0

ضرورت‌ها و الزامات تحول در علوم انسانی

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

ضرورت‌ها و الزامات تحول در علوم انسانی
یک شنبه 2 مهر 1391  7:14 AM

 

تربیت انسان و مدیریت زندگیٍ اجتماعی را می‌توان مهم‌ترین مقصد علوم انسانی دانست.

خبرگزاری فارس: ضرورت‌ها و الزامات تحول در علوم انسانی

 

 علی شریفی‌گچسارانی مدرس دانشگاه و کارشناس‌ فرهنگی به بررسی ضرورت‌ها و الزامات تحول در علوم انسانی پرداخت.

متن این یادداشت به شرح زیر است:

آنجا که رهیافت مطالعه روشمند و نظام یافته درباره ابعاد مختلف شخصیت انسان و ظرفیت متعادل او مطرح است، لاجرم پای علوم انسانی به میان می‌‌آید. علومی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی برای جامعه‌، جهت دهنده و فکر ساز است و حرکت‌، مسیر و مقصد یک جامعه را مشخص می‌کند‌.

این علوم، تجلی‌گاه فرهنگ است. یعنی انسان را تک ساحتی نمی‌بیند و براساس عقلانیت متصل به وحی و تعالیم اولیاء الهی‌‌، استقلال و تعالی فرهنگی کشور را تضمین می‌‌کند‌.

به بیان دیگر‌، تربیت انسان و مدیریت زندگیٍ اجتماعی را می‌توان مهم‌ترین مقصد علوم انسانی برشمرد‌. ظهور و تشعشع انقلاب اسلامی با صبغه فرهنگی می‌توانست عامل و بهانه‌ای برای بازنگری در فرآیند علوم انسانی باشد که پیش فرض‌هایش از مبانی فلسفه و ایدئولوژیک غرب گرفته شده است‌. ولی مع‌الاسف هنوز نتواسته‌‌ایم با وجود برخورداری از عقبه درخشان و ذخایر بی‌نظیر علمی و معرفتی در طول تاریخ بشریت متناسب با تراز این انقلاب الهی‌‌‌، اقدامات شایسته‌ای را در چارچوب آموزه‌های دینی و گزاره‌های ملی به سامان برسانیم‌.

با عنایت به اینکه علوم تجربی‌، فنی و پزشکی درباره اعمال تکلیفی سخن نمی‌گویند‌، بلکه این علوم انسانی است که پیرامون امور تکلیف‌ساز سخن می‌گوید؛ لیکن متاسفانه عمده دروس دانشگاهی ما در این وادی که حدود دو میلیون نفر از سه و نیم میلیون نفر دانشجویان را نیز شامل می‌شوند ترجمه شده از مغرب زمین با مبانی و اقتضائات خاص خود است.

در این راستا محافل دانشگاهی و حوزوی آنچنان که بایسته و شایسته است به باز تولید مفاهیم و نظریه پردازی در حوزه علوم انسانی مطابق با پیشینه‌، اعتقادات‌، اقلیم و افق‌های پیش رویمان نپرداخته و همین امر سبب وابستگی دانش پژوهان به واردات اندیشه‌ای آنهم مغایر با جهان‌بینی و حتی واقعیت‌ها‌ی عرفی و اقلیمی کشورمان شده است‌. لازمه‌ تدارک مقدمات برای این پروسه عظیم و تمدن ساز‌، برخورداری از یک منظومه تئوریک و گفتمانی واحد از علوم انسانی با محوریت معارف قرآنی و سیره‌ اهل بیت علیهم السلام است که زمینه ساز تولید علم و نظریه پردازهای هدفمند برای پیشرفت متوازن کشور در ساحت های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و بالطبع شکل گیری تمدن اسلامی ایرانی خواهد شد.

در این مسیر می‌بایست ضمن باز تعریف متولیان و راهبرد‌های جامع الاطراف، در ابتدا باید پایه‌های معرفت شناسیٍ علوم انسانی موجود مورد بازنگری جدی قرار گیرد و با دقت و ظرافت هرچه تمامتر‌، چگونگی تغییر و جابجایی مبادی بومی با مبانی غربی با عنایت به تفاوت اساسی و ماهوی در مبانی انسان شناختی‌، هستی شناختی‌ و باورها مورد مداقه جدی و عاجل قرار گیرد.

بر این اساس‌، علوم انسانی غربی و ماتریالیستی بدون بازنگری و پیرایش نباید در جامعه اسلامی ایرانی‌، جاری و ساری باشد‌. چرا که علاوه بر تفاوت بنیانی در جهان بینی، از نظر اجتماعی و فرهنگی با توجه به عرفیات‌، آداب و رسوم و... تمایزها نیز چشمگیر است و همچنان آسیب‌هایی جدی بر جای خواهد گذاشت‌.

در پایان در ارتباط با موضوع مورد بحث، به بخشی از سخنان مرحوم علی شریعتی درباره مرحوم علامه اقبال لا‌هوری متفکر و مصلح بزرگ جهان اسلام که گویای آنچه آمد می‌باشد، اشاره می‌شود:

«‌اقبال رفت به اروپا و به عنوان یک فیلسوف در اروپا تجلی کرد و مکتب‌های فلسفی اروپا را شناخت و شناساند و همه اقرار کردند که یک فیلسوف قرن بیستم است‌. اما تسلیم غرب نشد‌، غرب را تسخیر کرد و با یک اندیشه انتقادی و یک قدرت انتخاب در قرن بیستم و تمدن غربی زیست‌.

هدف اقبال با تکیه بر مذهب‌، و آن هم به شکل خاص آن -اسلام- تبدیل آن از صورت یک عقیده ‌شخصی‌، انگیزه روحی و نظام اخلاقی و آن هم در رابطه درونی فرد با خدا‌، به یک ایدئولوژی است که تمامی ابعاد وجودیٍ انسان و اجتماع و زندگی مادی و معنوی را در بردارد.»

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها