پاسخ به:تايپك شيعه شناسي
چهارشنبه 15 شهریور 1391 2:14 AM
|
حضرت آيتالله فاضل موحدي لنكراني معروف به فاضل قفقازي ـ پدر بزرگوار آيتالله العظمي محمد فاضل لنكراني ـ نيز در زمره علماي برجسته و مجتهدين بزرگ و مدرسين حوزه علميه قم بود. در ابتدا نگاهي گذرا به زندگي او ميافكنيم. حاج بشير قفقازي حاج بشير ـ پدر آيتالله فاضل قفقازي و پدر بزرگ آيتالله العظمي محمد فاضل ـ از اهالي اركوان بود. اركوان روستايي از توابع لنكران قفقاز در جمهوري آذربايجان قرار دارد. حاج بشير زمينهاي فراوان در منطقه داشت و در زمره انسانهاي مؤمن، خيّر و نيكوكار به شمار ميرفت و بسيار مورد احترام مردم منطقه بود. كمكهاي او به مستمندان، اعتبار ويژهاي به او داده بود. يكي از خدمات ارزنده ايشان ساخت مسجدي در آن منطقه است.همسر او نيز از زنان مؤمن به شمار ميرفت و همپاي همسرش در كمك به مردم نقش بسزايي داشت. (1) آيتالله فاضل لنكراني (فاضل قفقازي) (2) پدر بزرگوار مرجع عاليقدر حضرت آيتالله العظمي محمد فاضل لنكراني در سال 1309(3) يا 1314 ق(4) در اركوان به دنيا آمد. وي ادبيات را در زادگان خويش نزد ثقهالاسلام حاج محمد گلي آموخت. سال 1331 ق براي ادامه تحصيل، راهي حوزه علميه اردبيل شد و مدت چهار سال به تحصيل پرداخت. ادبيات را نزد شيخ عبدالظاهر اردبيلي و شيخ قدرت الله، و شرح لمعه را نزد آقا سيد محمود اردبيلي آموخت. سپس به زنجان رفت و سه سال در آنجا اقامت گزيد. در زنجان سطوح فقه و اصول را از آخوند ملا محمد تقي، مدرّس مدرسه خانم و حاج ميرزا علي نقي فرا گرفت. سال 1336 ق به قفقاز مراجعت كرد؛ اما به سبب انقلاب روسيه، زمينه اقامت در آنجا فراهم نشد و به مشهد رفت. سه سال در آنجا ساكن شد و از محضر آقازاده ميرزا احمد كفايي (م 1391 ق) و آقاميرزا محمد آيتالله زاده خراساني و آقا شيخ حسن برسي و حاج آقا حسين طباطبائي قمي (م 1366 ق) و شيخ مرتضي آشتياني (م 1365 ق) بهره برد. او حكمت الهي را از شيخ اسدالله يزدي و شيخ حسن كاشاني آموخت. (5) هجرت به قم سال 1341(6) يا 1342(7) ق ـ يك سال پس از تأسيس حوزه علميه قم ـراهي اين شهر شد و همراه بزرگاني چون حضرت امام خميني (ره) و آيتالله العظمي گلپايگاني در درس آيتالله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري (م 1355 ق) شركت كرد. حضور در اين درس تا پايان حيات حاج شيخ ادامه يافت. با مرحوم حاج ميرزا جوادآقا ملكي تبريزي (م 1343 ق) ارتباط زياد داشت و از سجاياي اخلاقي و مراتب معنوي او بهره فراوان ميبرد.فاضل قفقازي در اوان ورود به قم با خانم وجيهه مبرقعي ـ دختر آيتالله سيد عباس فيض مبرقعي رضوي ـ ازدواج كرد و ثمره اين ازدواج چهار پسر و پنج دختر بود. پسران ايشان به ترتيب عبارتند از آقايان: علي، محمد، حسن و جعفر. دامادها عبارتند از آقايان: آيتالله محمود اردكاني، جناب آقاي صالح اشراقي، آيتالله سيد كاظم نورمفيدي گرگاني و آيتالله مصطفي ملكي. از ميان فرزندان ايشان تنها حضرت آيتالله العظمي فاضل لنكراني در سلك روحانيت وارد شد. همراهي با آيتالله بروجردي همگام با امام خميني (ره) براي تثبت مرجعيت آيتالله العظمي بروجردي (م 1380 ق) تلاش ميكرد. علاوه بر شركت در درس وي، در بيت معظّم له جايگاه ويژه داشت و به عنوان مشاور خاص آن مرجع عاليقدر مشغول خدمت شد و رياست جلسات استفتا را به عهده گرفت. (8)به جهت اعتماد زياد آيتالله بروجردي به ايشان، اگر او در مورد مسائل حوزه و غير آن اظهار نظر ميكرد، آيتالله بروجردي ترتيب اثر ميداد. آيتالله بروجردي پس از تكميل بناي مسجد اعظم، امامت نماز ظهر و عصر آن را به او سپرد. اين امر حكايت از آن دارد كه آيتالله قفقازي در آن زمان شخصيتي برجسته و مورد علاقه آيتالله بروجردي بود. همچنين وي نماز مغرب و عشاء را در تكيه حاج سيد حسن اقامه ميكرد و اقامه هر دو جماعت تا پايان حيات ايشان ادامه داشت. جالب آن كه آيتالله بروجردي چند روز پيش از ماه مبارك رمضان، حاج احمد خادم را به بيت آيتالله فاضل ميفرستاد و براي اينكه خود، در ظهرهاي آن ماه در مسجد اعظم اقامه جماعت كند، از ايشان اجازه ميگرفت. اين در حالي بود كه آيتالله بروجردي خود، آن مسجد را بنا كرده بود و آيتالله فاضل را خود او براي امامت جماعت تعيين كرده بود. وصيت آيتالله بروجردي آيتالله العظمي بروجردي وصيت كرد كه اموال و وجوهات شرعيه يعني سهم مبارك امام باقي مانده، پس از اداي بدهيها، زير نظر حجت الاسلام سيد محمد حسن فرزند ايشان و آيتالله فاضل قفقازي مصرف شود. در تاريخ 9/10/1340 سندي به شماره 53262 در دفتر اسناد رسمي شماره هشت قم، به امضاي حاج احمد خادمي ـ خادم آيتالله بروجردي ـ رسيده است كه وصيتنامه شفاهي آيتالله بروجردي را به ثبت رسانده است. بخشي از آن، چنين است؛وجوهي را كه در نزد جناب آقاي موصي (آيتالله بروجردي) است، آن چه را كه محل آن تعيين شده است، از قبيل سهم سادات و غيره، بايد به مصارف تعيين شده برسد و آنچه را كه محل آن تعيين نشده است و باقي است، سهم امام ـ عليه السلام ـ ميباشد كه بايد پس از اداي ديون جناب آقاي موصي كه در نجف اشرف به آقاي خلخالي دارند و ساير ديون ديگر آنچه را كه باقيست تحت نظر حجت الاسلام آقاي سيد محمد حسن فرزند آقاي موصي احد از اوصياء و آيتالله فاضل لنكراني به مصرف طلاب علوم دينيه قم و نجف اشرف بالمناصفه برسد و نيز در سال اول فوت جناب آقاي موصي به هر يك از فرزندان ذكور و اناث ايشان مبلغ يكصد هزار ريال از همين وجود داده شود و... (9) فعاليتهاي علمي فاضل قفقازي تقريرات بحث خارج صلوة آيتالله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري را با عنوان نتائج الأفكار به رشته تحرير درآورد، همچنين بر بسياري از مطالب اصولي حاج شيخ در كتاب درر الفوائد حاشيه زد؛ اما به دليل كامل نبودن آنها به صورت مخطوط باقي ماندهاند.پس از گذشت مدتي از اقامت در قم، به عنوان يكي از چهرههاي سرشناس و از اساتيد مبرّز حوزه علميه قم به فعاليتهاي علمي و اجتماعي پرداخت. متون فقه و اصول را در جوار حرم حضرت معصومه و مسجد عبداللهي ـ واقع در جنب دفتر آيتالله العظمي محمد فاضل لنكراني كه اكنون به عنوان حسينيه واقف ـ تدريس ميكرد. (10) همچنين چند سال به تدريس خارج فقه مشغول شد و طلاب فراوان از محضر او بهره بردند. آيتالله العظمي سيد احمد خوانساري به معظمله علاقه فراوان داشت و مكرر بحث از فروع فقهي را با ايشان در ميان ميگذاشت. پس از ارتحال آيتالله العظمي بروجردي جمعي از مردم آذربايجان به ويژه لنكران در تقليد به ايشان رجوع كردند و معظم له رساله عمليه خويش را با عنوان نهاية الاحكام به زبان عربي نگاشت و همان زمان چاپ و منتشر شد. از هنگام ورود به قم، جلسه روضهاي صبحهاي جمعه در منزل ايشان تشكيل ميشد و بزرگاني چون آيات عظام؛ بروجردي، امام خميني، گلپايگاني، سيد احمد خوانساري، سيد محمد باقر سلطاني، علاّمه طباطبائي و... شركت ميكردند. در اين جلسه بعد از مراسم روضه مسئلهاي فقهي مطرح ميشد و تا ساعتها در مورد آن به بحث ميپرداختند. ايشان با اشتياق فراوان اين بحثها را دنبال ميكرد و تبحّر زيادي داشت. پس از رحلت او، فرزند برومندش آيتالله العظمي محمد فاضل اين جلسه را در منزل و دفتر خود ادامه داد و اكنون نيز ادامه دارد. حامي طلاب آيتالله فاضل قفقازي واسطه خوبي براي رفع نيازهاي طلاب توسط آيتالله العظمي بروجردي بود. آيتالله العظمي محمد فاضل ميگويد: مممكن نبود طلبهاي مشكلي داشته باشد و به وسيله مرحوم پدرم حل نشود. (11)هنگامي كه رئيس شهرباني وقت قم به برخي از طلاب اهانت كرد، اين بزرگوار عكس العمل بسيار مناسبي نشان داد كه هر كه آگاه شد، تحسين كرد و آفرين گفت. (12) قضيه از اين قرار است كه يك روز ايشان ميبيند چند پليس دو طلبه را كه بر ضد شاه و رژيم سخناني گفته بودند، دست بند زدهاند و آنها را به طرف كلانتري ميبرند. آيتالله قفقازي شروع به داد و فرياد ميكند و خدمت آيتالله العظمي بروجردي ميرسد. از روي ناراحتي عمامهاش را برميدارد و به زمين ميزند. آيتالله بروجردي از علت ناراحتي ميپرسد. ايشان ميگويد: آيا درست است با وجود شما، طلابي را كه سرباز امام زمان(عج) هستند با دستبند به طرف كلانتري ببرند؟! آيتالله العظمي بروجردي با تأثر ميپرسد: با چشم خود ديدي؟ جواب ميدهد: بله. آيتالله العظمي بروجردي رئيس شهرباني را احضار ميكند و با غيظ تمام ميگويد: پير و خرفت شدهاي؟ به طلبه دست ميزني؟ برگرد. رئيس شهرباني كه خيلي ترسيده بود، فرار ميكند. پس از آن، سر و صداي زيادي در حوزه به راه ميافتد و دروس تعطيل ميشود و اعتصاباتي به راه ميافتد تا بالأخره آن دو آزاد ميشوند. (13) در صحنه سياست و ارتباط با امام خميني ايشان با امام خميني ارتباط زياد و رفاقت داشت. آيتالله العظمي محمد فاضل لنكراني در مورد اين ارتباط ميگويد: نه تنها حضرت امام از دوستان نزديك پدرم بود، بلكه بين آن دو رفت و آمد زياد بود و من ايشان را در منزلمان زياد ميديدم(14) گويا اين روابط تأثير زياد بر ديدگاههاي سياسي فاضل قفقازي داشته است. پس از تصويب انجمنهاي ايالتي و ولايتي، با اينكه آيتالله العظمي بروجردي از دنيا رفته بود و امثال او پشتيبان خود را از دست داده بودند، در تاريخ 20/8/1342 طي تلگرافي تند به اسدالله علم ـ نخستوزير وقت ـ اعتراض خود را اعلام كرد و خواستار لغو آن شد.بياني از آيتالله العظمي فاضل لنكراني با بياني شيوا در عظمت پدر گرامي، كتاب مدخل التفسير را به ايشان اهدا كرده است، ترجمه آن، چنين است.اهدا به مربي بزرگ، والد معظم، يگانه مردي كه توان اداي حقوق او را ندارم و نميتوانم عناياتش را سپاس گويم. او در تربيت علمي و مذهبيام و در تدارك وسايل مورد نياز، كمال تلاش را داشت. او جامع فضايل معنوي و مربي تربيت در قول و عمل بود؛ كسي كه به شرافت هجرت نائل آمد و مصداق اين سخن خداوند بود: (وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِراً إِلَىالله وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ). (15) از خداوند متعال ميخواهم كه پاداش عملش را بدهد و او را در زمره دوستداران اولياي طاهرينش و برگزيدگان مكرّمش ـ صلواتالله عليهم اجمعين ـ قرار دهد و به من قدرت اداي بعضي از حقوق او را عطا فرمايد. آمين. فرزندت آيتالله العظمي محمد فاضل لنكراني ميفرمود: آيتالله العظمي سيد محمدرضا گلپايگاني بارها به من فرمودند: من از دو جهت به شما ارادت دارم: يكي از جهت پدر شما و ديگر از جهت خود شما.ارتحال سرانجام در 14 صفر 1392 هـ ق برابر با 10/1/1351 هـ ش پس از پنجاه سال اقامت در قم وفات يافت و در قبرستان شيخان اين شهر (كنار ديوار جنوبي) آرميد. بر سنگ مزار وي چنين نوشته شده است:مدفن شريف عالم عامل كامل مؤمن مجاهد وفقيه زاهد المهاجر إليالله ورسوله والساعي في إحياء أمر الدين وترويج الشريعة و نشر معارف العترة وتقوية بنيان الحوزة وقضاء حوائج الأخوة و تربية الفضلاء من الطلبة صاحب التأليف القيمة والتصانيف الجيدة آيةالله الحاج الشيخ فاضل اللنكراني ـ قدس سره ـ وحشر مع من يحبه ويتولاه من النبي (ص) والائمة المعصومين(ع) كه پس از پنجاه سال اقامت در قم به سن 78 سالگي صبح پنجشنبه 14 صفر يكهزار و سيصد و نود و دو به عالم بقا ارتحال يافت.سال 1410 ق خانم وجيهه مبرقعي در هشتاد سالگيدار فاني را وداع گفت و در جوار همسر خويش آيتالله فاضل قفقازي دفن گرديد. يافت شدن بدن سالم در كتاب اجساد جاويدان در مورد يافت شدن جنازه آيتالله فاضل قفقازي آمده است:هشت سال پس از وفات ايشان در تاريخ 8/1/1359 جواني به نام ابوالفضل كربلايي پوريزدي در افغانستان در نبرد با روسها به شهادت رسيد. جنازهاش را به قم انتقال دادند و پايين پاي آيتالله قفقازي را براي دفن، حفر كردند. در اين هنگام روزنهاي به قبر باز شد و پاهايتر و تازه ايشان نمودار گشت. اين مطلب را نخست آيتالله شبيري براي نگارنده نقل فرمود؛ سپس از طريق خانواده شادروان پوريزدي تعدادي از شاهدان عيني را يافتم و آنان به صحت اين مطلب گواهي دادند. آشنايان با مرحوم فاضل، رمز اين سعادت را در خدمت به خلق ميدانستند و ميفرمودند: هر روزي كه مرحوم فاضل ميتوانست گرهي را از كار طلبهاي بگشايد، بسيار شادمان ميشد. (17) آيتالله العظمي فاضل لنكراني از والد معظّمشان چنين نقل ميكند: هر روز كه به طلبهاي خدمت ميكنم، در همان شب خواب ميبينم كه به مكه يا كربلا مشرّف شدهام. پی نوشتها :
1. ر. ك: ستارگان حرم، ج 12، ص 267. منبع: روزنامه - جمهوری اسلامی |
کریمی که جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد
دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی