0

بانک مقالات معارف قرآن

 
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

نگاهي به شهر در تمدن اسلامي
جمعه 21 مهر 1391  1:48 PM

نگاهي به شهر در تمدن اسلامي

مسعود غني‌زاده

با بررسي تاريخ اقوام گذشته و ديگر پيامبران الهي كه بخشي از آن در قرآن كريم آمده است، به خوبي مي‌توان چهره شهرها را در تاريخ انبيا تبيين كرد. از مجموع آيات الهي در اين كتاب چنين بر مي‌آيد كه شهر اسلامي از تقدس خاصي برخوردار است و بايد در جهت گسترش امنيت شهروندان آن از هر نظر كوشيد.

چكيده

با بررسي تاريخ اقوام گذشته و ديگر پيامبران الهي كه بخشي از آن در قرآن كريم آمده است، به خوبي مي‌توان چهره شهرها را در تاريخ انبيا تبيين كرد. از مجموع آيات الهي در اين كتاب چنين بر مي‌آيد كه شهر اسلامي از تقدس خاصي برخوردار است و بايد در جهت گسترش امنيت شهروندان آن از هر نظر كوشيد. مقاله حاضر، بر آن است تا اين نگاه خاص به شهر را با استفاده از آيات و ديگر منابع اسلامي بررسي كند. براي رسيدن به اين مهم لازم بود تا مقوله شهر شناسي از جنبه‌هاي نظري و ديدگاه‌هاي مرتبط با آن مطالعه شود. در اين ميان ابن خلدون در اثر ارزشمند خود، مبحث ويژه‌اي در خصوص ريشه پيدايش شهر دارد كه قابل توجه بوده و در عصر حاضر با گستره شهرنشيني و نيازهاي متنوع شهروندان به نظر مهم مي‌آيد.

كليد واژه‌:

شهر اسلامي، اسلام و شهرنشيني، شهر امن، شهر در قرآن.

مقدمه

با نگاهي به ادوار قديم تاريخ و زندگي بدوي انسان اوليه، به خوبي در مي‌يابيم كه در سير مكان‌هاي مختلف زيست محيطي يعني از غار تا قصر، همواره عنصري به نام نياز در رفتار او مشاهده مي‌شده است. نياز به امنيت، نياز به مسكن، نياز به غذا، نياز به پوشاك و از همه مهم‌تر نياز به زندگي اجتماعي را در خود احساس مي‌كرده است.
انسان از بدو تولد به دنبال تأمين امنيت خود بوده است و اين خواسته او بر سه ركن دسترسي به جان پناه، زندگي جمعي و آسايش استوار بوده است و بدين ترتيب براي خود مأن و فضايي با ويژگي بودن با ديگران احساس مي‌نمايد و به تجربه دريافته است به دست آوردن اين امكانات با سكونت در محل مطبوع و تأمين كننده اركان امنيتي فوق ميسر مي‌گردد.
هرچند منشأ تفكر به سرپناه در آدمي كاملاً روشن نيست و گاهي در كاوش‌ها نتوانستند فرقي بين كاشانه آدميان و آشيانه برخي حيوانات بيابند. اما در بررسي از آثار مربوط به "هوموسابين"‌ها مي‌توان توانايي مردمان در ساخت مأمن را همراه با شناخت اشكال هندسي مقارن دانست. حتي در مورد "نئاندرتال‌ها" سال‌ها تصور مي‌شد كه در غارها زندگي مي‌كرده‌اند ليكن اكنون متوجه ساختن سرپناه توسط خودشان شده‌اند.
تحقيقات پياژه (روانشناس فرانسوي) نشان مي‌دهد كه قدرت خلاقيت و ذكاوت بشر در محيط امن و ساكن بيشتر بروز پيدا مي‌كند و بالعكس تحرك و عدم استقرار مكاني، بشر را به نوعي خودپسندي و توقف فكر خلاق دچار مي‌نمايد.
در يكي از خط‌هاي مصري مفهوم كلمه شهر به معني مادر بوده است. در حقيقت شهر كار خود را با هدف بازسازي گيتي و به زمين آوردن كائنات آغاز نمود و بدين ترتيب به نمادي از آنچه امكان‌پذير است بدل گرديد. (مانفرد،1961 : 29)
واژه "پوليس" در زبان يوناني جهت شهر به كار برده مي‌شد كه به معناي "ارك" يعني حصاري پيرامون هرگونه دژ طبيعي است و در حقيقت معناي پناه شهر يا محل تحصن به منظور اعطاي امنيت يا به دست آوردن امكان آزادي مي‌دهد.
واژه "مترو پوليس" يا كلان‌شهر در ادبيات سياسي به "مادر شهر" ترجمه شده است. اين واژه با كنايه برگرفته از نظريه وابستگي در توسعه كه در دهه 1970 طرفداران زيادي داشت و با تصور اينكه شهرهاي بزرگ اقماري دارند و اين اقمار منابع را به سمت مادر شهر زهكشي مي‌كنند و خود مادر شهر نيز قمري است براي يك مادر شهر جهاني، واژه مذكور مصطلح گرديده است. به عبارتي از آن راس سلسله مراتبي يك هرم از سكونت گاه‌هاي يك منطقه يا كشور مورد نظر است.
در واقع ساكنين شهرهاي گذشته به يمن امنيت و سكون به ايجاد آبادي و توسعه آن پرداخته‌اند و به همين دليل آثار باقي مانده از اينگونه شهرها براي ما پيام تفاهم و امنيت را به ارمغان مي‌آورد و ساعت‌ها توجه ما را به خود جلب مي‌نمايد.

1ـ شهر از ديدگاه ابن خلدون (رفاه و امنيت)

ابن خلدون منشأ بنياد شهرها را خصوصيات تجمل‌خواهي بشر و زندگي در ناز و نعمت مي‌داند. در اين مورد ابتدا نحوه زندگي با ديه نشينان را بررسي مي‌كند و مي‌گويد كه باديه نشينيان گروهي هستند كه به كارهاي كشاورزي و دامپروري مشغولند و از آنجايي كه براي پرورش حيوانات و گياهان محتاج به چراگاهها و زمين‌هاي حاصل‌خيز هستند، بنابراين مجبورند كه در دشت‌ها و صحراها زندگي كنند. در اين شرايط، تعاون و همكاري آنها در راه به دست آوردن نيازمندي‌ها و وسايل زندگي از قبيل مواد غذايي، مسكن و سوخت، در حد نياز است و در صدد توليد مقدار بيشتري برنمي‌آيند، ولي با بهتر شدن وضع اقتصادي اين طوايف، خواست‌هاي تجملي و غير ضروري مورد توجه قرار مي‌گيرد و در راه افزايش كميت خوراك و پوشاك و كيفيت آنها مي‌كوشند و در صدد توسعه خانه‌ها و بنيانگذاري شهرهاي كوچك و بزرگ برمي‌آيند. از آنجايي كه خواست‌هاي ضروري مقدم بر نيازهاي تجملي بشر است، بنابراين، باديه نشيني به منزله اصل و منشأ شهرهاست و مقدم بر شهرنشيني است.
ابن خلدون در مورد بنياد شهرهاي بزرگ و توسعه آنها مي‌نويسد كه چون شهرهاي بزرگ داراي ساختمان‌ها و عمارت‌هاي بزرگ است، ايجاد آنها به نيروي انساني زياد و ثروت هنگفت نياز دارد. بنابراين، فقط پادشاهان و دولت‌هاي مقتدر مي‌توانند با اجير كردن و يا به بردگي كشيدن جمعيتي كه اين امر از امور ضروري آنها نيست، اقدام به ايجاد چنين عمارت‌ها و شهرهاي بزرگي كنند. بنابراين، ابن‌خلدون توسعه شهر را وابسته به دوام دولت وقت مي‌داند و مي‌گويد كه هرگاه دولت وقت سقوط كند، توسعه شهر محدود مي‌شود و گاهي آن شهر از بين مي‌رود، مگر اينكه دولت جديد به آن شهر توجه كند. به طور كلي هر دولت جديدي كه قدرت را در دست بگيرد به دو دليل محتاج به ايجاد شهرهاي بزرگ است. اول، به دليل همين خصلت تجمل پرستي و آسايش و رفاه انساني و دوم، به دليل مقابله با دشمن (ابن خلدون، 1353: 750-674)
با توجه به اين مطالب، به نظر مي‌رسد كه ابن‌خلدون هم منشأ پيدايش شهرها را با نحوه زندگي اقتصادي بشر مربوط مي‌داند كه ابتدا فقط نيازهاي ضروري خود را توليد مي‌كند و سپس با افزايش بازده توليدي، به خواست‌هاي تجملي هم روي مي‌آورد. به عبارت ديگر، شهر را محل طبقه حاكم مي‌داند كه براي ارضاي نيازهاي تجملي خود، از افراد ديگر جامعه استفاده مي‌كند.
البته بايد توجه داشت كه ابن خلدون منشأ پيدايش شهرها را تنها ناشي از عوامل اقتصادي نمي‌داند، بلكه معتقد است كه در تشكيل بعضي از شهرها، مذهب نقش عمده‌اي داشته است؛ به عنوان مثال، شهر مذهبي مكه به امر خداوند و به وسيله ابراهيم (ع) و اسماعيل (ع) بنا شده است.

2ـ تعريف شهر از ديدگاه اسلامي

چيستي و چگونگي "شهر" و "شهر اسلامي" در آموزه‌هاي اسلامي، محمل و منشأ مباحث گسترده و دنباله‌داري است كه نيازمند تعمق و تتبع وسيع در منابع ارائه كننده اين آموزه‌ هاست. قرآن كريم از جمله منابع اصيل و بنيادين در تشريح رويكرد اسلام به ويژگي‌هاي شهر مطلوب است. شهر اسلامي چه خصوصياتي دارد، آيا شهري است با گنبد و مناره‌هاي متعدد، برخوردار از اماكن مذهبي متنوع، داراي چهره تاريخي و باستاني مانند شهرهاي اوائل اسلام و يا شهري است با انسان‌هايي موحد. هنوز تعريفي كامل از شهر اسلامي و خصوصيات آن ارائه نشده است و لازم است كه متفكران، علاقمندان و متخصصان واجد شرايط در تحكيم مباني نظري و ارائه تعريفي جامع و مانع در اين موضوع اهتمام ورزند. بي‌ترديد اصيل‌ترين و جامع‌ترين منبع معارف اسلامي قرآن كريم است؛ اقيانوسي كه انسان‌ها در قرون و اعصار از بركات آن متنعم شده‌اند و در عين حال ضمن حفظ طراوت و تازگي، نقصاني در آن ايجاد نشده است.
واژه‌هاي "المدينه" 14 مرتبه، "بلد" به سه صورت مجموعاً 14 مرتبه و "البلاد" 5 مرتبه در قرآن آمده‌اند، در بعضي از آيات، شهر خاصي مورد نظر بوده است (بيان اسم خاص)، در بعضي ديگر موضوع اصلي و پيام آيه به هيچ كدام از ويژگي‌هاي شهر ارتباط نيافته و تعدادي ديگر از آيات به طور مستقيم و با يكي از ويژگي‌هاي شهر و مراكز جمعيتي ارتباط دارند.
در خصوص حرمت و امنيت شهر در بيان قرآن، شهر مي‌تواند مورد احترام واقع شود و خداوند متعال در دو نوبت به شهر سوگند ياد مي‌كند:
سوره نمل آيه 91: "به من فرمان داده شده كه پروردگار اين شهر را بپرستم. شهري كه خداوندي و همه چيز از آن اوست، حرمتش نهاده و مأمورم كه از مسلمانان باشم".
سوره بلد آيات 1 و 2: "قسم به اين شهر و تو كه در اين شهر سكني گزيده‌اي".
سوره تين آيه 3: "و سوگند به اين شهر ايمن".
در آيات فوق كه در شهر مكه نازل شده است مشاهده مي‌شود كه يك شهر مي‌تواند به قدري تقدس يابد كه خداوند به آن سوگند ياد كند و مي‌دانيم كه شهر مكه از ديرباز مورد احترام بوده است،‌ اما علاوه بر اين سوگندها دو ويژگي‌ نيز به تقدس آن افزوده است:
الف ـ سكونت پيامبر در مكه به اين شهر تقدس مي‌دهد.
شهري كه در آن افراد برجسته، متقي و دانشمند زندگي مي‌كنند، مقدس است حتي خاطرات، آثار و مقابر افراد برجسته نيز به شهر تقدس مي‌دهد و اين موضوع كم و بيش در اكثر نقاط دنيا مورد توجه بوده است.
ب ـ ويژگي امنيت شهر ذكر شده، از اين جهت نيز به مكه تقدس داده شده است.
همانطور كه ذكر شد به ويژگي امنيت شهر، در چند مورد اشاره شده است كه يكي از اين موارد، سوگند به "شهر ايمن" بود كه به آن اشاره گرديد.

3ـ پيدايش و توسعه شهرهاي اسلامي (ديدگاه بنياني)

نفوذ اسلام به سرزمين‌هاي گوناگون در آسيا، آفريقا، و اروپا اثرات اجتناب‌ناپذير و فراواني بر توسعه شهر بر جاي گذاشته است. آداب و رسوم مذهبي، باورها و ارزش‌هاي آن به ويژه آنجا كه با سازمان و اقتدار ربط پيدا مي‌كنند، بر گردهمايي اجتماعي تأكيد كرده‌اند و با كوچ‌گري (خانه به دوشي) و پراكندگي مخالف هستند. شهرهاي اوليه اسلامي از قبيل الفوستات، تونس و رباط در مغرب به منظور تعليم و آموزش اسلام برپا شدند و نقش ارگ يا دژ ايمان را ايفا كردند. آنها متعهد به پذيرايي از نوكيشان (يا نو گرويده‌ها به دين اسلام) بودند، همانگونه كه مدينه پذيراي مهاجران مكه بود. آنها را دارالهجره ناميدند، يعني مكاني كه مسلمانان به آنجا مي‌آمدند تا زندگي اسلامي را در عمل پياده كنند. از طريق آنها بود كه اسلام تا آفريقاي شمالي، كل قاره آفريقا و جنوب اروپا گسترش يافت و در نتيجه شماري از شهرهاي پررونق، پديدار شدند.
اين نقش معتبر (مذهبي) كم‌كم با آميزش انگيزه‌هاي سياسي كمرنگ شده و امكان آن را داد تا بخش‌هاي گوناگون دنياي اسلام پيوند سنتي‌اش را با خلافت اصلي در شرق بگسلد و اختلافات و درگيري‌هاي محلي، در كنار افراد خانواده به دوش به فرايند افول يا زوال شهري بيانجامد.
تا زمان ورود عثمانيان در قرن شانزدهم ثبات دوباره برقرار نشد. عثمانيان در آرزوي احياي خلافت كهن و همچنين دفاع از ساحل غربي آفريقاي شمالي در برابر اشغال پرتقال و اسپانيا توانستند اكثر جهان اسلام را به استثناي ايران، شبه جزيره عربستان و مراكش كنترل كنند. آنها صلح، امنيت و رفاه را كه مؤلفه‌هايي اصلي رشد و بهبود شهري ـ را به همراه آوردند. يك بار ديگر شهرهاي فراوان جديدي پديد آمدند و ساير شهرها هم به نحوه قابل توجهي گسترش يافتند و عملاً در نتيجه تجارت عثمانيان رونق يافتند.
با استناد به متون تاريخي و با توجه به وضعيت جامع عثماني، آرمان اسلامي با واقعيات اجتماعي و اقتصادي سازش يافت به طوري كه از همان اوايل مسلمانان و غير مسلمانان در نواحي تجاري، در كنار يكديگر كار مي‌كردند و حتي در نواحي مسكوني به صورت آميخته زندگي مي‌كردند. غير مسلمانان در معاملات تجاري ميان خود به "قاضي" مراجعه مي‌كردند و احساس "همشهري بودن" در آن پايتخت فارغ از تعصبات ميهني بر امتيازات مذهبي و تباري برتري داشت. در زمينه مقولات كالبدي شهر نيز فضاها به گونه‌اي استقرار يافته بودند كه هيچ يك از نيازها و موقعيت‌ها نقش اخلاقي، معنوي و الهي را خدشه‌دار نمي‌ساختند و روابط بنيادي در شهر به گونه‌اي بود كه انسانيت و معنويت را در ميان ساكنان آن به وجود مي‌آورد و هرگونه تبعيض فضايي، اقليمي كه با روح عدالت و تقسيم منابع و امكانات مغايرت داشت منتفي مي‌گرديد. شهر استانبول به عنوان نمونه‌اي از يك شهر اسلامي، در بردارنده تفكرات عميق دين مبين اسلام بود و تأسيسات و امكانات به گونه‌اي ساماندهي شده بود كه افراد نيازمند و فقير جامعه نيز در درجه اول بتوانند نيازهاي بنيادي خود را چون مسكن، كار، رفاه و فرهنگ در آن بازيابند و شهروندان به عنوان استفاده كنندگان اصلي از محيط، با رعايت اصول پاكيزگي و بهداشت در تمامي فضاها به بهترين نحو زندگي كنند. نكته قابل توجه ديگر اولويت‌هايي بود كه در تجليات كالبدي شهر وجود داشت و براساس آن بناها و فضاهاي اصلي شهر سازي اسلامي مانند مساجد، مدارس، مراكز فرهنگي و كتابخانه‌ها در جايگاه واقعي خود استقرار مي‌يافتند.
با توجه به ويژگي‌‌هاي ياد شده كه لازمه وجودي يك شهر موفق و سالم است، به نظر مي‌رسد در حال حاضر با توسعه برون‌زاي شهر استانبول كه از اوايل قرن بيستم شروع شده است و تاكنون نيز ادامه دارد و همچنين با ورود فرهنگ غربي تأثير‌پذيري از ويژگي‌هاي فرهنگي و اجتماعي جامعه غربي، استانبول به عنوان نماد شهر شرقي و اسلامي، يك بار ديگر در تقابل اجتناب‌ناپذير با فرهنگ غرب قرار گرفته است. گويي در طول تاريخ سرنوشت اين شهر در برخورد با ديدگاه‌هاي مدنيت شرق و غرب قرار گرفته است. بنابراين هرگونه تلاشي براي بازيافتن هويت اصيل اسلامي آن، ناگزير توجه و بازنگري نكات و ويژگي‌هاي ياد شده است.

4ـ شهر اسلامي از ديدگاه كالبدي (اصول طراحي شهر اسلامي)

شماري از عوامل وجود دارند كه در زمينه نظم و طرح ظاهر شهر اسلامي، نقش قاطعانه‌اي ايفا كردند. شهر اسلامي علاوه بر موقعيت طبيعي (توپوگرافي) محلي و ويژگي‌هاي كالبدي، بازتاب دهنده ساختارهاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي، اجتماعي عام جامعه جديد التأسيس بود. به طور كلي اين عوامل به شرح زير است.

4-1- قوانين طبيعي

نخستين اصل بازگو كننده ويژگي يا ماهيت شهر اسلامي همانا سازگاري يا تطابق طرح و شكل ساختماني شهر با شرايط طبيعي اعم از موقعيت طبيعي (توپوگرافي) و شرايط آب و هوايي بوده است. استفاده از مفاهيمي چون حيات خلوت، تراس، خيابان‌هايي پوشيده باريك و باغ‌ها، بيانگر اين شرايط بوده‌اند. اين قبيل عناصر به منظور تطابق با شرايط آب و هوايي گرم حاكم بر محيط زندگي مسلمانان طراحي مي‌شده‌اند.

4-2- باورهاي فرهنگي و مذهبي

باورهاي مذهبي كانون يا هسته اصلي زندگي فرهنگي مردم مسلمان را تشكيل مي‌داده است، از اين رو مسجد در سلسله مراتب نهادي و مكاني از جايگاه عمده و كانوني برخوردار بوده است باورهاي فرهنگي تفكيك كننده زندگي خصوصي و عمومي به نظام مكان ميان مصارف و مناطق نظم مي‌بخشيده است.
در نتيجه، طرح شهري شامل خيابان‌هاي باريك و بن‌بست‌هاي جدا كننده قلمروهاي خصوصي و عمومي از يكديگر بوده و اين در حالي است كه مصرف زمين بر تفكيك يا جدايي زن از مرد تأكيد داشته است. در نتيجه، هرگونه فعاليت اقتصادي كه با مبادله و حضور اجتماعي سر و كار داشته باشد از كاربري (خانه‌هاي شخصي) مسكوني جدا بوده و بيشتر اين قبيل فعاليت در مناطق عمومي خيابان‌هاي اصلي متمركز بوده است.

4-3- اصول طراحي منشعب از قانون شريعت

روابط اجتماعي و فيزيكي ميان قلمروهاي خصوصي و عمومي ميان گروه‌هاي اجتماعي و محل‌ها، همچنين بازتاب دهنده قوانين شريعت (قانون اسلامي) بوده است. اصل حريم شخصي به قانون تبديل شده كه ارتقاع ديوار را بالاتر از ارتقاع فرد شتر سوار تعيين كرده است. اين مورد و قوانين مربوط به حقوق مالكيت براي مثال، از جمله عوامل تعيين كننده شكل (يا فرم) شهر اسلامي بوده است.

4-4- اصول اجتماعي

سازمان اجتماعي جامعه شهري براساس گروه‌بندي‌هاي اجتماعي مبتني بر چشم‌اندازهاي فرهنگي، خاستگاه‌هاي قومي و همخوني مشترك استوار بوده است. بنابراين توسعه در جهت برآورده ساختن اين گونه نيازهاي اجتماعي به ويژه اتحاد خويشاوندي، دفاع، نظم اجتماعي و اعمال مذهبي در حركت بوده است.
عواملي چون ساختارهاي خانواده گسترده، حريم شخصي، تفكيك جنسي و تعامل اجتماعي نيرومند به وضوح در شكل ساختماني متراكم منازل حياط‌دار متجلي و متبلور بوده است. مسائل اجتماعي و حقوقي تحت كنترل محققان و انديشمندان مذهبي بوده كه در مكاني نزديك به مسجد اصلي (نهاد اجتماعي اصلي) و زندگي اجتماعي، جايي كه اكثر مشاجرات در مي‌گرفته، زندگي مي‌كرده‌اند. تغيير قدرت سياسي از نظام (دموكراتيك) شورايي اسلام آغازين به رژيم‌هاي خود كامه، به ويژه اواخر دوران عثمانيان، منجر به انتقال اماكن سياسي از مركز شهر به كناره شهر به شكل دژ يا (ارگ) شده است تا به اين وسيله محافظت بهتري از حاكمان صورت پذيرد. نمونه‌هايي از اين قبيل تداركات را مي‌توان در شهرهاي آفريقاي شمالي تحت نام كسبه يا قصبه يافت.

5 ـ مؤلفه‌هاي كالبد شكافي شهر اسلامي

درباره اينكه چه چيزي يك شهر اسلامي است يا اينكه آيا شهر اسلامي تاكنون وجود داشته، هنوز مجادله‌هاي زيادي وجود دارد. لاپيروس معتقد است: "مسلمانان عرب صرفاً در شهرهاي جديد زندگي نمي‌كردند بلكه برخي در شهرها و دهكده‌ها سكني گزيدند". او در ادامه افزوده است: "اعراب به شهرسازي در خاورميانه تحرك بخشيدند، بدون آنكه باعث افزايش كلي در سطح توسعه شهري شوند و بدون آنكه به شهرها هويت اسلامي بدهند".
البته در بين محققاني همچون: حمدان (1962)، اكيلمن (1981)، حكيم (1876) و السيد (1991)، نوعي اجماع كلي وجود دارد كه شهر اسلامي داراي ويژگي‌هاي خاص زير مي‌باشد.

5-1- مسجد اصلي

كه در قلب شهر واقع شده كه معمولاً سوق (يا بازار) آن را احاطه كرده است، مسجد زيتونه در تونس و مسجد مركزي در اصفهان از آن جمله‌اند. در اينجا نماز جمعه برپا مي‌شده و مدرسه‌اي به آن چسبيده بوده كه تعاليم علمي و مذهبي ارائه مي‌داده است.

5-2- سوق (بازارها)

در خارج از مسجد اصلي قرار داشتند و در آنجا فعاليت‌هاي اقتصادي در شهر عرضه مي‌شده است. توزيع كالا و فروش آن از نظر مكاني اغلب از جنبه ماهيتي‌اشان صورت مي‌گرفته است. اقلام مقدسي مانند شمع، بخور و عطر و اقلامي كه توسط كتاب‌فروشان و صحافان به فروش مي‌رسد، در نزديكي مسجد قرار داشته‌اند و بقيه كالاها در فاصله دورتري قرار داشته‌اند. ناحيه مركزي نيز محل تجمع ساير فعاليت‌هاي عمومي از قبيل فعاليت‌هاي اجتماعي، اداري، تجاري، هنري و هنرهاي دستي و حمام و هتل‌ها بوده است.

5-3- ارگ

كه به قصبه مشهور است نمود حاكم است، قصبه كه دور تا دور آن ديوار بود، مشتمل بر ناحيه‌اي بود كه داراي مسجد، باغ‌ها، دفاتر ساكنان خودش بوده است و معمولاً در بخش بالايي شهر نزديك به ديوار قرار داشته است.

5-4- مناطق مسكوني

مجموعه‌اي از خانوارهايي وصف شده كه كيفيت خاص زندگي‌شان بر نزديكي و صيميت استوار بوده كه اين امر در پيونددهي شخصي، منافع مشترك و وحدت اخلاقي مشترك متجلي بوده است. اين مناطق مسكوني عملاً متراكم بوده و هركدام داراي مساجد (كه از آن براي عبادت روزانه استفاده مي‌شده) مدرسه، نانوايي، مغازه اشيا و لوازم ضروري مختص به خود را دارا بوده است. آنها هر كدام دروازه‌هاي خودشان را داشته‌اند كه معمولاً پس از آخرين عبادت در شب بسته و پيش از آغاز نخستين عبادت صبحگاهي باز مي‌شده‌اند. مناطق مسكوني در الجزاير و تونس از چنين نمونه‌‌هايي بوده‌اند. اين مناطق از لحاظ قومي سازمان يافته بوده‌اند. برخي مسلمانان نيز در مناطق مسكوني ديگر جمع شده بوده‌اند و هر گروه باورهاي فرهنگي خودش را پياده مي‌كرده و براي آنها جشن مي‌گرفته است.
ذكر اين نكته ارزشمند است كه گرچه عامل چند قوميتي از جنبه واقعي و فيزيكي در شكل گروهي متجلي بوده اما آنان از نظر اقتصادي و اجتماعي از يك نظام حقوقي پيشرفته برخوردار بوده و در هم ادغام شده بودند و از اين طريق مساوات همه گروه‌ها تأمين مي‌شده است. چنانكه رسول خدا (ص) فرمود: هيچ عربي بر هيچ عجمي برتري ندارد، مگر به تقوا.

5-5- شبكه خياباني

پيوند ميان اين مناطق مسكوني و مكان اصلي از طريق شبكه باريكي از خيابان‌هاي پيچ در پيچ صورت مي‌گرفته است. خيابان‌هايي كه به خيابان‌ها و بن‌بست‌هاي شبه خصوصي، خصوصي و عمومي تقسيم مي‌شده است.

5-6- ديوار

ديوار مستحكمي با تعدادي دروازه، شهر را در بر مي‌گرفته است.

5-7- نماي خارجي

در بخش بيروني ديوارها، قبرستان‌ها (قبرستان‌هاي مسلمانان و يهوديان) وجود داشته است. يك بازار هفتگي در خارج از دروازه اصلي وجود داشته است.

6ـ شهرشناسي از ديدگاه كاركرد امنيتي شهرهاي اسلامي

قرآن كريم در آيات مختلفي، ضمن توجه خاص به سكونت‌گاه‌ها و بخصوص بلاد و شهرها، با تقديس از شهر مكه و نگاه ويژه به تمامي شهروندان آن اعم از مسلمان و كافر، شاخص‌هايي از زندگي مطلوب اقتصادي در يك شهر اسلامي را بر مي‌شمارد كه در ذيل به آن اشاره مي‌شود:
-امنيت اجتماعي؛
-امنيت اقتصادي؛
-امنيت قانوني؛
-تابعيت از قانون؛
-امنيت دسترسي به ارزاق ارزان؛
-عدم تفاوت بين آحاد شهر در كسب معاش.

6-1- امنيت اجتماعي

امنيت از نيازهاي اوليه جوامع بشري است و رشد و پيشرفت جوامع در سايه امنيت اجتماعي محقق مي‌گردد. اين مرتبه از اولين مراتب امنيت است.
سوره ابراهيم آيه 35: "و ابراهيم گفت اي پروردگار من، اين شهر را ايمن گردان و مرا از پرستش بتها دور بدار".
سوره بقره آيه 126: "و ابراهيم گفت اي پروردگار من، اين شهر را جاي امني گردان و از مردمش آنان را كه به خدا و روز قيامت ايمان دارند، از هر ثمره روزي ساز".

6-2- امنيت فرهنگي ـ اعتقادي

در آيات فوق بلافاصله پس از امنيت، اعتقاد مردم شهر مطرح مي‌شود. شهري امنيت دارد كه عقايد مردم آن با شرك و بت پرستي تهديد نشود و آنان بتوانند موحد و خداشناس باشند. اگر يكتاپرستي را نيازي فطري براي انسان بدانيم، براي برآورده ساختن اين نياز، محيطي امن لازم است. اين امنيت در مرتبه بالاتري از امنيت اجتماعي قرار دارد. در دنياي پيشرفته امروز، امنيت اعتقادي اساساً موضوعيت ندارد و شرايط ايجاد شده است كه تهديد امنيت اعتقادي مردم، معنايي مترادف پيشرفت يافته است.
نكته مهم ديگري كه دنياي امروز از آن نيز غفلت كرده است، كنش متقابل امنيت اعتقادي با امنيت اجتماعي است. اگر براي رشد و شكوفايي اقتصادي و علمي به امنيت اجتماعي نياز داريم و براي آن سرمايه‌گذاري مي‌كنيم، نبايد از امنيت اعتقادي مردم كه تأثير كاملاً متقابل و مستقيم در تأمين امنيت اجتماعي آنان دارد غفلت نمود. جهان پيشرفته امروز با امكانات فراوان، امنيت اعتقادي نوع بشر را در معرض خطر قرار داده است. در حالي كه انتظار دارد به سرمايه‌گذاري روز افزون در تحقق امنيت اجتماعي موفق باشد.

6-3- امنيت رواني

شهر ايمن شهري است كه انسان در آن آرامش دارد و هر عاملي كه آرامش انسان را تهديد كند، امنيت شهر را در معرض خطر قرار داده است.
شهر ايمن مقوله‌اي پيچيده و فراگير است و بشر در قرن بيست و يكم تنها به جنبه‌هايي از آن به طور ناقص دست يافته است. شهر ايمن شهري است حرمت نهاده شده، شهري قانونمند كه در آن امنيت اجتماعي، اعتقادي و رواني شهروندان و شرايط پيشرفت آنان فراهم شده است چنين شهري به قدري مقدس است كه خداوند به آن سوگند ياد مي‌كند.
شهر پاكيزه: در آيات قرآن براي شهر پاكيزه، واژه "بلدالطيب" و براي شهرآلوده، واژه "بلدالخبيث" و شهر مرده به كار رفته است. به چند آيه در اين زمينه اشاره مي‌كنيم:
سوره اعراف آيات 57 و 58 : "و اوست كه پيشاپيش رحمت خود، بادها را به بشارت مي‌فرستد چون بادها، ابرهاي گرانبار را بردارند، ما آن را به شهرهاي مرده روان سازيم و از آن باران مي‌فرستيم و به باران، هرگونه ثمره‌اي را مي‌رويانيم شايد پند گيريد". "و شهر پاكيزه گياهش به فرمان خدايش مي‌رويد و شهر پليد جز اندك گياهي از آن پديد نمي‌آيد. براي مردمي كه سپاس مي‌گويند آيات خدا را اين چنين گونه گون بيان مي‌كنيم".
سوره فاطر آيه 9 : "خداست كه بادها را فرستاد تا ابرها برانگيزند و ما آنها را به شهرهاي مرده مي‌رانيم و زمين مرده را با آن زنده مي‌كنيم. زنده گشتن در روز قيامت نيز چنين است".
سوره فرقان آيات 48 و 49 : "اوست كه پيش از رحمت خود، بادها را به مژده دادن فرستاد و از آن، آبي پاك نازل كرديم تا شهر مرده را بدان زندگي بخشيم و چهارپايان و مردمي را كه آفريده‌ايم بدان سيراب كنيم".
سوره ق آيات 9 ، 10 و 11 : "و از آسمان آبي پربركت فرستاديم و بدان باغ‌ها و دانه‌هاي دروشدني رويانيديم و نخل‌هاي بلند با خوشه‌هاي برهم چيده، تا رزق بندگان باشد و بدان آب، شهر مرده را زنده كرديم. بر آمدن از گور نيز چنين است".
از آيات فوق استفاده مي‌شود كه شهر مرده، شهري بي‌باران و بي‌ثمره است. در شهر پليد جز اندك گياهي نمي‌رود. با فراهم شدن ساير شرايط، در شهر پاكيزه است كه گياهان مي‌رويند و مردم از محصولات آنها متنعم مي‌شوند. اساساً در شهر پاكيزه است كه بهره اقتصادي در آن متصور است وگرنه در شهر مرده نمي‌توان انتظار بهر اقتصادي مستمري داشت. اين مفهوم شبيه مفهوم توسعه پايدار است كه امروزه ساكنان زمين با روش آزمون و خطا به آن دست يافته‌اند.
آلودگي يك شهر صرفاً آلودگي محيطي نيست، بلكه مي‌تواند آلودگي معنوي نيز باشد. آلودگي‌هاي معنوي مانند شرك و بت‌پرستي و دوري از اطاعت خداوند نيز مي‌تواند اثرات مشابهي بر جاي گذارد. در اين زمينه، آيات زير قابل تأمل است:
سوره سبا آيات 15 و 16 : "مردم سبا را در مساكن شان عبرتي بود و بوستان داشتند يكي از جانب راست و يكي از جانب چپ، از آنچه پروردگارتان به شما روزي داده است بخوريد و شكر او به جاي آوريد. شهري خوش و پاكيزه و پروردگاري آمرزنده". "اعراض كردند، ما نيز سيل ويرانگر را بر آن فرستاديم و دو بوستان شان را به دو بوستان بدل كرديم با ميوه‌اي تلخ و شوره‌گز و اندكي سدر".
بوستان‌هاي شهر پاكيزه با دوري مردمش از اطاعت خداوند، ميوه تلخ ثمر مي‌دهد و همان عاملي كه باعث زنده شدن مرده شده بود (آب) اين بار به عامل تلخي محصولات بدل مي‌شود.

7ـ ارتباط شهر اسلامي با عصر حاضر

شهر اسلامي با ويژگي‌هاي فوق در ابعاد فيزيكي و طرح و مصارف، از نوعي منطق اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي تبعيت داشته كه اين امر مي‌تواند تجربه‌‌هاي آموزنده‌اي براي روش‌هاي نظام‌مندي و برنامه‌ريزي مدرن به شمار آيد. شهر اسلامي را به سادگي مي‌توان جرح و تعديل داده تا با استانداردهاي زندگي و قابليت كاركردي مدرن تطابق پيدا كند و سازگاري بالاي آن با محيط فرهنگي، اجتماعي و مذهبي و طبيعي‌مان را حفظ كند. در اين مورد شهر اسلامي هنوز نسبت به نياز شهري امروزي در جامعه‌مان بسيار مرتبط و معتبر به نظر مي‌رسد.
شهرهاي اسلامي تا چه اندازه‌اي نشاط و تفاهم شهر اسلامي سنتي را بازتاب مي‌دهند؟ فقدان هرگونه همبستگي ميان اصول طراحي اسلامي كه رئوس كلي آن در بالا ذكر شد و ويژگي‌هاي كالبدي شهرهاي مدرن اسلامي مي‌تواند دليل اصلي در پس بحران هويتي، اجتماعي و اقتصادي جوامع شهري باشد. اين بحران در هيچ كجا بهتر از شهرهاي مغرب به ويژه در الجزاير به نمايش گذارده نمي‌شود، جايي كه مجادلات هويتي و فرهنگي به چنان نقطه بحراني رسيده كه امنيت و آرامش آنجا را تحت الشعاع خود قرار داده است. اكنون نياز مبرمي براي كاربرد اين اصول، البته به شيوه مدرن براي بازگرداندن شهرهايمان به زندگي اسلامي داريم.
اينكه چه تدابيري بايد براي اصلاح سيستم موجود انديشيد به نحوي كه بتوان نظام شهري را با توفيقات بيشتري قرين ساخت، به تنهايي داراي موضوعيت است و بلكه از ضروريات است، اما اكنون سئوال اينجاست كه ويژگي‌هايي نظير آنچه براي شهر اسلامي ذكر شد تا چه اندازه در نظام شهري ما موضوعيت دارد؟ به چه درجه‌اي از مهارت دست يافته‌ايم تا بتوانيم مفاهيمي مانند حرمت، امنيت اجتماعي،‌ امنيت اعتقادي، امنيت رواني و پاكيزگي شهر را به زبان شهرسازي ترجمه كنيم و آنها را در طرح‌هاي خود متبلور نماييم و اگر با مطالعه، تمرين، تلاش و حمايت، توفيقاتي در زمينه طراحي متناسب، موزون و يكپارچه پديده‌اي به نام ظهر حاصل شد، اين ويژگي‌ها چگونه در فرآيند رشد آن حفظ خواهند شد و سير تكاملي را طي خواهند نمود؟ نكات و موضوعات ياد شده، اموري نيستند كه پاسخ‌ آنها را متخصصان و شهرسازان ديگر كشورها بدهند. ما هنوز پاي در اين راه طولاني ننهاده‌ايم و ضرورت آن را به هيچ وجه نمي‌توان انكار كرد.

منابع:

-ابراهيمي، محمد حسن (1375)، "مدخل بحث درباره شهرهاي اسلامي" در فصلنامه آبادي، سال 6، شماره 22.
-ابن خلدون، عبدالرحمن(1353)، مقدمه ، ترجمه محمد پروين گنابادي، جلد دوم، چاپ چهارم، تهران: بنگاه ترجمه و نشر كتاب.
-اسكندري، حسين (1381)، آيه‌هاي زندگي، تهران: انتشارات سروش.
-صدر ، ابوالقاسم(1369)، اصول شهرسازي و محاسبات مربوط به آن، تهران: انتشارات بهارستان.
-عابدين دركوش، سعيد (1381)، درآمدي بر اقتصاد شهري، تهران: مركز نشر دانشگاهي.
-عبداللهي، مجيد (1382)، مديريت بحران در نواحي شهري، تهران: نشر سازمان شهرهاي كشور.
-فيسچل، "درآمدي بر شهر اسلامي" در نشريه همگامان، مترجم دكتر رابعه سهود، شماره 35 و 36، اداره كل روابط عمومي شهرداري تهران.
-ك. آندرانويچ و ك. ريپوسا(1371)، ويژگي‌ پژوهش‌هاي شهري و راهبردي، ترجمه سيد محمود نجاتي حسيني، تهران: مركز مطالعات و برنامه‌ريزي شهري وزارت كشور.
-كراسبي، نيكلاس آبر و هيل، استفان(1375)، فرهنگ جامعه‌شناسي، ترجمه حسن پويان، تهران: انتشارات چاپخش.
-معين، محمد (1360)، فرهنگ فارسي، تهران: انتشارات اميركبير.
-يوسفي، احمدعلي (1379)، ماهيت و ساختار اقتصاد اسلامي، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي.
-Lewis Mumford, The City in History, its Origins, its Transformation and its Prospect. London.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها