پاسخ به:تايپك شيعه شناسي
پنج شنبه 16 شهریور 1391 12:22 AM
|
عارف بزرگوار سیدابوالحسن حافظیان در سال1297 ه ش در مشهد مقدس قدم به عرصه وجود نهاد. پدرش حاج سیدمیرزاآقا و مادرش بى بى معصومهخاتون هر دو از انسانهاى مؤمن و پارساى زمان خود بودند و چون پدرش به ریاضیات و علوم غریبه مشغول بود، او هم شوق و علاقه زیادى به این رشته نشان مىداد. پدر که متوجه علاقه او گردیده بود سیدابوالحسن را به شیخ حسنعلى اصفهانى (نخودکى) طاب ثراه که در آن وقت در مشهد اقامت داشت معرفى کرد تا در محضر وى حاضر شود و نزد آن استاد فرزانه درس بخواند. مرحوم اصفهانى (نخودکى) هم او را پذیرفت و تحت تعلیم و تربیت قرار داد. حافظیان روزها در مدرسه میرزاجعفر تحصیل مىکرد و شبها در حجره فوقانى صحن عتیق جنب ایوان عباسى به عبادت و ریاضت مشغول بود. به زودى در اثر استعداد سرشار نزد استادش مرحوم شیخ حسنعلى نخودکى بسیار مقرب گردید و گوى سبقت را از دیگران ربود. استاد در مکتب و مجلس درسش نور، صفا، وارستگى و آزادى را در سیماى ابوالحسن رصد کرد و به هوش و ذکاوت او بیش از دیگران پى برد. و به این ترتیب وى همت گماشت، سیدابوالحسن به زودى مقدمات صرف و نحو، ریاضى، طب، نجوم، هیئت، فقه و اخلاق و ... فرا گرفت و در هر یک از آنها به کمالى شایسته و بایسته نائل آمد. او در این ایام همیشه مترصد بود از اساتید دیگر هم استفاده کند. او از عالمان و عارفانى که براى زیارت از شهرهاى ایران و کشورهاى دیگر به مشهد مقدس مشرف مىشدند نیز بهرهمند مىگردید. علاوه بر حاج شیخحسنعلى نخودکى، دو استاد بزرگ عصر علامه سیدموسى زرآبادى و علامه حاج سیدمظهر حسین هندى، در رشد معنوى استاد حافظیان تأثیر بسزایى داشتند. او به واسطه زهد و تقوا و به جهت حُسن خلق موروثى و خدادادى در میان افراد عام و خاص شهر مشهد مقدس مشهور شد و تا پایان عمر از محرمان و مشاوران و مشگلگشایان مردم به شمار مىرفت و از خرمن دانش و ادعیه او عام و خاص بهره مىگرفتند. حافظیان در سرزمین هندوستان استاد سیدابوالحسن حافظیان به سبب یک بیمارى طولانى ذاتالریه در اوایل جوانى و شفا یافتن او توسط جد بزرگوارش حضرت امام رضا(ع) که خود مبحث جداگانهاى دارد، به تجویز اطبا که باید در زمستان به گرمسیر برود، در سال 1316 به سرزمین هندوستان سفر کرد و در حدود نیم قرن در هند و پاکستان زندگى کرد. او پس از استقلال پاکستان یکى از شخصیتهاى علمى و متنفذ این کشور به حساب مىآمد و با حفظ ملیت ایرانى خود خدمات زیادى به همنوعان، بخصوص ایرانیان کرد. ایشان رئیس انجمن ایرانیان در پاکستان محسوب مىشد و به مشکلات آنان بسیار همت مىداد. او مریدان و علاقمندان بسیارى در میان دانشمندان و دانشگاهیان داشت و مردمان آن سرزمین پهناور اکثرا به او عشق مىورزیدند. خانه او مرکز رفت و آمد مردم بود و او با فروتنى همه را مىپذیرفت و گره از مشکلشان مىگشود. حافظیان با علامه اقبال پاکستانى دوستى و آشنایى داشته است و جریانهایى را از ایشان نقل مىکردند. آقا سالهاى آخر عمرشان به فکر افتادند که شرح حالى براى علامه اقبال بنویسند حتى صفحاتى نیز از این شرح حال نوشته شد بخصوص علل گرایش اقبال به ایران و تشیع در آن شرح حال بررسى شده بود.روزنامه معروف و پر تیتراژ «دان» در هند حدود 50 سال پیش مطالب مفصلى در مورد کتاب لوح محفوظ به چاپ رساند که ایشان آن را تصنیف کرده و به چاپ رسانید. آن روزنامه در آن مقاله حافظیان را با تیتر «دانشمند و ریاضیدان بزرگ» خطاب کرده بود. در آن روزگار عکس این عارف بزرگوار در اکثر کتابفروشىهاى هند بود و بسیارى از مردم هند عکس او را در خانه خود داشتند. عزیزاللّه عطاردى در کتاب «فرهنگ خراسان» بخش طوس در شرح حال ایشان نوشتهاند: او پس از تحصیلات و فراگیرى علوم متعارف و کسب فیوضات معنوى از محضر اساتید از جمله مرحوم نخودکى و سیدموسى زرآبادى، عازم هندوستان شد و در آن کشور پهناور مقیم گردید او در هندوستان به محافل و مجالس اهل علم و ادب و عرفان نزدیک شد و در اکثر شهرها و ولایات هندوستان به تحقیق و تفحص پرداخت و با طبقات گوناگون آشنا شد حافظیان پس از مدتى اقامت در هند یکى از شخصیتهاى بزرگ مسلمان در آن کشور گردید و در همه شهرها و ولایات مشهور شد. راه درست و کلام گیرا و روش اسلامى او هندوهاى بسیارى را تحت تأثیر اسلام قرار داد و مسلمان کرد. او در اطراف و اکناف هندوستان، شهرها و ولایات گوناگون را سیاحت کرد و از گوشه و کنار هند دیدن کرد.در شهرهاى «هردوار» و «ریشى کیش» و «لچمن جولا» در کنار رود گنگ با مرتاضان بزرگ هند ملاقات و گفتگو کرد. حافظیان در سراسر هندوستان عالمان صاحب کمال را پیدا کرد. در مناطق مختلف کشمیر و سرزمین پهناور هند گردش کرد و دین اسلام را در آن سرزمین ترویج داد و هندوهاى بسیارى به اسلام گرویدند که شرح آن مفصل است و فرصتى طولانى مىطلبد که کرامات و کمالات این سید بزرگوار را در سالهاى اقامت در شبهقاره هند به رشته تحریر بیاوریم. ازدواج و خانواده استاد حافظیان در میان خانواده خود فردى بسیار مهربان و پدر و همسرى پر عطوفت و واقعا با رفتار و منشى اسلامى بود امور زندگى داخلى و اداره و تربیت فرزندان به دست بانوى ارجمند و با تدبیرش بود و با اینکه آقا به واسطه ناراحتى تنفسى که داشتند و به تجویز پزشکان در زمستان و هواى سرد به سفر هند و پاکستان مىرفتند همسرشان با درایت فرزندان را در مسافرتهاى زمستانى پدر اداره مىکرد و در کمالات آنان مىکوشید و آنان را به ثمر مىرساند.البته حافظیان بعد از سالهاى زیاد اقامت در هندوستان به توصیه دوستان و مریدان خود با دختر پروفسور میرزا «علىنقى شریفى» که از اساتید دانشگاه بمبئى بود، ازدواج کردند. این دختر از نسل پیامبر اکرم(ص) و از نوادگان میرسید على همدانى عارف بزرگ کشمیر بود بعد از ازدواج، ایشان براى تکمیل «لوح محفوظ» (لوح محفوظ در علم اعداد نوشته شده و در موضوع خود کتاب مهمى است) از بمبئى به کشمیر رفتند و «لوح محفوظ» را بعد از مدتى طولانى در کشمیر به پایان رساندند و به بمبئى برگشتند و با همسر خود بعد از سالیانى عازم ایران و مشهد مقدس شدند و به شهر زادگاه خود بازگشتند و در این شهر مقیم شدند. حافظیان در پاکستان حافظیان پس از آزادى هندوستان و تأسیس کشور پاکستان به کراچى منتقل شد و در این شهر مقیم گردید. او با اینکه ایرانى بود و شناسنامه ایرانى داشت ولى مسلمانان او را هندى و در اواخر پاکستانى تلقى مىکردند او در تأسیس پاکستان و همکارى با رجال مسلمان و شیعیان هند همکارى و تشریک مساعى مىکرد سیدابوالحسن حافظیان با اینکه اهل عرفان و معنویت بود و مردم او را به این عنوان مىشناختند در کراچى به شغل تجارت هم مشغول بود و زندگى خود را از راه کسب و کار و تجارت تأمین مىکرد و از وجوهات شرعیه و تبرعات هرگز استفاده نمىکرد و دهها هزار مسلمان از شیعه و سنى او را مىشناختند و از نفس گرم او سود مىبردند.محقق اندیشمند، استاد «عطاردى» در کتاب «فرهنگ خراسان» مىنویسد: در سفر اول به شبه قاره هند و پاکستان با وى آشنا شدم و در منزل او در کراچى براى اولین بار او را ملاقات کردم و از وى براى تحقیق و تتبع و مطالعات اسلامى کمک خواستم و از وى درخواست کردم تا مرا با رجال علم و ادب و مدیران کتابخانهها که اغلب از آشنایان و علاقمندان او بودند، آشنا کند. در ملاقات نخستین پیام مرحوم شیخ عبدالحسین امینى مؤلف بزرگ کتاب الغدیر را به وى رسانیدم و گفتم حضرت آقاى امینى (علامه امینى) به من فرمودند: «در کراچى نزد آقاى حافظیان بروید که او کلید هند و پاکستان است.» بناى مسجد در کشمیر حافظیان در شهر سرینگر کشمیر براى شیعیان محله «گرو بازار» مسجدى ساخته است و این مسجد براى شیعیان آن محل بسیار مورد استفاده مىباشد، در دامنه کوه «ترال» کشمیر کوهها و آبادىهاى زیادى مىباشد و گروهى در آنجاها زندگى مىکنند. آنها سمت قبله را به درستى تشخیص نمىدادند. در آنجا برج مربعى ساختند و سنگى در آنجا نصب کردند و قبله را روى آن سنگ مشخص نمودند.حافظیان را در هندوستان ابوالحسن مشهدى مىگفتند او قبل از اینکه به پاکستان مهاجرت کند به نام ابوالحسن مشهدى معروف بود.
پدیدآورنده: سیده قدسیه فیروزه حافظیان |
کریمی که جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد
دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی