پاسخ به:خاطرات امیر سرلشگر شهید منصور ستّاری
جمعه 7 مهر 1391 7:05 PM
چک تضمینی
« تیمسار غلامرضا آقاخانی »
برای مدتی بنده ، مسئولیت خرید و پیمانهای نیروی هوایی راعهده دار بودم . در یکی از معاملات ، متأسفانه ناخواسته به دام یکی از دلالهای بین المللی افتادم . او چند فقره چک تضمینی به من داد که همه قلابی و ساختگی بودند . من بدون اطلاع از این موضوع چکها را به حساب چند شرکت که از نیرو طلبکار بودند گذاردم . اما دو روز بعد ،از طرف بانک به من اطلاع دادند که چکها تقلبی است . بلافاصله به سراغ فردی که چکها را داده بود رفتم ، ولی او متواری شده بود . مستأصل شده بودم که چه کنم ، کار را از طریق مراجع قضایی به جریان انداختم .
روزی تیمسار ستاری مرا خواستند و گفتند :
چه کار کردی ؟
گفتم :
کارها دارد از سوی مراجع قضایی پیگیری میشود و ان شاءالله وصول خواهد شد !
تیمسار ، چک تضمینی به مبلغ سیزده میلیون تومان از کشوی میزشان در آوردند و به دست من دادند و گفتند :
این چک در جیبت باشد ، اگر یک موقع سازمان و نهادی که طلبکار است چیزی گفت و تحت فشار قرار گرفتی بگو امروز طلبم را وصول کردهام . اگر میخواهید طلبتان را بپردازم و یا به حساب بریزم .
پنج ماه از این ماجرا میگذشت و من در این مدت چند بار خواستم چک را به ایشان بدهم ولی هر بار می گفتند :
پیش شما باشد !
تا اینکه خوشبختانه به حول و قوه الهی توانستم طلب سازمان را وصول کنم و به حسابهای مربوطه بریزم . چک را بردم خدمت ایشان و گفتم :
مشکل حل شد .
تیمسار ، خوشحال شدند و همان موقع تلفنی با جایی تماس گرفتند و گفتند :
نگفتم آقا خانی نمیگذارد حق نیرو از بین برود ، طلبش را وصول کرده و چک خانة ما را هم آورده .
بعدها متوجه شدم تیمسار چند روز قبل از این ماجرا ، در نارمک منزلی داشتند که فروخته بودند و هنگامی که میبینند من مستأصل ماندهام ، چک فروش خانهشان را به صورت پشتوانه به من دادند .”
منبع : کتاب آسمان غرنبه
abdollah_esrafili@yahoo.com
شاد، پیروز و موفق باشید.