0

200 نکته در سخنوری

 
Mohebbane_zahra
Mohebbane_zahra
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 1720
محل سکونت : ا.غ

پاسخ به: 200 نکته در سخنوری
یک شنبه 2 مهر 1391  4:49 PM

سخنرانی فن و هنری است که از راه ارائه دلیل و برانگیختن عواطف، بر مخاطبان و شنوندگان خود تاثیر می گذارد و آنان را به سوی موضوع و هدفی خاص راهنمایی و برای آن زمینه سازی می کند .
 
 
همان گونه که در تعریف بالا دیدید، سخنرانی، راهنمایی مخاطب به سوی «هدفی خاص » است که باید برای آن «زمینه سازی » کرد .
بنابراین، شما در هر سخنرانی باید هدفی خاص را دنبال کنید و وظیفه خود را «راه نشان دادن » بدانید نه «همراه خود بردن » ، و باید از «اجبار» و «تحمیل » در این راه نیز پرهیز نمایید .
 
 
 

باتوجه به تعریف سخنرانی باید توجه داشته باشید که سخنرانی هم «فن » است، پس به «دانش » نیاز دارید; و هم «هنر» است، پس به «ذوق » نیاز دارید . از این رو، دانش و ذوق دو ابزار مهم در سخنوری هستند که شما باید خود را به این دو ابزار مهم تجهیز کنید و روز به روز، بر «دانش سخنوری » و «ذوق سخنوری » خویش بیفزایید .
 
 
باتوجه به تعریفی که برای سخنرانی شد، شما در سخنرانی خود باید دو کار مهم را انجام دهید: یکی ارائه دلیل و دیگری برانگیختن عواطف . در کار اول، باید بر «عقل » مخاطب خود و در کار دوم، بر «احساسات » او تاثیر بگذارید . و باید دانست هر سخنرانی ای که این «تاثیرگذاری » را نداشته باشد، سخنرانی نیست و گوینده آن نیز سخنران نیست .
 
 
سخنرانی بدون هدف، ساختن خانه ای بدون نقشه است .
 نباید به گونه ای سخنرانی کنید که شنوندگان شما پس از پایان سخنرانی تان بگویند: «سخنانش زیبا و جالب بود، اما نفهمیدیم چه هدف و مقصودی از بیان آنها داشت و چه چیزی را ی خواست بگوید» . یکی از علتهای چنین امری، داشتن معلومات بدون نظم و انسجام است که هرچه زودتر باید آنها را از نظمی منطقی و انسجامی درخور، برخوردار سازید .
 
 

اهداف اصلی و نهایی در سخنوری دو چیز است:


الف . اقناع یا قانع کردن مخاطب که آن را با آوردن دلیل و برهان انجام می دهید .


ب . ترغیب یا برانگیختن مخاطب که آن را با تحریک عواطف و احساسات به فرجام می رسانید .


به طور مثال، گاه موضوع و محتوای سخنرانی شما در زمینه مسائل عقیدتی و کلام جدید است . در این صورت، باید با دلیل و استدلال، مخاطب خود را قانع کنید . و گاه موضوع و محتوای سخنرانی شما در زمینه کمکهای مالی برای امور خیریه است . در این صورت، باید با تحریک عواطف، مخاطب خود را برانگیزانید .

 
برای قانع کردن شنوندگان می توانید از دلیلهای نقلی، مانند «آیات و روایات » و از دلیلهای عقلی، مانند «اجتماع نقیضین محال است » و از دلیلهای علمی، مانند «هر عملی عکس العملی دارد» ، استفاده کنید . البته، هر نوع دلیلی باید متناسب با موضوع و مخاطب خود باشد .
به طور مثال، چنانچه مخاطب شما به اسلام عقیده ای ندارد، نمی توانید از دلیهای نقلی استفاده نمایید، بلکه باید به دلیلهای عقلی و علمی روی آورید .

 

 

هنگام دلیل آوردن و استدلال کردن حتما سطح فکری و علمی شنوندگان خود را در نظر بگیرید .
اگر مخاطبان شما کودکان و نوجوانان هستند، از دلیلهای آسانتری استفاده نمایید .
چنانچه مخاطبانتان دانشگاهیان هستند، دلیلهای علمی تری را به کارگیرید; ولی هیچ گاه از دلیلهای سست و غیر منطقی - اگر چه قانع کننده نیز باشند - استفاده نکنید; زیرا با رشد فکری و علمی مخاطبان و به مرور زمان، دست شما رو خواهد شد .

 

 

هیچ گاه از شعر و قصه و مانند آن، به عنوان «دلیل » استفاده نکنید; زیرا از نظر منطقی و فلسفی، چنین استفاده ای صحیح نیست; بلکه از آنها به عنوان «شاهد» بر دلیل و «مؤید» آن استفاده نمایید . مثلا برای «مدارا کردن با دشمن » نمی توانید به این شعر «حافظ » استناد کنید: «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/با دوستان مروت با دشمنان مدارا» ; زیرا ممکن است طرف مقابل شما، برای «مدارا نکردن با دشمن » ، به این شعر «سعدی » استناد نماید: «امروز بکش، چو می توان کشت/کاتش چو بلند شد، جهان سوخت/مگذار که زه کند کمان را/دشمن که به تیر می توان دوخت » ; در حالی که برخورد با دشمن مراحل گوناگونی دارد که گاه مداراکردن و تساهل ورزیدن است و گاه مدارا نکردن و خشونت ورزیدن است .
 
 

درجه برانگیختن احساسات و عواطف مخاطبان، باید با درجه اهمیت موضوع متناسب باشد .
به طور مثال، باید برای کمکهای مالی ده هزارتومانی، ده درجه شورانگیزی و برای کمکهای مالی صد هزارتومانی، صد درجه شورانگیزی کنید . یا مثلا ترغیب برای رفتن به خط مقدم جبهه و شرکت در عملیات، امکان دارد شورانگیزی بیشتری بخواهد، وتشویق برای کمک به پشت جبهه، ممکن است شورانگیزی کمتری نیاز داشته باشد .
 

امام حسن عسگری : ما حجت خدا بر مردم و مادرم حجت خدا بر ماست
خدای عز وجل :‌ای پیامبر اگر علی نبود تو را نمی افریدم و اگر فاطمه نبود هیچکدامتنان را

 

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها