پاسخ به:امير سرلشكر شهيد حسن آبشناسان
شنبه 18 شهریور 1391 9:06 AM
سخنانى از دوست همسنگر در مورد شهيد:
بعد از يكى دو هفته كه با تمام وسايل انفرادى ما از اينجا به آنجا مى بردند ما از دست ايشان عصبانى شده اما بعدها ما با طرز رفتار و مرام ايشان خوى و انس گرفتيم و ايشان عدالت را با زير دستان خود به نحو احسن رعايت مى نموند. و بعدها كه ما اين شخصيت را شناختيم بيشتر و بيشتر به او علاقه پيدا كرديم.
ايشان نظم خواصى چه در حيطه نظامى و چه در حيطه شخصى داشتند و اين نظم زبانزد هر زمان او بود. ما به خانه ايشان رفته بوديم ديديم تمامى برنامه هاى درسى فرزندان ايشان را از روى نهج البلاغه و قرآن تنظيم كرده بود. امير آبشناسان به خواندن نماز شب در منطقه عملياتى هم مقيد بودند و قرآن زياد تلاوت مى كردند و هيچگاه در انظار نمى گفتند كه قرآن مى خوانم.
من ابتدا ايشان را نمى شناختم و مى گفتم كه اين پيرمرد كيست كه ما بايد با او به عمليات برويم و چون مى ديدم كه ايشان براى انقلاب زياد زحمت مى كشند به ايشان علاقمند شدم. امير بعضى از افراد را جذب مى كردند و عده اى را كه مضر مى ديدند دفع مى كردند. وقتى به شهادت رسيدند پدرم خبر شهادت امير را به من دادند . گفتند: « محمد حسن يتيم شدى ».
خاطرات دوستان:
امير آراسته شبى را بخاطر دارد كه شهيد آبشناسان خاضعانه از اينكه خداوند قادر و توانا او را در انجام عمليات هاى متعدد دشمن شكن به پيروزى رساند، به درگاه احديت شكرگذارى مى نمايد و خاشعانه از خداوند مى خواهد كه او را به جوار خويش فرا خواند تا اينكه فرداى همان شب يعنى در تاريخ 8/7/64حضرت بارى تعالى دعاى بنده خاص خود را اجابت كرد و او به لقاءالله پيوست.
abdollah_esrafili@yahoo.com
شاد، پیروز و موفق باشید.