0

تايپك شيعه شناسي

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:تايپك شيعه شناسي
چهارشنبه 15 شهریور 1391  2:18 AM




آیةاللّه شیخ غلامحسین شرعى آیةاللّه حاج شیخ غلامحسین شرعى از عالمان وارسته و خدمت‌گزار، در سال 1279 شمسى در شهرستان داراب در محله پایین بازار دیده به جهان گشود. ایشان تنها پسر خانواده و مورد علاقه شدید پدر و مادر بود. پدرش لطف‌على نام داشت و از کسبه سرشناس، خوش‌نام و مورد اعتماد بود.
تولد: 1279 ش
محل تولد: داراب
وفات: 1349 ش
مزار: قم، قبرستان شیخان
عمر: 70 سال
اساتید: آیات عظام: حاج شیخ عبدالکریم حائرى، سید محمدتقى خوانسارى، حاج سید حسین طباطبایى بروجردى، سید صدرالدین صدر و‌... .
زادگاه: آیةاللّه حاج شیخ غلامحسین شرعى از عالمان وارسته و خدمت‌گزار، در سال 1279 شمسى در شهرستان داراب در محله پایین بازار دیده به جهان گشود. ایشان تنها پسر خانواده و مورد علاقه شدید پدر و مادر بود. پدرش لطف‌على نام داشت و از کسبه سرشناس، خوش‌نام و مورد اعتماد بود.
تحصیلات: پس از سپرى‌کردن دوران کودکى با توصیه و تشویق والدین راهى مکتب‌خانه گردید و قرآن و برخى کتب فارسى را فرا گرفت. آن‌گاه تحصیلات ابتدایى را با موفقیت به پایان برد و در حالى که فقط سیزده بهار از عمرش را سپرى کرده بود، با غم از دست‌دادن پدر مواجه گردید. این حادثه تلخ در سیر تحصیلى غلامحسین وقفه‌اى ایجاد کرد و با وجود استعداد و عشق به تحصیل، براى امرار معاش و تأمین مخارج روزمره خود و مادر و خواهرش، به کسب و کار روى آورد؛ اما از آن‌جا که وى گمشده خویش را در تحصیل و کسب علوم و معارف دینى مى‌جست، پس از چندى این آرزویش - که آرزوى پدرش نیز بود - برآورده شد و براى تحصیل عازم حوزه علمیه شهرستان لار گردید. ایشان مقدمات و برخى از دروس سطح را نزد اساتید آن دیار فرا‌گرفت، سپس با اجازه مادر براى ادامه تحصیل عازم نجف‌اشرف گردید و سطوح عالى را از محضر اساتید برجسته استفاده نمود.
بازگشت به وطن: ایشان پس از پنج سال اقامت خود در نجف و بهره‌هاى علمى و اخلاقى از محضر استوانه‌هاى دانش و اخلاق، به وطن بازگشت و پس از ازدواج، همراه مادر و همسر خود به قم مهاجرت کرد. آیةاللّه شرعى با این که متأهل بود، اما در مدرسه رضویه براى خود حجره‌اى گرفت و با جدیت تمام مشغول درس و بحث گردید. ایشان در این مدت، محضر مؤسس حوزه علمیه قم مرحوم آیةاللّه‌العظمى حاج شیخ عبدالکریم حائرى و دیگر اعاظم حوزه را مغتنم شمرده و از دانش و فضل آنان بهره‌مند گردید. با ورود آیةاللّه العظمى بروجردى به طور مرتب در مباحث فقه و اصول آن مرجع بزرگ حاضر شده و از شاگردان ممتاز ایشان به‌شمار مى‌رفت. آیةاللّه شرعى از آیةاللّه العظمى بروجردى و برخى دیگر از اساتید خود اجازه اجتهاد و نقل روایت دریافت کرده بود و از فضلا و اساتید وارسته حوزه علمیه قم به‌شمار مى‌رفت.
تدریس: ایشان از آغاز ورود به قم، برنامه‌هاى درسى خود را طورى تنظیم کرده بود که نیمى را صرف حضور در دروس اساتید مى‌کرد و نیم دیگر را به تدریس مى‌پرداخت. هر کس، هر درسى از ایشان درخواست مى‌کرد، مى‌پذیرفت؛ از این‌رو، ایشان متون حوزه را از شرح امثله تا کفایة‌الاصول و نیز سایر متون رایج حوزه را بارها تدریس کردند. گفتنى است، بیشتر شاگردان ایشان از طلاب و فضلاى فارس بودند.
ویژگى‌هاى اخلاقى: آیةاللّه شرعى افزون بر جهات علمى و جایگاه خاصى که در حوزه و نزد مراجع داشت، مردى مهذب، وارسته و مقید به آداب شرع بود. یکى از ویژگى‌هاى ایشان تواضع و فروتنى بود؛ در سلام‌کردن سبقت مى‌گرفت، وقتى وارد مجلسى مى‌شد هر جا که خالى بود مى‌نشست و از تشریفات پرهیز داشت. با این که مرد عالمى بود و همسر و فرزند داشت، اما هم‌چنان به مادر احترام مى‌گذاشت و براى رفتن به میهمانى و سفر از مادرش اجازه مى‌گرفت. فرزند ایشان از قول پدر نقل کرده: «یک سال ماه مبارک رمضان، مردى از روستا به مدرسه آمد و گفت: نیمى از ماه رمضان گذشته است، اما ما روحانى و مبلغ نداریم! آیا شما حاضرید دعوت ما را بپذیرید؟ حاج شیخ در جواب مرد روستایى گفت: اگر مادرم اجازه بدهند، حاضرم. وقتى که مادرش اجازه داد، به اتفاق آن مرد عازم روستا گردید».
یار نیازمندان: آیةاللّه شرعى داراى روح لطیفى بود و در کمک به سائلان و نیازمندان کوشا بود. او همواره سعى مى‌کرد نیازمندان را دست‌خالى رد نکند، و گاهى کمکش به فقرا، ایثارگرانه بود. در این ارتباط از آن مرحوم نقل شده: «در نجف یک روز سائلى موقع نماز ظهر کمک خواست و از تنگدستى خود و خانواده‌اش گفت، (اما) کسى به او کمک نکرد و نماز تمام شد، دیدم سائل ناامید ایستاده است. همه نمازگزاران از مسجد خارج شدند. من فقط معادل یک ریال پول عراقى در جیب داشتم که مى‌خواستم نهار تهیه کنم. فکر کردم: اگر این فقیر راست بگوید و واقعاً تنگدست باشد و زن و بچه‌اش بدون غذا باشند، من چه جوابى نزد خدا دارم؟! با خود گفتم: فکر مى‌کنم امروز، روزه‌ام و گرسنگى را تحمل مى‌کنم. پولم را به فقیر داده، از مسجد خارج و به سمت مدرسه روانه شدم. جلوى نانوایى رسیدم. شیطان وسوسه‌ام کرد که اگر پولت را به فقیر نداده بودى، الآن نان تازه تهیه مى‌کردى. پیش خود خطاب به شیطان گفتم: اى ملعون، دست از سر ما بردار! من پولم را در راه خدا دادم و پشیمان نیستم. به مغازه میوه‌فروشى رسیدم. دوباره شیطان وسوسه‌ام کرد، و او را لعنت کرده تا به مدرسه رسیدم. با حال گرسنگى در حجره شروع به مطالعه کردم؛ دیدم آمادگى ندارم، خوابم هم نمى‌برد. ساعتى نگذشت که کسى در حجره را به صدا درآورد و گفت: آقا شیخ غلامحسین، آقا‌ شیخ‌ غلامحسین! بلند شدم در را باز کردم، دیدم شخصى یک سینى که رویش پوشیده است در دست دارد و مى‌گوید: این هدیه است، بگیرید! سینى را گرفتم و پارچه روى آن را برداشتم؛ یک پیراهن بود و مقدارى خرماى بى‌هسته، زیر خرما 5 تومان پول! خوشحال شدم و با دل و زبانم شیطان را لعنت فرستادم و گفتم: اى ملعون، چقدر مرا وسوسه کردى که پشیمانم کنى، اما بحمداللّه موفق نشدى؛ من با یک ریال نمى‌توانستم این خوراک و پیراهنى را که به آن نیاز داشتم تهیه کنم، و خداوند برابر یک قران در دنیا 50 قران داد، پس در آخرت چه خواهد کرد؟!»
توکل و عزت نفس: از ویژگى‌هاى روحى آیةاللّه شرعى، توکل و اعتماد او به خداى متعال بود. در خوشى‌ها و ناملایمات به یاد خدا بود و هرگز براى پول و جلب مرید، تملق کسى را نکرد. هماره اعتمادش به خداى قادر متعال بود. و مورد عنایات حضرت حق قرار مى‌گرفت. ایشان در این مورد، داستان‌هاى جالبى دارد؛ از جمله این‌که مى‌فرمود: «در دوران زعامت آیةاللّه حاج شیخ عبدالکریم حائرى وضع معیشتى طلاب قم به سختى اداره مى‌شد. من گاهى آن قدر از کاسب‌ها، جنس نسیه مى‌گرفتم که خجالت مى‌کشیدم از جلوى مغازه آن‌ها عبور کنم. روزى مقدارى آذوقه تهیه کرده بودم. با آن که عبور از سایه بازار، مطلوب بود، از کوچه‌هاى فرعى عرق‌ریزان به منزل مى‌رفتم. بین راه با خدا درد‌دل کردم و با خود مى‌گفتم: خدایا، اگر پدرى داشتم که تمکن مالى داشت و مى‌دانست من به خاطر بدهکارى این قدر به زحمت افتاده‌ام، قرضم را مى‌داد؛ اما تو که از همه مهربان‌تر و ثروتمندتر و قدرتمندترى. اگر مصلحت مى‌دانى از کار ما گره بگشاى! همین‌طور با خود زمزمه مى‌کردم، تا به مدرسه رسیدم. در آن‌جا شخصى به من گفت: پیشکار آقاى حاج شیخ با شما کار داشت. سؤال کردم: کجا رفت؟ گفت: الآن از مدرسه بیرون رفت. به سراغش رفتم. در بین راه او را دیدم. جلوى مغازه‌اى نشسته و منتظر من بود. سلام کردم، جواب داد: سپس مبلغى را به من داد و اظهار نمود: آقاى حاج شیخ این مبلغ را داده‌اند. با آن پول قرض‌هایم را ادا کرده و از گرفتارى نجات یافتم.»
عشق به اهل‌بیت علیهم‌السلام: آیةاللّه شرعى عشق و ارادتى خاص به ائمه معصومین علیهم‌السلام داشت و اظهار مى‌داشت: «عقیده من درباره امامت، همان اوصاف و بیاناتى است که در متن زیارت جامعه کبیره آمده است.» در اعیاد و وفیات، مجالس برگزار مى‌کرد و به آن توصیه مى‌نمود.
هنگام ذکر نام و یاد معصومین، شوق و ذوقى در سیمایش نمایان مى‌گشت و در مصائب اهل‌بیت علیهم‌السلام به‌ویژه واقعه کربلا بسیار متأثر و اشکش جارى مى‌شد. ایشان توسل و ارتباط با اهل‌بیت علیهم‌السلام را بهترین وسیله تقرب در پیشگاه حق مى‌دانستند و در این ارتباط خاطراتى شنیدنى، مخصوصاً در توسل به حضرت حجت علیه‌السلام و مسجد مقدس جمکران دارند.
امربه معروف و نهى از منکر: اهتمام به فریضه امر به معروف و نهى از منکر، از دیگر ویژگى‌هاى این عالم دین‌شناس و متشرع بود و در انجام این دو وظیفه مهم، از هیچ کوششى فروگذار نمى‌کرد. در این مورد داستانى جالب نقل شده: «مغازه نانوایى محل، ملک چند یتیم بود که نانوا حقوق آنان را نمى‌داد. آیةاللّه شرعى در ابتدا نانوا را نصحیت کرد و از او خواست حقوق یتیمان را بپردازد، اما از آن جا که نانوا با مسؤلان دولتى ارتباط داشت، به نصیحت‌هاى حاج شیخ توجهى نکرد. حاج شیخ وارد مرحله دیگرى شد و در مسجد اعلام کرد: نان خریدن از نانوایى غاصب حرام است. پس از این اعلام، یکى - دو روز نان‌هاى نانوا، بدون مشترى ماند. آن‌گاه نانوا از آیةاللّه شرعى عذر خواست و از عملش اظهار پشیمانى کرد و حقوق یتیمان را پرداخت نمود.»
فعالیت‌هاى اجتماعى و سیاسى: از جمله خدمات آیةاللّه شرعى تعمیر حجرات مدرسه رضویه قم بود. این مدرسه که به صورت انبار کالاهاى برخى از بازاریان درآمده بود، با همت ایشان تعمیر اساسى شد و در اختیار طلاب علوم دینى قرار گرفت. هم‌چنین برخى از مساجد مخروبه و مساجدى که در آن‌ها اقامه جماعت نمى‌شد، توسط ایشان آباد شد و از غربت بیرون آمد.
این روحانى خدمت‌گزار در پى تقاضاى مکرر اهالى داراب فارس، به نمایندگى از طرف مرحوم آیةاللّه العظمى بروجردى قدس‌سره مدتى به آن شهر اعزام گردید و خدمات فرهنگى بسیارى انجام داد.
یکى از اقدامات ایشان در منطقه شیراز - که این موضوع، فصلى جداگانه مى‌طلبد - برخورد با گروه‌هاى الحادى و حزب توده بود. آیةاللّه شرعى با استدلال و منطقى قوى، به روشن‌گرى این گروه‌ها که با کمک‌هاى خارجى سعى در انحراف افکار جوانان داشتند، پرداخت و مردم منطقه را به پوچى شعارها و ادعاهاى سست و بى‌منطق آنان آگاه ‌کرد. توده‌‌اى‌هاى منطقه وقتى آیةاللّه شرعى را چون سدى محکم سر راه خود دیدند، بارها او را تهدید کردند.
آیةاللّه شرعى وقتى با تهدید آنان مواجه شد، در جواب مى‌گفت: «اگر جرئت دارند با من مواجه شوند. با همین عصایم به آن‌ها حمله مى‌‌کنم و مطمئنم عصایم کار خود را مى‌کند!»
آیةاللّه شرعى عالمى بیدار و وظیفه‌شناس بود و در هر زمانى به وظیفه دینى و ملى خود آگاهانه عمل مى‌کرد.
ایشان در جریان ملى‌شدن صنعت نفت از حامیان آیةاللّه کاشانى به شمار مى‌رفت.
کما این که از آغاز نهضت روحانیون به‌رهبرى امام خمینى قدس‌سره از یاران امام بود و در جلساتى که در همین ارتباط، تشکیل مى‌گردید شرکت نموده و با بیان و قلم خود از آن حمایت مى‌کرد.
هنگامى که فرزندش حجةالاسلام والمسلمین محمدعلى شرعى (نماینده اسبق قم در مجلس شوراى اسلامى) در آغاز نهضت در حوالى مشهد اردهال کاشان، در حمایت از امام خمینى قدس‌سره دستگیر و بازداشت شد، اجازه نداد کسى براى آزادى‌اش وساطت یا توصیه کند؛ او مى‌گفت: «خون فرزند من از دیگران رنگین‌تر نیست و نباید به ظلمه متوسل شد».
وفات: این عالم ربانى سرانجام پس از سال‌ها خدمت به مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام بر اثر سانحه تصادف از ناحیه سر دچار آسیب شدید مغزى گردید و در 31/1/1349 دار فانى را وداع گفته و به دیار باقى شتافت.
پیکر آن مرحوم پس از تشییع و اقامه نماز توسط حضرت آیةاللّه‌العظمى گلپایگانى رحمةاللّه‌علیه، در ضلع جنوبى قبرستان شیخان به خاک سپرده شد.

توصیه‌هاى آیةاللّه شرعى:

1) به خدا اعتماد داشته باشید؛ خداى کریم نیاز شما را رفع و حاجت و خواسته ‌شما را برآورده مى‌کند. نباید عجله کنید.
2) در سختى‌ها و اضطراب و دلهره‌ها خود را به خدا بسپارید. از خدا استمداد بطلبید.
3) براى سخنرانى و منبر، از قبل، خود را آماده کنید و با مطالعه حرف بزنید. کلمات را صحیح، اعراب آیات قرآن و احادیث را با دقت و درست بخوانید.
4) کارهایتان را به درستى و خوب انجام دهید؛ خدا کارش را انجام مى‌دهد.
5) طلاب و اهل علم باید در رفتار، گفتار و کردار خود به احکام و آداب اسلامى مقید باشند و این تقید به احکام، در روحانى باید به صورت ملکه و عادت درآمده باشد.
روحش شاد

منبع: ستارگان حرم

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها