0

بانک مقالات معارف قرآن

 
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

انسان در جهان بینی اسلامی (3): مبداء آفرینش انسان
پنج شنبه 27 مهر 1391  4:22 PM

انسان در جهان بینی اسلامی (3): مبداء آفرینش انسان

جعفر سبحانی

نخستین مساله‏ای که درباره انسان در هر نوع جهان بینی مطرح می‏باشد. مساله‏"شناخت خلقت انسان‏"است و اینکه او از چه و چگونه به وجود آمده است؟و به‏ دیگر سخن،مبداء خلقت و کیفیت آن،چگونه می‏باشد؟اتفاقا قرآن که صحیح‏ترین منبع‏ برای جهان بینی اسلامی است،هر دو موضوع را به گونه‏ای متذکر می‏باشد و مجموع آیات‏ وارده درباره انسان را در سه بخش می‏توان مطرح کرد.
1-آیاتی که ناظر به مبداء خلقت انسان است
2-آیاتی که بیانگر تحولاتی است که در این مبداء به وجود آمده است
3-آیاتی که بیانگر کیفیت بقاء نوع انسان و نحوه پرورش او در رحم است.
ما مجموع آیات هر سه بخش را در این بحث مطرح می‏کنیم سپس به تشریح آیه‏ و یا آیاتی را که تصور شده است گواه بر تکامل تدریجی خلقت انسان و انیکه وی تکامل‏ یافته از دیگر موجودات زنده است.مطرح می‏نمائیم.

1-مبداء آفرینش انسان چیست؟

مقصود از مبداء آفرینش،ماده نخستین است که خلقت انسان به آن منتهی می‏گردد،به گونه‏ای که اگر مراحل بعدی خلقت را یکی پس از دیگری پشت سر بگذاریم‏ سرانجام به این ماده می‏رسیم.البته ماده نخست می‏تواند،حالات مختلف داشته‏ باشد،و برخی از آن،بر برخی دیگر مقدم و ریشه دومی شمرده شود ولی از آنجا که این‏ حالات،مایه پیدایش انواع مختلف نمی‏گردد،بلکه حالات و کیفیات همان ماده شمرده‏ می‏شود،ما همه را،تحت عنوان‏"مبداء واحد"می‏آوریم هر چند ممکن است میان آنها تقدم و تاخری نیز وجود داشته باشد.مثلا خاک و گل،و یا عصاره و چکیده گل و یا گل‏ خشک مانند سفال،انواع متعدد نیستند،بلکه حالات مختلف ماده‏"ترابی‏"می‏باشند که‏ آنرا به دو صورت و یا صورت‏های گوناگون نشان می‏دهند هر چند واقعیت همگی یک شی‏ء بیشش نیست و لذا ما همه این حالات را"مبداء آفرینش‏"نامیده و در این بخش آورده‏ایم.
قرآن مبداء آفرینش انسان را اموری،به شرح زیر معرفی می‏کند:
انسان از:
1-خاک 2-گل 3-گل چسبنده 4-گل بد بو و تیره رنگ 5-چکیده گل 6- گل خشکیده که به هنگام برخورد با چیزی صدا می‏کند(مانند سبو و سفال)آفریده‏ شده است.
مجموع این امور ششگانه،حالات مختلف یک شئ به شمار می‏روند و ماده واقعی‏ در همگی یک چیز بیش نیست و برای آگاهی از متون آیات این امور ششگانه،از هر یک فقط به ذکر یک آیه اکتفاء می‏کنیم و به مواضع آیات دیگر اشاره می‏نمائیم:

1-خاک

"یا ایها الناس ان کنتم فی ریب من البعث فانا خلقناکم من تراب‏"
(حج/5)ای مردم اگر درباره رستاخیز شک و تردید دارید،ما شما را از خاک آفریده‏ایم‏ و نیز به سوره آل عمران/59،کهف/37 روم/20،فاطر/11،غافر/67 مراجعه‏ فرمائید.

2-گل

"الذی احسن کل شئ خلقه و بداء خلق الانسان من طین‏"
(سجده‏ /7)خدائی که آفرینش هر چیزی را،زیبا قرار داده و آفرینش انسان را از گل آغاز کرده‏ است و نیز به سوره انعام آیه 2 و اعراف/12،ص 71،و 76،اسراء/61 مراجعه‏ فرمائید.

3-گل چسبنده

"انا خلقناهم من طین لازب‏"
(صافات/11)آنها را از گل‏ چسبنده آفریدیم.

4-گل بد بو و تیره رنگ

"لقد خلقنا الانسان من صلصال من حماء مسنون‏"
(حجر/2)ما انسان را از صلصال‏1که از گل تیره رنگ و بدبو گرفته شده بود،آفریدیم‏ و به همان سوره آیه‏های 28 و 32 مراجعه فرمائید.

5-چکیده گل

"و لقد خلقنا الانسان من سلاسله من طین
(مومنون آیه 12) ما انسان را از چکیده گل آفریدیم.

6-از گل خشکیده مانند"کوزه سفالین‏"

"و خلق الانسان من صلصال کالفخار"
(رحمان/12)انسان را از گل خشکیده مانند کوزه سفالین که به هنگام برخورد با چیزی‏ صدا می‏کند،آفریدیم و به همین مضمون در سوره حجر آیه‏های 26 و 28 و 33 وارد شده‏ است.
این آیات بیانگر ماده نخستین انسان است،و امور ششگانه حالات ماده نخستین‏ می‏باشند،بدون اینکه آنها به عنوان تبدیل و دگرگونی نوعی به نوعی دیگر شمرده‏ شوند.

3-تحولاتی که مبداء نخست پیدا کرده است

از آیات یاد شده ماده نخستین وجود انسان روشن گردید اکنون وقت آن رسیده‏ است که دومین مساله را یعنی کارهائی که روی ماده نخست انجام گرفته است:مطرح‏ سازیم.
همان طور که یاد آور شدیم قرآن کتاب علوم طبیعی نیست ولی گاهی برای‏ هدایت انسان‏ها مسائلی از این علوم را مطرح می‏کند که هدف جنبه‏های تربیتی آن‏ است بنا بر این اگر آیه و یا آیاتی،تحولاتی را که روی ماده نخست انجام گرفته است. متذکر گردید،به خاطر جنبه‏های تربیتی و راهنمائی آن است.
برخی می‏خواهند از آیات گذشته بالاخص آیاتی که ماده نخست را،چیزی‏ مانند"صلصال‏"و شبیه‏"فخار"2می‏داند دور نمائی از تحولاتی را که روی ماده نخست‏ انسان انجام گرفته ترسیم کنند و در این نظریه از یک رشته استعاره‏ها و تشبیه‏ها کمک‏ می‏گیرند و می‏گویند:
"چینی سازان و کوزه‏گران،گل را مدتی می‏ورزند تا خوب مخلوط شود،و خود را بگیرد و آماده به کار رفتن شود.
کوزه‏گر برای ساختن یک کوزه و یک کاسه از ابتداء صدها شکل متوالی به گل دستکاری‏اش،بر روی سفال می‏دهد،تا آنکه چیزی را که می‏خواهد پدید آورد.
شکل انواع گلدان،کاسه،تقار،کوزه،سبو،خمره و غیرهم در ابتداء یکی است‏ و به تدریج به شکل‏های دیگر ظاهر می‏شود،تا آنکه به شکل و نوع منظور منتهی می‏گردد گل خام و بی‏قدرت،مقاومتی در برابر عوامل مخرب ندارند و بر اثر گرما سفت و سخت‏ می‏شود و عکس العمل تمام سفالها در مقابل حرارت یکسان نیست برخی ذوب و یا نقص‏ پیدا می‏کنند ولی سفالهائی که جنس خاک آنها ناخالصی نداشته و گل آنها کاملا پرورش‏ داده شده باشد در مقابل حرارت کاملا مقاوم و سالم و خوشرنگ از کار در می‏یند3
هدف از استخراج این مفاهیم از آیات چیزی جز یک پیشداوری درباره خلقت‏ انسان،نیست و آن اثبات تکامل تدریجی انسان و تحول وی از نوعی به این نوع است و لذا می‏گوید:
"کوزه‏گر برای ساختن یک کوزه ابتداء صدها شکل متوالی به گل دستکاری‏اش‏ می‏دهد..."همچنانکه وجود انواع در زمان و شرایط مختلف زندگی در نظر او بسان‏ وجود کوزه سفال در کوره سوزان است،همان طور عکس العمل سفالها در برابر حرارت‏ یکسان نیست همچنین مقاومت جانداران در برابر شرایط گوناگون مختلف است و در نتیجه‏ بخشی از جانداران نابود می‏شوند.و آنچه که شایسته بقاء و زندگی است محفوظ میمانند و سرانجام انواعی که انسان از آنها تحول یافته بر اثر ضعف و ناشایستگی،نابود گردیده‏اند و تنها انسان باقی مانده است."
ولی اگر ما ذهن خود را از این مسائل،تجرید کنیم،از این آیات،بیش از این‏ نمی‏فهمیم که هیکل نخست انسان،بسان خاک خشکیده بوده که در پرتو عنایات الهی، دارای کمال و روح گردید و او است که این موجود بی‏مقدار را این همه کمال بخشیده‏ است و اما دیگر خصوصیات که این نویسنده درباره ماده چینی و سفال و سازندگان آن دو تصور کرده و بر ماده انسان و سازنده آن نیز تلویحا نسبت داده،هرگز از این بیان مفهوم‏ نمی‏گردد.
قرآن از مجموع خصایص ماده سفالی فقط یک خصوصیت را متذکر است و آن اینکه‏ انسان را از گل چسبنده آفریدیم‏4و ناگفته پیدا است که اگر چسبنده نباشد هیکلی‏ درست نمی‏شود که در آن روح دمیده شود.
اگر بخواهیم در این مورد روشن‏تر بگوئیم باید بگوئیم هدف،تشبیه ماده انسان‏ به‏"فخار"5است،نه تشبیه خالق و آفریننده او به چینی ساز و کوزه‏گر،و همیشه درتشبیه صفت بارز مشبه را در نظر می‏گیرند،نه تمام خصوصیات او را،اگر می‏گوئیم‏ زید شیر است،یعنی در شجاعت نه در یال و کوپال یا سم و دم‏ژ،و بدبوئی دهن و غیره. اگر این نظریه بی‏دلیلی است،همچنین نظریه مقابل آن نیز بی‏گواه است و آن‏ اینکه تمام حالات مختلف ماده نخستین ماده نخستین دفعی بوده و فاصله زمانی میان آنها نبوده‏ است زیرا هیچ بعید نیست که این مراحل که ما تمام آنها را،حالات ماده نخستین انسان‏ گذاریم در فواصل خاصی از زمان انجام گرفته باشد و برخی از اخبار نیز،بر آن گواهی‏ می‏دهد6خلاصه قرآن در این مورد ساکت است و نمی‏توان چیزی را بر آن تحمیل کرد.
تنها تحولی که قرآن نسبت به ماده نخست متذکر است مساله تصویر و صورت‏ بندی آن است.اکنون لازم است که در این باره به توضیح بپردازیم.

تصویر پس از آفرینش چیست؟

قرآن برای انسان نخست،تصویری پس از آفرینش معتقد است،آنجا که می‏گوید:
"و لقد خلقناکم ثم صورناکم ثم قلنا للملائکه اسجدوا لادم فسجدوا الا اابلیس لم یکن‏ من الساجدین‏"
(اعراف/12)
پس شما را آفریدیم آنگاه صورت بندی کردیم،سپس به فرشتگان امر کردیم که‏ بر آدم سجده کنند،و جز ابلیس همگی سجده کردند اکنون باید دید مقصود از تصویر پس از خلقت چیست؟
قبلا نکته‏ای را یاد آور می‏شویم و آن اینکه لفظ"خلق‏"در لغت عرب در دو معنی به کار می‏رود:
1-اندازه،و بر این اساس می‏گویند:خلق الخیاط الثوب،خیاط پارچه را اندازه گرفت.
2-ایجاد و آفریدن شیئی.
مولف اساس البلاغه اصرار دارد که معنی صحیح در اساس‏"خلق‏"همان اندازه‏ گیری است و معنی دوم به مرور زمان پیدا شده است.7
ولی اگر این سخن صحیح باشد،قطعا در این آیه معنی دوم مراد است به گواه‏ اینکه پس از این جمله،جمله‏های
"ثم صورناکم ثم قلنا للملائکه اسجدوا"
آمده است وناگفته پیدا است صورت بندی و سجده فرشتگان با انسان آفریده شده سازگار است،نه با انسانی که فقط آفرینش او اندازه گیری شده است،در هر حال باید دید مقصود از"تصویر" در آیه یاد شده چیست؟
روشن‏ترین تفسیر این آیه،همان آیه‏ای است که در سوره حجر در این مورد آمده است آنجا که می‏فرماید:
"و اذ قال ربک للملائکة انی خالق بشرا من صلصال من حماء مسنون فاذا سویته‏ و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین‏"
(حجر آیه‏های 28 و 29)
جمله خالق بشرا من صلصال بمنزله جمله‏"انا خلقناکم‏"در آیه مورد بحث‏ می‏باشد.
جمله فاذا سویته‏8مفسر معنی ثم صورناکم با این تفاوت محور بحث در آیات سوره حجر،خلقت آدم است و در آیه مورد بحث،آفرینش تمام انسان است و از آنجا که قرآن خلقت آدم را،خلقت تمام انسان‏ها تلقی می‏کند مراحل خلقت او را به‏ تمام انسان‏ها نسبت می‏دهد،و با مراجعه به آیات مربوط به آفرینش انسان این مطلب‏ کاملا روشن است.9
بنا بر این پس از آفرینش انسان از گل خشکیده،مرحله‏ای به نام مرحله‏"تصویر و تسویه‏"آغاز می‏گردد و این همان مرحله صورت بندی ظاهری انسان است که هنوز روح‏ در آن دمیده نشده است زیرا پس از این مرحله،مرحله‏"و نفخت فیه من روحی‏"آغاز می‏گردد.
لفظ"ثم‏"که میان خلقت انسان از گل خشکیده و مرحله تصویر به کار رفته است‏ بیش از این نمی‏رساند که یک فاصله زمانی میان این دو مرحله وجود داشته است و اما مدت این مرحله چه اندازه بوده،قرآن از آن ساکت است و هرگز نمی‏توان آن را گواه بر گذشت میلیون‏ها سال دانست،چنانکه نمی‏توان آن را گواه بر وجود صدها نوع در این میان اندیشید.
گذشته از این،این انواع باید دارای جان و روح حیوانی باشند در صورتی که‏ انسان در مرحله تصویر و تسویه،فاقد روح و جان است و به حکم جمله‏"فاذا سویته‏ و نفخت فیه من روحی‏"بعدا واجد روح می‏گردد.
از اینکه در سوره اعراف کلمه‏"ثم‏"به کار برده و در آیات سوره‏"حجر"لفظ "فا"استعمال کرده است معلوم می‏شود که فاصله این دو مرحله(میان خلقت و تصویر)شیعه با همهء فشارهائی که از حکومتهای‏ غاصب و ستمکار می‏دیده‏اند،در ابلاغ این‏ رسالت و رساندن فقه سیاسی اسلام،به جهانیان‏ کمال کوشش را داشته‏اند.

بقیه:مبدء آفرینش انسان

بسیار اندک بوده که مجوز استعمال این دو نوع حرف عطف که از نظر معنی مختلف‏ می‏باشند،بوده است.
کسانی که بخواهند جمله‏"ثم صورناکم‏"را گواه بر گذشتن میلیون‏ها سال و وجود هزاران انواع بگیرند،معنی مورد نظر خود را بر آیه تحمیل کرده‏اند.از آن‏ طرف هم نمی‏توان گفت که میان خلقت ماده نخست،و تصویر آن به صورت انسان هیچ‏ فاصله‏ای نبوده است زیرا قرآن در این قسمت ساکت است.و تصریحی ندارد

پی نوشت ها:

(1)-حکومت در اسلام،صفحه 12
(2)-درسهائی درباره اسلام،گلدزیهر،چاپ دوم ص 102
(3)-از کتاب‏"روح سیاست جهانی‏"بنقل حکومت در اسلام ص 12
(4)-و آن کتاب عبارتند از 1-طهارت 2-صلات 3-زکات 4-خمس 5-صوم 6-اعتکاف‏ 7-حج 8-عمره 9-جهاد 10-امر بمعروف و نهی از منکر
(5)-کتابهای تجارت،رهن،مفلس،حجر،ضمان،صلح،شرکت،مضاربه،مزارعه و مساقات،ودیعه،عاریه،اجاره،وکالت،وقوف و صدقات،سکنی و جنس،سبق و رمایه‏ وصیت،هبات و نکاح،توضیح اینکه محقق ابواب این بخش و 15 باب ذکر رده ولی در عمل 19 باب شمرده است.
(6)-طلاق،خلع و مبارات،ظهار،ایلاء،لعان،عتق،تدبیر،مکاتبه،جعاله،اقرار، ایمان و نذر.
(7)-صید و ذباحه،اطعمه و اشربه،غصب،احیاء موات،شفعه،لقطه،فرایض،قضاء، شهادات،حدود،تعزیرات و قصاص.
(8)-آشنائی با علوم ج 3(فقه اصول فقه)ص 89
(9)-الفقه علی آراء فقهاء الاسلام،کتاب موجری در حدود 185 صفحه است مولف در این‏ کتاب اقوال سنی و شیعه را در مسائل فقهی به سبک سئوال و جواب جمع آوری کرده‏ است.
(10)-آشنائی با علوم اسلامی ج 3 ص 128
(1)-گل خشکیده که به هنگام برخورد با چیزی صدا می‏کند.
(2)-فخار به معنی سبو و یا کوزه سفالین
(3)-خلقت انسان 125-127
(4)-انا خلقناهم من طین لارب‏"صافات/11
(5)-خلق الانسان من صلصال کالفخار(الرحمان/12)
(6)-بحار الانوار
(7)-المنار ج 8 ص 328
(8)-آنگاه که آفرینش(جسمانی)او پایان پذیرفت.
(9)-به سوره سجد آیه 8 و غافر آیه 67 مراجعه بفرمائید

 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها