرم خارج مى‏شود و ديگرى در روبروى آن قرار دارد و در فاصله بين‏ميل‏الاخضر با اين دو ميل هروله مى‏كنند.
فاصله صفا و مروه مسيلى است كه بازار بزرگى در آنجا احداث شده، در اين‏بازار حبوبات و گوشت و خرما و روغن و ميوه مى‏فروشند. حاجيان در حال‏سعى از ازدحامى كه بر اين دكانها موجود است در امان نيستند. در مكه غيراز بازار بزازها و عطارها كه نزديك باب بنى‏شيبه واقع شده بازارى بهتر ازبازار صفا وجود ندارد.
خانه عباس عموى پيغمبر بين صفا و مروه واقع شده واكنون به صورت‏رباطى است كه مجاورين در آن منزل مى‏كنند.
احرام كعبه - روز بيست و هفتم شهر ذيقعده استار كعبه را تقريباً به اندازه‏يك برابر و نيم بالاى آدمى از چهار سو فرا مى‏چينند تا دست به آن نرسد.اين عمل را احرام كعبه مى‏نامند و اين روز از ايام مهم مكه به‏شمار مى‏رودو در كعبه از آن روز تا انقضاى وقفه عرفه گشوده نمى‏شود.
شعاير حج - از نخستين روز ذيقعده كه فرا مى‏رسد هر بامداد و شامگاه، و دراوقات نماز، طبلها و بوقها زده مى‏شود و اين علامت فرا رسيدن موسم حج‏است. اين عمل تا روزى كه حجاج به عرفات مى‏روند ادامه مى‏يابد. هفتم‏ذيحجه خطيب ضمن خطبه‏اى پس از نماز ظهر مردم را با مناسك حج واعمال روز وقفه آشنا مى‏سازد. روز هشتم صبح زود بسوى منى مى‏روند.امراى مصر و شام و عراق و اهل علم آن شب را در منى به سر مى‏برند و ميان‏شاميان و عراقيان و مصريان بر سر افروختن شمعها همچشمى درمى‏گيرد. اماهميشه شاميان در اين امور سبقت مى‏جويند. روز نهم بعد از نماز صبح ازمنى از راه وادى محسر به عرفه مى‏روند وادى محسر را طبق سنت با هروله‏طى مى‏كنند. اين وادى حد ميان مزدلفه و منى است. مزدلفه زمين وسيعى درميان دو كوه است كه پيرامون آن آبدان‏ها و حوضها ساخته‏اند... از منى تإ ے ؛66ك‏ك‏طعرفه پنج ميل و نيز از منى تا مكه همين مقدار راه است. عرفه به نام «جمع»و «مشعرالحرام» نيز خوانده مى‏شود.
عرفات زمين وسيع پهناورى است كه كوههاى زياد در پيرامون آن واقع شده‏و منتهى‏اليه آن جبل‏الرحمه «كوه بخشايش» مى‏باشد و «موقف» در اين محل‏است. علمين كه حد بين حل و حرم مى‏باشد به اندازه يك ميل جلوتر ازعرفات و «بطن عرفه» در نزديكى علمين و كمى متمايل بسوى عرفه است.پيغمبر فرموده كه از «بطن عرفه» احتراز نموده و خود را از آن نگهدارند ومخصوصاً بايد در رفتن تأخير كرد تا آفتاب برافتد ليكن شترداران مردم راوادار مى‏كنند و با ترساندن از ازدحام جمعيت به راه مى‏كشانند و به بطن‏عرفه مى‏برند و حجشان را باطل مى‏كنند.
جبل‏الرحمه كه نام آن را آورديم در وسط بسيط «جمع» قرار گرفته و ازكوههاى ديگر مجزا است.
اعمال حج - بعد از غرب آفتاب حجاج حركت كردند و نزديك عشاى آخر به‏مزدلفه رسيده مطابق سنت رسول نماز مغرب و عشا را با هم به جا آورديم وپس از نماز صبح به منى رفتيم. سراسر مزدلفه موقف مى‏باشد مگر وادى‏محسر كه محل وقوف نيست و بايد به هروله آن را طى كرد.
بيشتر مردم سنگريزه‏ها را با خود از مزدلفه مى‏آورند و اين عمل مستحب‏است اما برخى ديگر طبق اجازه شارع از اطراف مسجدالخيف آنها را جمع‏مى‏كنند. در منى نخست رمى جمره عقبه شروع مى‏شود و آنگاه مراسم‏قربانى و اصلاح سر و صورت انجام مى‏گيرد و ممنوعات حج غير از زن واستعمال عطر در همان جا خاتمه مى‏يابد و اين دو مى‏ماند تا پس از طواف‏افاضه مى‏روند. رمى جمره عقبه نزديك طلوع آفتاب روز عيد قربان انجام‏مى‏شود. بعد از فراغت از اين مراسم و انجام قربانى و اصلاح سر و صورت‏براى طواف افاضه مى‏روند و برخى از مردم تا روز دوم عيد در همان جامى‏ مانند. در روز دوم نزديك زوال آفتاب مراسم رمى جمره عمل مى‏شود.جمره اول و دوم هر يك هفت عدد است كه در انجام آن طبق سنت به دعا مى‏پردازند. روز سوم پس از تكميل چهل و نه جمره به مكه مراجعت مى‏كنندولى برخى از مردم روز سوم را هم در آنجا مى‏مانند و جمره را تا هفتاد عددمى‏رسانند.
پوشش كعبه - روز عيد قربان پوشش كعبه را قافله مصرى به بيت مى‏آورد وآن را بر بام كعبه مى‏گذارند و قبيله بنى‏ شيبه رد روز سوم عيد مراسم‏مخصوص پوشاندن آن را اجرا مى‏كند. كسوه8 كعبه پوششى است از حريرسياه كه آستر كتانى دارد و در طراز بالايى آن به خط سپيد آيه «جعل اللّه‏الكعبة البيت الحرام قياماً» را نبشته است و در حاشيه اطراف نيز آياتى ازقرآن نقش است. رنگ اين پرده سياه و درخشان مى‏باشد. بعد از آنكه مراسم‏پوشانيدن آن انجام يافت دامن آن را از اطراف بالا مى‏زنند تا دست مردم‏بدان نرسد.
در اين ايام همه روزه در كعبه را براى عراقيان و خراسانيان و ساير مردمى‏ك با قافله عراق مى‏رسند باز مى‏كنند. و آنان پس از حركت قافله شام و مصرچهار روز ديگر در مكه مى‏مانند و صدقات فراوان بر مجاورين و ديگران‏تقسيم مى‏كنند و من خود شبى شاهد بودم كه در حين طواف به هر يك ازمجاورين و فقرا ك مى‏رسيدند چيزى از نقد يا جامه به او مى‏بخشيدند وحتى اتفاق افتاده كه آنان يكى از فقرا را در حال خواب ديده و در دهنش طلاو نقره گذاشته‏اند تا بيدار شده و من كه به سال 9 728 با قافله عراق حركت‏كردم از اين كارها زياد مى‏ديدم و آن سال از بس كه پول در مكه تقسيم‏ كردند نرخ طلا در بازار آن پايين آمد و اينقدر طلا در بازار ريخته بود كه‏صرافها مثقال طلا را به هجده درهم نقره خورد مى‏كردند.(18)»
بيستم ذيحجه ابن‏ بطوطه از مكه خارج مى‏شود و به بغداد مى‏رود و مجدداًدر سال 728 ه ق با كاروان عراقيان به مكه بازمى‏گردد. سالهاى 729 و 730ه ق را هم در مكه ماندگار مى‏شود و در اين سال (730 ه ق) از طريق دريا به‏يمن مى‏رود. در سال 732 ه ق بار ديگر به مكه بازمى‏گردد. پس از اين حج‏به هندوستان مى‏رود.


پى ‏نويس ‏ها
1- حدى سرود و آوازى است كه ساربانان عرب خوانند تا شتران تيزترروند. فرهنگ معين
2- لمس كردن، بسودن
3- اشاره است به آيه 108 سوره التوبه
4- مهترى، سرورى
5- كسانى كه آيات قرآن را به آواز خوانند
6- خياطان
7- آستانه در
8- كسوت، جامه
9- سفر بعدى ابن‏بطوطه به مكه

 

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها