0

بانک مقالات معارف قرآن

 
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

«قرآن و برخورد با انديشه‌ها»
پنج شنبه 27 مهر 1391  3:51 PM

«قرآن و برخورد با انديشه‌ها»

فاضل شادماني

حمد و سپاس بر خداوند يزدان كه بندگان را از نعمت خرد و انديشه مستغني ساخته و تعقل و تفكر را مصباح هدايت در مسير ظلماني بسوي كمال و سعادت جاويد بشري قرار دارد . و درود و تهيّت بر تمامي خردمندان، صاحبان بصيرت و جويندگان حقيقت كه از اين وديعه و عطيّه الهي در جهت خودسازي و خدمت به خلق خداوندي، بهره جستند. اكنون با اميد راسخ و رجاء واثق بر بهره گيري از انديشة بشري در مسير كمال واقعي، بر آن شديم تا با تحرير و تقرير مطالبي پيرامون « قرآن و برخورد با انديشه‌ها»‌قطره‌اي از درياي ژرف اين موضوع را بيان كنيم . لذا آنچه كه در قالب اين مقاله بطور اختصار و اجمال ذكر شده است، عبارتند از :
1ـ آزادي در بيان انديشه و احترام و ارج نهادن به آن
2ـ منابع تفكر و تعقل و انديشه در قرآن
3ـ لغزشگاههاي انديشه در قرآن

1ـ آزادي در بيان انديشه و احترام و ارج نهادن به آن :

« شاورهم في الأمرِفإذاغَزَمْتَ فَتَوَكَّل عَلَي اللّهِ »[1] « با مردم درد مورد هريي و سياستگذاري در شئوون مختلف اداري، به مشورت بنشين . ولي هنگام تنفيذ و تدبير برخاسته از رأي اكثريّت، برخدا توكّل كن » . در اسلام بر آزاد بودن و آزاد زيستن انسان، تأكيد فراوان شده است .
اصل اباحه و جواز انتفاع عمريي از مظاهر طبيعت و بهره‌مند شدن از تمدهاي زندگي براي همگان،‌ يكي از پايه‌هاي استوار شريعت را تشكيل مي دهد. آزادي انديشه بايد معقول و متعهدانه باشد. هر كس در انديشه ازاد است و در اصل انديشه تحميلي نيست . هر انديشمندي ، انديشة خود را از مقدماتي دريافت مي دار، كه برايش فراهم آمده . اگر مقدمات فراهم شده، بر پاية متين و استوار باشد،‌نتيجه و حاصل آن صواب و اگر در تنظيم و انتخاب مقدمات، خللي روي دهد، نادرست مي‌باشد.
در قرآن كريم هيچ كس به سبب انديشة ناصواب مورد سرزنش و نكوهش نيست، جز آنكه در مقدمات فراهم شدة وي، به مباحثه و مناقشه بپردازند. بحث و گفتگو جنبة ارشادي دارد و نه اعتراض . چون خالصانه ومشفقانه انجام مي گيرد، غالباً موفق گرديده و كجيها را راست و انحرافات را استوار ميگرداند، كه درقرآن كريماز آن بعنوان « جدال أحسن » يد شده است .
« و لاتجادلو اهل الكتاب الاّ بالتي هيِ اُحسين » [2]« و بااهل كتاب ( كه در آن زمان صاحبان انديشه بودند ) با بهترين شيوه به بحث وگفتگو بپردازيد. در جايي ديگر از قرآن كريم آمده است:
« ادفع بالتيِ هيِ أحسن صت مإذالذي بينك و بثنه عداوه كأنه وليُّ حميم’ » [3] «با نيكويي به مقابله با آنان برخيز، چه كه اين شيوه موجب شود، تا آنكس كه با تو از درخصومت درآمده، دگرگون شود و دوستي، گرم و صميمانه شود. »
بدين سال اگر انديشه در محيطي صميمانه وصادقانه كه روح تفاهم بر آن حاكم است، مطرح باشد. بي شك با دستورات قرآن تطابق دارد. علاوه بر آنكه آزادي انديشه و اظهار نظر در مسائل سياسي، عقيدتي تحت عنوان « نصح الائمه» مورد ترغيب و تأكيد شارع مقدس قرار گرفته است ولي اگر غرض از طرح انديشه ها، افشاي اسرار و سست جلوه دادن پايه‌هاي نظام باشد، حاكي از بيماري دروني است كه بايد بشدت از گسترش و پيشرفت آن جلوگيري شود. خداوند متعال دراين باره درقرآن مجيد مي فرمايد:
« و إذا قيل لهم لاتفسدوا في‌الارضِ قالو نما نحنُ مصلحون، الا انهم هم المقدون و لكن لايشعرون »
[4]« هر گاه به آنان گفته شود انديشه‌هاي پاك و سالم را آلوده نسازيد، گويند: همانا ما اصلاح طلبان هستيم، در حاليكه آنان در راه فسادگري مي كوشند و فهم آنرا ندارند كه موضع نادرست خود را درك كنند.»
بنابر نصّ قرآن، طرح انديشه‌ها اگرتوأم با روح تفاهم باشد،‌اسلام با شرح صدر نتيجه گيري كامل از آنرا استقبال مي كند و اگر حاكي از توطئه پنهان باشد، بشدت با آن مقابله مي كند. از جمله آيات شريفهاي كه بيانگر چگونگي برخورد با انديشه‌هاست، آية « لااكراه في الدين »[5] است .در اين آيه علوم اكراه و اجبار در پذيرش دين روشن شده، زيرا دين كه بر پاية باور استوار است، تحميل پذير نيست، جز آن كه بايد با دلايل متقن، راه هدايت را از ضلالت تشخيص داد.
درادامة آيه، آمده است: « قَدتبيّنَ الرّشدُ مِنَ الغيِّ »[6] البته اين بدان معنا نيست كه قرآن كريم ديگر اديان معاصر را پذيرفته و همه را بر صراط مستقيم بداند زيرا كه خود فرموده است : « إن الدين عندالله الإسلام »[7] « يگانه دين حق نزد خدا اسلام است و بس »
و يا در آيه اي ديگر آورده است: « من يتبع غير الاِسلامِ ديناً فلن يقبل منه و هو في الاخرة من الخاسرين »[8]آري قرآن كريم در برخورد با انديشه هاي پيروان ساير اديان، در مقام پذيرش است امّا به حقانيت فعلي آنها قائل نيست. و هر كه جز اين پندارد، يا اسلام را درك نكرده يا براي اديان ريشه و اصالتي قائل نيست. قرآن كريم در عين آنكه برتوجه به انديشه‌ها و پذيرش انديشه‌هاي پاك و ناب تأكيد دارد، خود در مقام راهنمايي و ارشاد درآمده و به ارائة طريق و عرضة انديشة الهي مي پردازد .
« و أنَّ هذا طراحي مستقيماً فاتبعوا السُبُلَ فتفرق بكم عن سبيله ذلكم وصاكم تتقون»[9]«و اين يگانه راه استوار است، همانرا دنبال كنيد و به راههاي ديگر نرويد، كه از راه حق جدا گشته و پراكنده مي گرديد. »
اين سفارش است كه خداوند فرموده تا افرادي متعهد وبا پروا باشيد. » انديشه در اسلام پايگاهي بس ارجمند دارد. از اينرو قرآن كريم انسانرا به مطالعه و تبيين پديده‌هاي هستي فرا مي‌خواند، تا او را از اين رهگذر به تفكر و تعمق وا دارد.
« و إذاقيل لهم تعاكو إلي ما انزل الله و إلي الرسول قالو حسبنُا ما وَجَدْ نا عليه آبانها و كوكان آباوهم لايعلمون شيئاً و لا تهيدون »[10] قرآن كريم از عقل تمجيد مي‌كند و تقليد كوركورانه را نهي و پذيرش هر مطلبي را برون دليل و برهان منع مي‌كند. در قرآن دعوت به مطالعه و پژوهش در فرهنگهاي مختلف، بيان سنتهاي الهي و اجتماعي، پرداختن به تاريخ جوامع و … با كمال حراصت و به تفصيل بيان گرديده است.
« در قرآن هر مرحله نسبت به مرحلة ديگر، كاملتر است و تطوراتي نيز در خط كلي حركت تاريخ وجود دارد و اديشة انسان رو به گسترش است و مسير تاريخ رو به كمال.»[11]

2ـ منابع انديشه در قرآن

قرآن كريم علاوه بر اينكه به تفكر و انديشه دعوت مي كند منابع آنرا نيز ارائه نموده است و از آنان بعنوان موضوعاتي كه شايسته است انسان دربارة آْنها انديشه خود را به كار اندازد، ياد نموده است .
الف) طبيعت : در سراسر قرآن آيات فراواني است كه طبيعت،‌همچون آسمان، زمين، خورشيد،‌جريان باد، حركت كشتيها و بالاخره هر امرمحوي كه بشر در اطراف خودي بيند را بعنوان يكي از منابع معرفت و انديشه معرفي كرده است « الم ترأنَّ الله خلق السموات و الأرض بالحقّ، إن يشأندهيكم و يأتِ بخلقٍ جديدٍ»[12] « آيا نديده‌اي كه خداوند آسمانها و زمين را، بحق آفريده است اگر خواهد شما را مي‌برد و آفريده‌اي نو مي‌آورد.» بعلاوه خداوند در آيه اي ديگر مي فرمايد :
« الله الذي خلق السموات و الأرض و أنزل من السماء ماءً فأخرج به مِنَ الثمراتِ رزقاًلكم، و سخرلكم الفلك لتجري في البحر باكرِه، و سخر كلمه الأنهار »[13] « و خورشيد و ماه را كه پيوسته در جنبش و گردشند براي شما رام كرد و همچنين شب و روز را .» « أفلاينطرون إلي الابل كيف خلقت و إلي الما كيف رفعت» (غاشيعه آية 17) « آيا به شتر نمي نگرند كه چگونه خلق شده وي ا بسوي آسمان كه چگونه مرتفع و بنا شده است . »
ب) ضمير انسان : قرآن ضمير انساني را بعنوان يكي ديگر از منابع معرفت و انديشه ذكر نموده و از نظر او سراسر خلقت،‌آيات الهي و علايم كشف حقيقت است قرآن از جهان خارج انسان به « آفاق » و از جهان درون انسان به « انفس » معتبر مي كند و از اين طريق اهميت ويژة توجه به درون و ضمير خويش را گوشزد مي نمايد . « سنريهم آيا ثنا في‌الافاق و في انفسهم حتي تبين لهم اني الحق »[14] « و آيات خود را براي آنها نشان خواهيم داد در جهان و درون انسان تا براي آنها روشن شود كه همانا او (خداوند ) حق است . «أولم يتفكر و افي انفسهم ما خلق الله السموات و الارض ما بينهما الا باالحق : « آيا در درونخويش تفكر نمي كنند و خود آسمانها و زمين و مافيهما را جز بحق خلق نكرد. (روم ـ 8)
ج ) تاريخ : در قرآن كريم آيات فراواني دال بر مطالعة سرنوشت اقوام گذشته آمده و آنرا مانند يك منبع عظيم معرفتي كه بتواند انديشة بشري را بارور سازد، معرفي مي‌كند، از نظر قرآن جامعة بشري و تحولات آن، بر طبق يك سلسله قوانين و نورين استوار است . عزتها و ذلتها موفقيتّ‌ها و شكستهاي تاريخي « حسابهاي دقيق و منظمي دارند و با شناختن آن حسابها و قانونها، مي توان تاريخ حاضر را تحت فرمان در آورد و بسوي كمال و سعادت واقعي خود و مردم حاضر،‌از آن بهره گرفت . « قَدَخَلتْ من قَبلِكُمْ سننُ فسيرو في الأرض فانظروا كيف كان عاقبه المكذّبين »[15] «پيش از شما سنن و قوانيني عملاً بوقوع پيوستهاست . پس در زمين و آثار تاريخي گذشتگان، گردش و كاوش كنيد و ببينيد پايان كار كسانيكه حقايقي را كه از طريق وحي به آن عرضه داشتيم، دروغ پنداشتند.» « فاتصص القصص لعلهم يتفكرون »[16] داستانها را بازگو كن شايد تفكر نمايند.»

3ـ لغزشگاههاي انديشه از نظر قرآن :

قرآن كريم در ضمن اينكه انديشه و تفكر را عبادت دانسته و اصول عقايد را جز با انديشة منطقي، صحيح نمي‌داند، به يك مطلب اساسي نيز توجه كرده و آن اينكه لغزشهاي فكري و اندشه‌اي بشر از كجا سرچشمه مي گيرد. و اگرانسان بخواهد درست بينديشد ودچار خطا و انحرافات نگردد چه بايد بكند؟

الف ) تكيه بر ظن و گمان به جاي علم و يقين :

قرآن مي فرمايد: « و إن تطع اكثر من في الأرضِ‌ نصلوك عَن سبيل اللهِ إن يتعبون الا الظَّنَّ و إن هم الاَّ تَحرِصون»[17]« اكثر مردم چنين‌اند كه اگر بخواهي پيرو آنان باشي، تو را از راه حق گمراه مي كنند، براي اينكه تكية آنها بر ظن و گمان است و تنها با حدس و تخمين كار مي كنند. » قرآن كريم در آيات عديده اي با پيروي از ظن و گمان در بيان انديشه مخالفت مي كند و مي فرمايد: « و لاتقفُ ما ليس لك به علم »[18]« ماداميكه به چيزي علم و يقين حاصل نكرده‌اي، آنرا دنبال مكن »‌

ب) ـ اميال و هواهاي نفساني :

تلاش بر حقيقت خواهي و تسليم خويشتن به دلايل و مدارك، عدم اعتقاد توجه به خواسته هاي نفس، امري مسلم در كارآيي و بيان انديشه‌اي سالماست عدم حفظ انسان از بيطرفي در تفكرات خود جهت اثبات يا نفي امري، يا تمايل نفس او به يك سو، خواه ناخواه عقربة انديشه‌اش به جانب ميل و خواهش نفساني متمايز مي شود. در اين رابطه قرآن كريم در آيه‌‌اي چنين فرموده است: « إن يتعبون الاالظنَّ و ماتهوي الانفس »[19] « پيروي نمي‌كنند مگر از گمان و از آنچه نقسها خواهش مي كند.»

ج) سنتگرائي :

انساني هنگاميكه متوجه مي شود، فكر و عقيدة خاصي، مورد قبول سنتهاي گذشته بوده‌ است، خود به خود و بدون آنكه مجالي به انديشة خويش دهد، آنرا مي پذيرد . قرآن كريم يادآوري مي نمايد، كه پذيرفته ها و باورهاي گذشتگان را مادام كه با عقل نسنجيده‌اند ، نپذيرند و در مقابل باورها و عقايد گذشتگان استقلال فكري داشته باشند. « إذا قيل لهم اتبعوا ما انزل الله قالو بل نتمع ما الفيناعليم آبائفا اولوكان آباوهم لايعقلون شئاً و لاتهيدون »[20]«اگر به آنها گفته شود كه از آنچه خداوند بوسيلة وحي فرو فرستاده پيروي كنيد، گويند: خير، ما همان روشها و سنت‌هايي را پيروي مي كنيم كه پدران گذشتة‌خود را بر آن يافتهايم . آيا اگر پدرانشان هيچ چيز را نمي‌فهميدند و راهي را نمي‌يافتند، باز هم از آنها پيروي مي كنند. »

د) شخصيتگرائي :

يكي ديگر از موجبات لغزش انديشه، گرايش و تمايل به شخصيت‌هاست . شخصيتهاي برجستة تاريخي يا مفاخر، از نظر عظمتي كه در نفوس دارند، بر روي انديشه ديگران اثر مي گذارند، و حقيقت فكر و استقلال انديشة ديگران را تسخير مي كنند. و ديگران آنچنان مي انديشند كه آنان مي انديشيده‌اند . و در مقابل آنها اراده و استقلال فكري خود را از دست مي دهند. قرآن كريم ضمن دعوت به استقلال فكري و ارادة خويشتن، پيرويهايي جاهلانهاز اكابر و شخصيت‌ها را منع ميكند و مي‌فرمايد : « و قالو ربنا انا اطعنا سادث و كبرائنا فاصلونا السبيلا.»[21] بدين معنا كه نادمان تبهكار در يوم الحساب به ضلالت و گمراهي كه در اثر پسرويهاي جاهلانه از بزرگانشان، نصيبشان شده است، اعتراف مي كنند.

پی نوشت ها:

[1] آل عمران آية 159
[2] عنكبوت آية 46
[3] فصلت آية 34
[4] بقره آيات 11و12
[5] بقره آية 256
[6] بقره آيه 256
[7] آل عمران آية 85
[8] آل عمران آية 85
[9] انعام آيه 153
[10] مائده آيه 104
[11] قرآن ،‌ جامعه شناسي، اتو پيا ص 169
[12] ابراهيم آية 19
[13] ابراهيم آية 32
[14] فصلت آية 53
[15] آل عمران آية 137
[16] اعراف آية 176
[17] اسراء آية 136
[18] اسراء آية 136
[19] نجم آية 23
[20] بقره آية 170
[21] احزاب آية 67
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها