پاسخ به:تايپك شيعه شناسي
چهارشنبه 15 شهریور 1391 1:50 AM
شیعه در عصر امام زمانعلیه السلام شیعه از زمان وفات رسول خداصلى الله علیه وآله تا به امروز همیشه در معرض فشار و شکنجه بوده است.
به این دلیل، تاریخ شیعه پر از قربانیانى است که کشته یا طرد شدهاند، فقط به دلیل اینکه شیعه امام علىعلیه السلام بودند! تشیع، همیشه هدف قلمهاى مسموم بوده است و حکومتها با تمام قوا با شیعیان به جنگ برمىخاستند.
به کتابهاى تاریخ مراجعه کنید و آنچه از مصیبتها و سختىها بر سر آنها آمده است را بخوانید؛ از سلمان فارسى، عمار یاسر، عبدالله بن مسعود، ابوذر غفارى و مالک بن نویره شروع کنید و جنگ جمل، صفین و نهروان را مرور نمایید و هجومهایى که در زمان معاویه بر کشورهاى شیعه بوده، تا شهادت امیرالمومنینعلیه السلام، دسیسه سم دادن به امام حسنعلیه السلام، فاجعه کربلا و عواقب آن، شهادت هشت امام از ایمه اهل بیتعلیهم السلام و تا غیر آن از هزاران مثال و شواهدى که بر صحت گفته ما دلالت مىکند، نگاهى بیندازید.
اموىها، عباسىها، عثمانىها و نظیر آنها، تلاششان را براى از بین بردن شیعه و تشیع به کار بردند.
چه بسیار فتواهایى که به ریختن خون شیعیان و مباح بودن اموال و ناموسشان صادر شد و نسبت کفر و شرک به آنها داده شد.
بله، شیعه در عهد آل بویه، حمدانیان، فاطمیون و صفویان نفسى کشیدند و مقدارى از حیات و آزادى به آنها بازگشت.
ولى این مدتها کوتاه بود و بدبختىها، هنگام انقراض یکى از این حکومتها، آغاز مىشد، کتابخانهها سوزانده مىشد، مساجد خراب مىگشت، خونها ریخته مىشد، اموال به غارت مىرفت و مباح شمرده مىشد، میلیونها شیعه رانده شده از وطنهاى خودشان به کشورهاى دور و غیر اسلامى مهاجرت مىکردند و هیچ اطلاعاتى از آنها دریافت نمىشد.
شیعیان همیشه با برخورد به بعضى از حاکمان مواجه مىشدند و فشار و مراقبت شدیدى بر نوشتههاى شیعه، مجالس حسینى، مدارس، مساجد، کتابخانهها و شخصیتهاى آنان مىشد که همگى آنها نشانههاى از برخورد با شیعیان است.
در حین نوشتن این سطرها؛ از بدبختىها، مصیبتها و فجایعى که بر سر شیعیان در جنوب لبنان، پاکستان، هند، عراق و بسیارى از کشورهاى خاورمیانه مىآید، مىشنویم.
زندانها، مملو از مردان، زنان، پیران و جوانان شیعه است و کودکان در زندانها متولد مىشوند؛ بزرگان در زندانها مىمیرند؛ اموال مصادره شده به غارت مىرود؛ خانهها و آنچه در آنهاست از روى اجبار، زور، ظلم و ستم از آنها گرفته مىشود.
هر از گاهى، جماعتى از شیعیان را به سوى چوبه دار مىبرند مثل اینکه آنها، گوسفندانى هستند که به کشتارگاه برده مىشوند و دولتها و حکومتها جایگاههاى تفریحى براى دیدن این فجایع و واقعههاى ناگوار مىسازند.
این سخنان تلخ، ناگوار و دردناک، زندگى را بر هر انسان با غیرتى - که این سخنان را مىشنود - تلخ مىکند.
لازم است، فراموش نکنیم، تعداد شیعیان دوازده امامى - که معتقد به امامت امام زمانعلیه السلام هستند - به دویست میلیون نفر مىرسند؛ پس هنگامى که امام زمانعلیه السلام ظهور کند، این شیعیان در طلیعه اصحاب و انصار امامعلیه السلام هستند.
بدیهى است که شیعه بزودى به اوج عظمت و قله قدرت و توانایى مىرسد و آنجا دیگر، حکومت منحرفى نیست تا از آن بترسند و قدرت ستمگرى نیست که از آن دورى کنند؛
شکى نیست که شیعه به بالاترین درجه از امکانات، توان و پذیرش حکم در کره زمین خواهد رسید. به خصوص هنگامى که عنایت خاص امام زمانعلیه السلام، شامل حال آنها شود و این وضع بزودى تبدیل به زیباترین صورت خواهد شد.
در اینجا بعضى از احادیثى که به این مطلب اشاره دارد را بیان مىکنیم:
امام صادقعلیه السلام فرمود: «یکون شیعتنا فی دوله القایمعلیه السلام سنام الارض و حکامها یعطی کل رجل منهم قوه اربعین رجلا.»
«شیعیان ما در حکومت قایمعلیه السلام، بزرگان زمین و حاکمان آن هستند و به هر مردى از آنها، نیروى چهل مرد عطا مىشود.»(1)
امام باقرعلیه السلام فرمود: «اذا وقع امرنا و خرج مهدینا کان احدهم اجرا من اللیث و امضى من السنان، یطا عدوه بقدمیه و یقتله بکفیه.»
«هنگامى که امر ما واقع شود و مهدى ماعلیه السلام قیام کند هر یک از شیعیان ما با جراتتر از شیر و برندهتر از شمشیر هستند که دشمنانش را زیر دو پایش، پایمال مىکند و با دو دستش مىکشد.»(2)
امام صادقعلیه السلام فرمود: «ان الله نزع الخوف من قلوب شیعتنا و اسکنه قلوب اعداینا، فواحدهم امضى من سنان واجرا من لیث، یطعن عدوه برمحه و یضربه بسیفه و یدوسه بقدمیه.»
«خداوند، ترس را از دل شیعیان ما مىگیرد و آن را در دلهاى دشمنان ما قرار مىدهد؛ پس هر یک از آنها از شمشیر، برندهتر و از شیر، شجاعتر هستند؛ او دشمنش را با نیزهاش ناکار کرده، با شمشیرش مىزند و با دو پایش، لگدکوب مىکند.»(3)
امیرالمومنانعلیه السلام فرمود: «کانی انظر الى شیعتنا بمسجد الکوفه، قد ضربوا الفساطیط یعلمون الناس القرآن.»
«گویى مىبینم که شیعیانمان در مسجد کوفه خیمه زدند و به مردم، قرآن یاد مىدهند.»(4)
امام باقرعلیه السلام فرمود: «من ادرک قایم اهل بیتی، من ذى عاهه برا و من ذی ضعف قوی.»
«کسى که قایم اهل بیت مرا درک کند و مریض باشد، خوب مىشود و ضعیف باشد، قوى مىگردد.»(5)
امام باقرعلیه السلام فرمود: «اذا قام قایمنا، وضع یده على رووس العباد، فجمع بها عقولهم.»
«هنگامى که قایم ماعلیه السلام قیام کند، دستش را بر سر بندگان قرار مىدهد و به این وسیله، عقلهاى آنها کامل مىشود.»(6)
امام باقرعلیه السلام فرمود: «انه لو کان ذلک - ای ظهور الامام المهدی - اعطی الرجل منکم قوه اربعین رجلا و جعل قلوبکم کزبر الحدید، لو قذفتم بها الجبال فلقتها و انتم قوام الارض و خزانها.»
«هر گاه او ظهور کند به هر مردى از شما، نیروى چهل مرد داده مىشود و قلوب شما مثل پارههاى آهن مىشود که اگر آنها را به کوهها بزنید، شکافته مىشوند و شما، مدیران زمین و خزانه داران آن هستید.»(7)
مذهب شیعه در اصول، مبادى و تعالیمش، مذهب استقلال، تلاش، کوشش، جهاد، شهادت و نشاط در عمل است.
هنگامى که ارزش ثروت علمى و فکرى - که شیعه داراى آن است - دانسته شود، نتیجهاش در بالاترین سطح و به صورت باور نکردنى، جلوه گر مىشود.
متاسفم که مىگویم، مواهب و شایستگىهایى که شیعه به وسیله آن در خلال این قرون بهرهمند بوده، کنار گذاشته شده، پایمال گشته است و هنگام ظهور امام زمانعلیه السلام، آن مواهب آشکار مىشود و صلاحیتها رشد کرده، ابتکارات به وجود مىآید؛ پس تعجبى ندارد که شجاعت به شیعه برگردد و تحت رهبرى امام آنها - که فردى انقلابى و دلیر است و مىخواهد ریشه هر ظلم و فسادى را قطع کند - عدل، فضیلت و سعادت در تمام نقاط دنیا منتشر شود.
در آن هنگام، جریت و شجاعت یک شیعه از شیر بیشتر است و نیروى روحش در عضلاتش تاثیر مىگذارد و مىتواند دشمنش را با مشت بکشد، همانطور که خداى متعال مىفرماید:«فوکزه موسى فقضى علیْه» «موسىعلیه السلام به او مشت زد، پس او مرد.»(8)
شیعیان ضعیف، ضعفشان به قوت، بىباکى، دلیرى و اقتدار تبدیل مىشود و تمامى بیمارىها از شیعه برطرف مىشود و به صحت و سلامتى در بدنهایشان بهرهمند مىگردند.
اما درباره اینکه امام زمانعلیه السلام، دستش را بر سر بندگان مىگذارد، دو احتمال وجود دارد:
اول: حقیقتش این باشد که امامعلیه السلام، دستش را بر سر هر کس از بندگان خدا که بخواهد، بگذارد تا از طریق معجزه، عقلش کامل شده، فکرش به بلوغ برسد و به درجات بالاى کمال برسد.
دوم: رمزى براى دخل و تصرف امامعلیه السلام در افکار مردم باشد، مثل اینکه شستشوى مغزى انجام دهد که از طریق اشاعه نصایح حکیمانه و مواعظ رسا، محقق مىشود.
در هر صورت، جامعه شیعى از جهت فکرى، اعتقادى و فرهنگى، متبلور خواهد شد.
امام صادقعلیه السلام فرمود: «ان قایمنا اذا قام مد الله لشیعتنا فی اسماعهم و ابصارهم، حتى لایکون بینهم و بین القایم برید یکلمهم فیسمعون و ینظرون الیه و هو فی مکانه.»
«هنگامى که قایم ماعلیه السلام قیام کند، خداوند براى شیعیان ما در گوشها و چشمانشان گستردگى قرار مىدهد تا اینکه بین آنها و بین قایمعلیه السلام، واسطهاى نماند؛ با آنها سخن مىگوید، آنها مىشنوند و به او نگاه مىکنند در حالى که او در مکان خود است.»(9)
امام صادقعلیه السلام فرمود: «ان المومن فی زمان القایم و هو بالمشرق لیرى اخاه الذی فی المغرب و کذا الذی فی المغرب یرى اخاه الذی بالمشرق.»
«در زمان قایمعلیه السلام، کسى که در مشرق است، برادرش را - که در مغرب است - مىبیند همچنین آنکه در مغرب است، برادرش را - که در مشرق است - مىبیند.»(10)
این دو حدیث در عصر ما، ظاهرا بر تلویزیون انطباق دارند؛ پس امام زمانعلیه السلام بر صفحه تلویزیون ظاهر مىشود تا ارشادهاى تربیتى و تعالیم اسلامى را به تمام اهل عالم انتقال دهد؛ اهل مشرق و مغرب او را مىبینند، سخنش را مىشنوند و حال آنکه اوعلیه السلام در جایگاه خودش است، همانطور که الان هم، همین طور است.
امام باقرعلیه السلام فرمود: «و یخرج الناس خراجهم على رقابهم الى المهدی و یوسع الله على شیعتنا ولو لاما یدرکهم من السعاده لبغوا.»
«مردم، مالیاتهایشان را روى دوششان گذاشته، به سوى مهدىعلیه السلام مىبرند و خداوند بر شیعه ما وسعت مىدهد که اگر سعادت را درک نمىکردند، سرکشى مىنمودند.»(11)
این حدیث، نشان دهنده بهرهمند شدن شیعیان از تکامل عقول، باوقار بودن و درک وقایع است؛ طبیعت انسان، این است که در هنگام قدرت و بى نیازى طغیان کند.
براى مثال هنگامى که وسایل معیشت فراوان شود، ممکن است کارگر، کار را و کشاورز، زراعت را رها کند و معناى آن، این است که نظام اجتماعى مختل مىشود؛ زیرا صاحبان حرفهها و شغلها، کارهایشان را به سبب فراوانى مال رها مىکنند؛
ولى امام محمد باقرعلیه السلام، این مشکل را حل مىکند و مىفرماید: «اگر به آنها سعادت نرسد، طغیان مىکنند.» شاید معنا این باشد که آنها با وجود فراوانى مال از نظام اجتماعى محافظت مىکنند و براى آراسته شدن به اخلاق عالى و عدم طغیان بر اعمالشان مداومت مىکنند، همانطور که اگر محتاج به مال بودند، مداومت مىکردند.
پی نوشت ها:
1) بحار؛ مجلسى؛ ج 52، ص 372.
2) همان.
3) بحار؛ مجلسى؛ ج 52 ص 336.
4) غیبت؛ نعمانى؛ باب 21، حدیث 3.
5) بحار؛ مجلسى؛ ج 52، 335.
6) بحار الانوار؛ ج52، ص328.
7) بحار؛ مجلسى؛ ج 52، ص335.
8) قصص، آیه 15.
9) کافى؛ ج 8، ص 240.
10) حق الیقین؛ ج 1، ص 229.
11) بحار؛ مجلسى؛ ج 52، ص 345.
سید محمد کاظم قزوینى موسوى
کریمی که جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد
دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی