ليلة القدر؛ عيد فرشتگان
جمعه 21 مهر 1391 6:53 PM
ليلة القدر؛ عيد فرشتگان
سيدمحمد خسرواني شريعتي
نخستين پيام ملكوتي وحي در سپيده دمي از ماه رمضان بر قلب نازنين پيامبر اكرم (ص) نازل شد، آنگاه هيجاني شگفت و بيرون از حد توصيف سراسر وجود مبارك حضرت را فراگرفت. آن نور در مقام ظهور به صورت جبرئيل «افق مغرب و مشرق را گرفت و همه فضا را با شش هزار بال پر كرد، و اين تمثل حقيقت عقلي او در چشم پيامبر بود. (1)از هيبت روحالامين دل پيامبر بسختي تپيد، آيات نور بر ضمير منير مهتر و سرور عالم نقش پذيرفت و از آن لحظه زلال ايمان در بستر زمان جريان جاودانة خود را آغاز كرد. آن شب شكوهمند مبداء تحول بشري و سرآغاز رحمت و نعمت الهي يعني نزول قرآن بود، در شب قدر فرشتگان به فرمان پروردگار دسته دسته و گروه گروه به سوي خاكيان بال ميگشايند و تا سپيدهدمان به سلام انسان موحد ميشتابند، به گفته طبري: «به ماه رمضان اندر، شبي هست كه آن را ليلةالقدر خوانند و آن عيد فرشتگان است كه جمله از آسمان به زمين آيند و جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و فرشتگان بيعدد آن شب به زمين آيند و آن شب نوزدهم ماه رمضان است تا شب بيست و هفتم.» (2) طبق صريح آيه كريمه - انا انزلناه في ليلةالقدر - نزول قرآن در شب قدر بوده است اما شب قدر در چه شبي يا چه ماهي قرار دارد بخوبي روشن نيست. در اين مورد صاحبنظران اتفاق عقيده ندارند، بعضي از مفسران ميگويند: منظور از ليله مباركه درآيه انا انزلناه في ليلة مباركة شب نيمه شعبان (3) است. بسياري از مفسران به دليل آيه: «شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن» (بقره (2) آيه 185). و آيه: «ما انزلناه يوم الفرقان» (انفال(8) آيه 41) شب قدر را در ماه رمضان دانستهاند. در كتاب تاريخ پيامبر اسلام چنين آمده: «ابتداي نزول وحي بر رسول خدا در ماه رمضان بود و روز بعثت هفدهم ماه رمضان يعني روز بدر» (4) بوده است و روايتي از امام جعفر صادق (ع) هم نقل شده كه «يوم الفرقان» نوزدهم ماه رمضان سال دوم از هجرت رسول عليه السلام» (5) بوده است. و باز صاحب كتاب تاريخ قرآن، اين حادثه عظيم را «در سحرگاه روز دوشنبه هفدهم يا چهاردهم ماه رمضان سيزده سال پيش از هجرت» (6) نوشته است. مفسران درباره زمان شب قدر آراء مختلفي اظهار كردهاند، از آن جمله است: اول رمضان؛ دهه آخر رمضان؛ شبي از شبهاي رمضان؛ نيمه شعبان؛ يك شب مخصوص نامعين؛ به قول بغوي «خداوند اين شب را براي امت اسلام مبهم گذارد تا در همه شبهاي رمضان از طمع درك آن به پرستش او تلاش كنند. چنان كه ساعت اجابت را در روز جمعه و صلاة وسطي را در نمازهاي پنجگانه پنهان داشته است». (7) در تفسير منير روض الجنان و روح الجنان نيز در اين مورد چنين ميخوانيم: «خداي تعالي چند چيز در چند چيز پنهان كرد شب قدر در ميان شبها و نماز وسطي در نمازها و وقت قيام ساعت در اوقات و نام مهترين خود در اسماء و ساعت اجابت دعا در ساعات روز و آدينه و رضاي خود در طاعات و سخط خود در سيات و دوست خود در ميان بندگان». (8) بسياري از مفسران شيعه شب قدر را در يكي از شبهاي دهة آخر ماه رمضان قرار دادهاند و به ظن قوي و شهادت روايات بايد شب بيست و سوم ماه رمضان را شب قدر دانست. (9) در اين مورد به روايات زير ميتوان استناد نمود: اميرالمومنين علي عليهالسلام فرمود كه: «رسول صليالله عليه و آله در دهة آخرين (ماه رمضان) اهل خود را بيدار كردي» (10) چند كس از اصحاب نزد رسول آمده گفتند يا رسولالله در خواب چنان ديدم كه ليلةالقدر شب هفتم است از آخر ماه رمضان حضرت فرمود: هر كه از شما ميخواهد كه در شبي از شبهاي ماه رمضان به عبادت قيام نمايد بايد كه در شب بيست و سيم باشد» (11) و حديث معتبري از امام محمد باقر عليه السلام ميخوانيم كه آن حضرت شب بيست و يكم و شب بيست و سوم را احيا ميداشتند و در نصف اول شب مشغول دعا ميشدند و در نصف آخر مشغول نماز.» (12) از احاديث ديگر نيز مستفاد ميشود كه شب قدر همين شب است «حضرت رسول (ص) در دهة آخر ماه رمضان بستر خود را جمع ميكردند، در شب بيست و سوم اهل خود را بيدار ميكردند و آنها را كه خواب ربوده بود، به صورت آنها آب ميپاشيدند، حضرت فاطمه سلامالله عليها هم نميگذاشت در اين شب احدي از اهلش بخوابد و علاج ميفرمود خواب آنها را به كمي طعام... و ميفرمود محروم كسي است كه از خير امشب محروم بماند. (13) نقل شده است كه حضرت صادق (ع) سخت مريض شده بودند چون شب بيست و سيم ماه رمضان شد موالي خود را امر فرمودند كه حركتش دادند، به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود تا به صبح» (14) در اين باب شيعه و اهل سنت نيز روايت كردهاند كه: عبدالله انيس انصاري (جهني) به رسول خدا (ص) گفت: منزل من از مدينه دور است شبي را امر كنيد كه در آن داخل مدينه شوم؛ حضرت شب بيست و سوم را امر فرمودند، لذا آن شب را «شب جهني» ميخواندند» (15) از امام جعفر صادق (ع) هم نقل شده است كه: «هر كه او شب بيست و سوم (ماه رمضان) سورةالروم و العنكبوت بخواند غفرالله له.» (16) راجع به تعيين شب قدر علاوه بر آنچه گذشت اقوال ديگري نيز نوشتهاند كه بعضي جنبة اعمال ذوق و قريحه دارد كه دو روايت زير از آن شمار است: 1ـ «از ابن عباس روايت شده است كه جمله ليلةالقدر سه بار در سوره قدر تكرار شده و مجموع حروف ليلةالقدر نه حرف است و حاصل ضرب سه در نه بيست هفت است به همين مناسبت بايد شب قدر شب بيست و هفتم باشد» (17) 2ـ ابوبكر وراق را پرسيدند: گفت: عدد اين سوره بر عدد شبهاي ماهست سوره سي كلمه است و ماه سي شب آنگه پرسنده را گفت بشمر، او ميشمرد چون به «هي» رسيد گفت چندداري گفت بيست و هفت: گفت هي هي» (18)
چگونگي نزول قرآن در شب قدر
از شب قدر به نام شب مبارك ياد شده است و اهل لغت قدر را به معني تقدير گفتهاند و اين شب تقدير و اندازهگيري كارها و حكمهاست و سخن ديگر اين است كه شب عظمت و شكوهمندي است.
فضيلت شب قدر
در فضيلت ليلةالقدر روايات فراواني رسيده است چون آن شب ليله مكاشفه رسول خداوند و ائمه هدي است. مفسران قرآن و محققان علوم اسلامي در تعظيم و تبجيل اين ليله مباركه در حد وسع كوشيدهاند و آن شب را «شب وصال نبي ختمي و ليله وصول عاشق حقيقي به محبوب خود» (25) نوشتهاند. در اين جا به چند روايت استناد ميشود: از پيامبر اكرم - صليالله عليه و آله - روايت شده است كه: «من قام ليلة القدر ايمانا و احتسابا غفرله ما تقدم من ذنبه» (26) هر كه شب قدر را بپا دارد و مومن باشد و معتقد روز جزا حق سبحانه گناهان او را بيامرزد.
ليلةالقدر و عترت
احاديثي كه پيوند هميشگي عترت را با شب قدر نشان ميدهد فراوان است از آن جمله است فرمايش رسول اكرم (ص) به اصحاب: «آمنوا بليلةالقدر انها تكون لعلي بن ابيطالب و لولد الاحد عشر من بعدي.» (35)
حق شب قدر است در شبها نهان
شب و آن از اول غروب آفتاب تا طلوع فجر است، قرآن كريم به فضيلت قيام در ليل و نيايش شبانه تاكيد كرده است و مستغفران در اسحار را در رديف صابران و صادقان ستوده است «الصابرين و الصادقين و القانتين و المنفقين و المستغفرين بالاسحار» آل عمران (3) آيه 17. روايت رسيده از معصومين - عليهم السلام - نيز حاكي از عمل و همت آن ذوات پاك تابناك به تهجد ميباشد، از ميان ليالي شب قدر فضيلت ويژهاي يافته است. و آن به عنوان يكي از مقدسترين شبهاي سال مورد توجه همه مسلمانان قرار گرفته است. عارفان از نورانيت ليلة مباركه تعبيراتي دارند كه به گلچيني از سخنان دلپذير و دريافتهاي لطيف آنان و سپس، نقل پارهاي از اشعار شاعران نامور در شرف و منزلت شب قدر بسنده ميكنيم.
پاورقيها:
1ـ محمود راميار. تاريخ قرآن، چاپ دوم، ناشر اميركبير، تهران، 1362، ص 55. 2ـ محمد جرير طبري. ترجمه تفسير طبري، به تصحيح حبيب يغمايي، چاپ دوم، انتشارات توس، تهران 1356، ج 7، ص 2038. 3ـ ابوعلي الفضلبن الحسن الطبرسي. مجمعالبيان، به تصحيح ابوالحسن شعراني، انتشارات اسلاميه، تهران، 1390 هـ ، ج 9، ص 61. 4ـ محمد ابراهيم آيتي. تاريخ پيامبر اكرم (ص)، به كوشش ابوالقاسم گرجي، چاپ سوم، انتشارات دانشگاه تهران، 1362، ص 85. ولي نزد شيعه شب مبعث شب 27 رجب است. 5ـ ابوالفتوح رازي. روضالجنان و روحالجنان في تفسير القرآن. مشهور به تفسير شيخ ابوالفتوح رازي، به كوشش و تصحيح محمدجعفر ياحقي، محمدمهدي ناصح، بيست جلد، بنياد پژوهشهاي اسلامي، مشهد 1366، ج 9، ص 121. 6ـ محمود راميار، همان كتاب، ص 54. 7ـ همان كتاب، ص 194. 8ـ ابوالفتوح رازي، همان كتاب، ج 20، ص 902. 9ـ محمدباقر حجتي، پژوهشي در تاريخ قرآن، ناشر، دفتر نشر فرهنگ اسلامي تهران، 1360، ص 40. 10ـ ابوالمحاسن الحسينبن الحسن الجرجاني، تفسير گازر، جلاء الاذهان و جلاء الاحزان، به تصحيح ميرجلالالدين حسيني ارموي، ده جلد، ناشر مهرآيين، ج 10، ص 410. 11ـ فتحالله كاشاني، منهجالصادقين، به تصحيح ابوالحسن شعراني، ده جلد، چاپ دوم، انتشارات كتابفروشي اسلاميه، تهران، 1344، ج 10، ص 306. 12ـ محمدباقر مجلسي، زادالمعاد، انتشارات كتابفروشي اسلاميه، تهران، محرم 1378، ص 187. 13ـ محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، يكصدوده جلد، چاپ دوم، ناشر المكتبة الاسلاميه، تهران، شعبان 1368، ج 97، ص 10. 14ـ عباس قمي، مفاتيحالجنان، ناشر انتشارات جاويدان، تهران 1345، ص 483. 15ـ سيدعلياكبر قرشي، قاموس قرآن، ناشر دارالكتب الاسلاميه، تهران، ج 5، ص 255. 16ـ ابوالفتوح رازي، نسخه آستان قدس رضوي، شماره عمومي 130، ج 20، ص 903 17ـ سيدمحمدباقر حجتي، همان كتاب، ص 39. 18ـ ابوالفتوح رازي، نسخه كتابخانه مسجد گوهرشاد، شماره عمومي 166،ج 20، ص 456. 19ـ ابوعلي الفضلبن الحسن الطبرسي، همان كتاب، ج 10، ص 518. 20ـ محسن كاشاني، تفسير صافي، پنج جلد، ناشر موسسه الاعملي، بيروت، ج 1، ص 65. 21ـ سيدمحمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ترجمه محمدتقي مصباحزاده يزدي، ناشر بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي، ج 2، ص 19. 22ـ جعفر سبحاني، فروغ ابديت، ناشر، نشر دانش اسلامي، تهران 1363 ص 236. 23ـ محمدمهدي ركني يزدي، نامه هدايت، ناشر آستان قدس رضوي، مشهد 1363، ص 28. 24ـ ابوالفضل رشيدالدين ميبدي، كشفالاسرار و عدةالابرار، به اهتمام علياصغر حكمت، ده جلد، انتشارات دانشگاه تهران، 1339، ج 4، ص 53. 25ـ امام خميني (ره)، پرواز در ملكوت، ناشر نهضت زنان مسلمان، تهران، ص 226. 26ـ فتحالله كاشاني، همان كتاب، ج 10، ص 308. 27ـ ابوالفتوح رازي، چاپ بنياد پژوهشهاي اسلامي، نسخه كتابخانه مسجد گوهرشاد، شماره عمومي 166، ج 2، ص 466. 28ـ ابوالفضل رشيدالدين ميبدي، همان كتاب، ج 10، ص 567. 29ـ ابوالمحاسن الحسينبن الحسن الجرجاني، همان كتاب، ج 10، ص 409. 30ـ فتحالله كاشاني، همان كتاب، ج 10، ص 303. 31ـ ابوالمحاسن الحسينبن الحسن الجرجاني، همان كتاب، ج 10، ص 413. 32ـ فتحالله كاشاني، همان كتاب، ج 10، ص 304. 33ـ ابوالمحاسن الحسينبن الحسن الجرجاني، همان كتاب، ج 10، ص 414. 34ـ امام خميني، سرالصلوة، ناشر موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، تهران، 1369، ص 62. 35ـ محمدبن يعقوببن اسحاق كليني، اصول كافي، ترجمه سيدجواد مصطفوي، چهار جلد ناشر دفتر نشر اهل بيت، بيتا، بيجا، ج 2، ص 481. 36ـ همان كتاب، ج 2، ص 481. 37ـ همان كتاب، ج 1، ص 364. 38ـ ابوالمحاسن الحسينبن الحسن الجرجاني، همان كتاب، ج 2، ص 57. 39ـ محمدباقر مجلسي، همان كتاب، ج 92، ص 330. 40ـ همان، ج 92، ص 327. 41ـ سيدجعفر سجادي، فرهنگ و اصطلاحات و تعبيرات عرفاني، ناشر كتابخانه طهوري، تهران، ص 690. 42ـ ابوالفضل رشيدالدين ميبدي، همان كتاب، ج 10، ص 564. 43ـ عزيزالدين نسفي، انسان كامل، به تصحيح ماريژن موله، ناشر انستيتو ايران و فرانسه، تهران 1341، ص 180. 44ـ همان كتاب، ص 72. 45ـ علي تاجديني، مفتاح نور، (شرح اصطلاحات عرفاني امام خميني ره) ناشر سازمان تبليغات اسلامي، تهران، 1370، ص 209. 46ـ امام خميني (ره)، آداب الصلوة، ناشر موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، تهران، 1370، ص 338. 47ـ امام خميني (ره)، پرواز در ملكوت، همان كتاب، ص 236. 48ـ علياكبر دهخدا، لغتنامه ذيل كلمه قدر. |