دربارهی فاصلهی اهداف و عملکردهای رشتهی مطالعات زنان در ایران
یک شنبه 12 شهریور 1391 6:58 PM
با ورود رشتهی مطالعات زنان به ایران، صاحبنظران مسائل زنان هر کدام به بحث و نقد در این زمینه و نیز به تحلیل این رشته و ضرورت وجود آن از نگاه خودشان پرداختهاند؛ اما برای فهمیدن هدف از تأسیس این رشته در ایران، کافی است نگاهی به دلایل برخی از بنیانگذاران این رشته در کشور داشته باشیم تا دقیقتر بتوانیم اظهار نظر کنیم.
رشتهی مطالعات زنان که همزمان با آغاز موج جدید جنبشهای زنان از دههی 70 به صورت آکادمیک در کشورهای مختلف ایجاد شده، برنامهی تحصیلی میان رشتهای است که عمدتاً شاخههای علوم انسانی، اجتماعی و بهداشتی را در بر میگیرد و ادعای این را دارد که نگرش آن به مسائل زنان بهگونهای است که آنان را از دیدگاه خودشان و نه از زاویه و مطالعات، ادعاها یا نوشتههای مردان دربارهی زنان، مورد پژوهش و بررسی قرار میدهد. از آنجا که ریشههای تاریخی و فکری این رشته به جنبشهای پیشرو و خواهان تغییر اجتماعی در سراسر جهان باز میگردد، دانشگاههایی که به این موضوع میپردازند نیز از این جنبشها تأثیرگرفتهاند.
این رشتهی دانشگاهی به تبعیت از فراگیر شدن جنبش فمینیستی در جهان به اکثر کشورها منتقل شد و جای خود را در دانشگاههای سراسر جهان باز کرد. در ایران نیز از حدود 10 سال پیش برخی از مفاهیم فمینیستی وارد عرصهی دانشگاهی و آکادمیک شده و کتابها و مقالات بسیاری در این زمینه منتشر شده است و هماکنون ما شاهد شکلگیری یک رشتهی کاملاً مجزا و مستقل با نام «مطالعات زنان» هستیم.
همزمان با تأسیس این رشته در ایران، اندیشمندان و صاحبنظران مسائل زنان هر کدام به بحث و نقد و نظر در این زمینه و نیز به تحلیل این رشته و ضرورت وجود آن از نگاه خودشان پرداختهاند؛ اما برای فهمیدن هدف و علت واقعی تأسیس این رشته در ایران، کافی است نگاهی به نظرها و دلایل برخی از طراحان و بنیانگذاران این رشته در کشورمان داشته باشیم تا دقیقتر بتوانیم اظهار نظر کنیم.
دکتر «صادق آیینهوند» رئیس دانشکدهی علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس و نیز خانم دکتر «نهله غروی» استادیار دانشگاه تربیت مدرس که از جمله طراحان این رشته در ایران بودهاند بر این عقیده هستند که «چون این رشته در کشوری اسلامی تأسیس میشد هدف ما این بود که با پایههای اسلامی و دیدگاههای دین اسلام پایهگذاری شود.
البته ما تجربهی کشورهای غربی را نیز بررسی کردیم و دیدیم که بیشتر آنچه در این کشورها مطرح میشود، مسئلهی فمینیسم و بررسی موقعیت و حقوق زن است اما آنچه ما در نظر داشتیم بیشتر این بود که واقعیت حقوق انسانی زن و در کنارش مرد را که هیچ گاه نمیتوانند جدا از هم باشند در دین اسلام بررسی کنیم. در حقیقت هدف ما این بود که واقعیت اسلام را در برابر آنچه در غرب تدریس میشود، مطرح کنیم.»1
با نگاه به آرا و نظرهای صاحبنظران و پایهگذاران اصلی این رشته در ایران میتوان، اینگونه نتیجهگیری کرد که هدف از تأسیس رشتهی مطالعات زنان در مراکز دانشگاهی کشور، ایجاد بینش صحیح و غیرجانبدارانه از جایگاه زن در هستی و جهان امروز و نیز توجه به تفاوتهای فرهنگی و فکری زن ایرانی مسلمان با زنان سایر نقاط جهان به صورت علمی و آکادمیک و با توجه به مطالعات تطبیقی است.
اکنون پس از گذشت حدود 7سال از تأسیس این رشته و اولین دورهی تدریس آن در 4 دانشگاه مطرح کشور، انتقادی که به این رشته وارد است این است که این رشته دچار تحولات و تغییرات شدید و پیشبینی نشدهای در روند خود گردیده و به نحو محسوسی از اهداف و نیات ابتدایی بنیانگذاران و طراحان خود فاصله گرفته است.
انتقاد دیگری که در مورد تأسیس رشتهی مطالعات زنان میتوان به آن اشاره کرد، نبود سنجش کافی از ضرورتهای تأسیس این رشته و نیز اجرای عجولانهی آن بدون انتخاب مفاد درسی مناسب و اساتید متخصص در این رشته از قبل بود به طوری که اکنون پس از گذشت 7سال از تأسیس این رشته در دانشگاههای کشور، هنوز روشن نیست که این رشته زیر مجموعهی چه گروهی است و کدام یک از رشتههای علوم اجتماعی یا حقوق را میتوان به عنوان خاستگاه آن به حساب آورد. از این رو نتیجهی این بیدقتی و ناحسابگری اکنون به صورت ضعف تئوریک در این رشتهی دانشگاهی خود را نشان میدهد.
آقای دکتر «آزاد فلاح» استاد دانشگاه تربیت مدرس در این باره معتقد است: «تأسیس این رشته یک حرکت عجولانه بوده و چندان در نحوهی شکلگیری و ایجاد آن فکر نشده است. این مورد از موارد درسی ارائه شده و سرفصلهای دروس پیداست. از دیگر سو دانشگاههای برگزار کنندهی این رشته نیز از تخصص لازم در راستای ارائهی این رشته برخوردار نیستند.»2
با نگاه به آرا و نظرهای صاحبنظران و پایهگذاران اصلی این رشته در ایران میتوان، اینگونه نتیجهگیری کرد که هدف از تأسیس رشتهی مطالعات زنان در مراکز دانشگاهی کشور، ایجاد بینش صحیح و غیرجانبدارانه از جایگاه زن در هستی و جهان امروز و نیز توجه به تفاوتهای فرهنگی و فکری زن ایرانی مسلمان با زنان سایر نقاط جهان به صورت علمی و آکادمیک و با توجه به مطالعات تطبیقی است. |
از طرفی دیگر این رشتهی دانشگاهی بدون اینکه در ابتدا در مقطع کارشناسی مطرح شده و به دانشجویان معرفی و تدریس شود، در مقطع کارشناسی ارشد دانشجو گرفته است و این ابهام را بهوجود آورده است که رشتهای که دانشجوی کارشناسی ندارد چگونه دانشجوی کارشناسی ارشد میپذیرد؟ آیا برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد دانشجویان نیاز ندارند که ابتدا مقطع کارشناسی را بگذرانند؟ و از این رو اینگونه است که دانشجویانی که از مقطع کارشناسی، حتی کارشناسی علوم اجتماعی به این رشته میآیند، هیچ ذهنیتی نسبت به این رشته ندارند و در ابتدای دورهی تحصیل بعضاً رشتهی مطالعات زنان را متفاوت از انتظارات خود ارزیابی میکنند.
دیگر انتقادی که به رشتهی مطالعات زنان در کشور ما وارد است این است که به لحاظ معرفتی کوچکترین اتفاق نظری میان اساتید این رشته در دانشگاههای مختلف کشور وجود ندارد و رویکردهای متفاوتی را به مسائل زنان در بین اساتید این رشته در دانشگاههای کشور شاهد هستیم و این باعث ایجاد دوگانگی و به دنبال آن سردرگمی دانشجویان تحصیل کننده در این رشته شده است.
به طور مثال میتوان به شکاف و فاصلهی معرفتی بین اساتید این رشته در دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبایی اشاره کرد که باعث بهوجود آمدن ابهام در تحلیل مسائل زنان در کشور ما گردیده است. دکتر «اعزازی» استاد این رشته در دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است که این رشته باید تلاشی در جهت تغییر وضع موجود زنان در کشور ما باشد و از نگاه خود زنان به مسائل و مشکلات زنان نگاه کند اما در مقابل، دکتر «سهیلا صادقی» استاد گروه مطالعات زنان و رئیس مرکز مطالعات زنان دانشگاه تهران اعتقادی به گرایشهای جدید مثل مطالعات زنان و مطالعات جوانان ندارد و آن را نوآوریهای بیرویه میداند.
وی معتقد است وقتی مسائل زنان را از دیگر مسائل جدا میکنیم، همهی آدمها فکر میکنند که زنان به عنوان زن مسئله دارند در حالی که بسیاری از مسائل و مشکلات زنان در ارتباط با دیگران است و اگر زنان را جدا کنیم، مسائل آنان را از متن به حاشیه بردهایم.
در پایان نگاهی فهرست وار به پایان نامههای انجام شده توسط دانشجویان رشتهی مطالعات زنان در دانشگاه علامه طباطبایی تهران ارائه میشود تا نوع نگاهی که دانشجویان این رشته به عنوان کارشناس به مسائل و مشکلات زنان دارند و شکافی که میان اهداف ابتدایی این رشته و وضعیت حال حاضر آن موجود است، روشن شود.
دیگر انتقادی که به رشتهی مطالعات زنان در کشور ما وارد است این است که به لحاظ معرفتی کوچکترین اتفاق نظری میان اساتید این رشته در دانشگاههای مختلف کشور وجود ندارد و رویکردهای متفاوتی را به مسائل زنان در بین اساتید این رشته در دانشگاههای کشور شاهد هستیم. |
لیست پایان نامههای انجام شدهی رشتهی مطالعات زنان در دانشگاه علامه عبارت است از:
1. بررسی عوامل مؤثر بر نگرش مردان نسبت به نقش اقتصادی زنان؛
2. بررسی عوامل مؤثر بر میزان قدرت زنان در تصمیمگیریهای خانواده؛
3. بررسی تأثیر شغل زنان بر روی مشارکت سیاسی آنان؛
4. بررسی اثر ناباروری بر سلامت روانی زنان؛
5. بررسی تأثیر حمایتهای سازمانهای غیر دولتی بر وضعیت اجتماعی.معیشتی زنان سرپرست خانوار؛
6. بررسی تأثیر میزان همگونی اقتصادی – اجتماعی زوجین بر قدرت زنان در خانواده؛
7. بررسی جنبش اجتماعی زنان از مشروطه تا کنون؛
8. بررسی رابطهی زنانگی و ورزش؛
9. بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر میزان مشارکت سیاسی دانشجویان دختر؛
10. بررسی عوامل خانوادگی – اجتماعی مرتبط با جرایم زنان زندان اوین؛
11. بررسی عوامل خانوادگی مؤثر بر تعارض نقش شغلی – خانهداری زنان شاغل؛
12. بررسی عوامل مؤثر بر آسیب دیدگی اجتماعی زنان زندان استان مرکزی؛
13. بررسی عوامل مؤثر بر رضایت شغلی زنان شاغل در ادارههای دولتی؛
14. بررسی عوامل مؤثر بر میزان خشونت مردان نسبت به زنان؛
15. بررسی عوامل مؤثر بر نگرش دانشجویان نسبت به ازدواج و همسرگزینی؛
16. بررسی عوامل مؤثر بر نگرش زنان به سقط جنین؛
17. بررسی عوامل مؤثر جامعهشناختی اقدام به خودکشی دختران؛
18. بررسی و سنجش نگرش دانشآموزان دختر دبیرستانی به ارزشهای غربی و عوامل مؤثر بر آن؛
19. تأثیر جلسات مذهبی زنانه بر کیفیت زندگی زنان شرکت کننده؛
20. تأثیر دینداری بر رضایت زنان از زندگی زناشویی؛
21. تغییر نقش جنسیتی زنان در فیلمهای ایرانی پس از انقلاب؛
22. بررسی عوامل مؤثر بر نگرش مردان نسبت به اشتغال زنان؛
23. بررسی اثر مادری بر وضعیت اجتماعی زنان؛
24. عوامل اجتماعی مرتبط با نگرش مردان نسبت به مهریه؛
25. بررسی عوامل خانوادگی مؤثر بر شکلگیری هویت جنسیتی در دختران؛
26. تأثیر تفاوتهای جنسیتی بر بهرهگیری فناوریهای اطلاعات و ارتباطات در میان دانشجویان؛
27. تأثیر باورهای جنسیتی بر ایفای نقشهای خانگی زنان متأهل – شاغل؛
28. بررسی عوامل مؤثر بر شیوهی اعمال قدرت زنان در خانواده.
بررسی
از ابتدای تأسیس رشتهی مطالعات زنان در کشور قرار بود که تحول بزرگی در مواجهه با مشکلات و مسائل پیشروی زنان کشورمان بهوجود آید اما اکنون که به محتوای این رشته و پایان نامههایی که دانشجویان این رشته به آن میپردازند مینگریم، نشانی از تحول در آن دیده نمیشود و همه تکرار مسائلی است که رشتههای قبلی مانند علوم اجتماعی و حقوق نیز به آنها میپرداختند. با نگاهی به اکثر موضوعات انجام گرفته در این پایان نامهها، این سؤال به ذهنها متبادر میشود که راستی چقدر از این موضوعها، مسائل و مشکلات اصلی زنان جامعهی ما میباشد؟ آیا به واقع اینها دغدغههای امروز زنان ما هستند؟
آیا پرداختن به مسائلی همچون خودسوزی زنان که امری شایع در میان زنان روستایی ماست مهمتر است یا پرداختن به عوامل مؤثر بر استفاده از فناوریهای ارتباطی؟ آیا دانشجویان و کارشناسان این عرصه در کشور ما به واقع با فضای زنان و مسائل آنها آشنایی دارند یا تنها به تقلید از نظریههای غربی و نگاههای فمینیستی به تحلیل مشکلات زنان میپردازند؟ چند درصد از پایان نامههای این رشته از زاویه و رویکرد دینی و فرهنگ بومی جامعهی ما به تحلیل مسائل مربوط به زنان پرداختهاند؟ چند درصد از پایان نامههای صورت گرفته در این رشته، خانواده را به عنوان مسئلهی اصلی مورد بررسی قرار داده است؟ آیا نقش خانواده در تحلیل مسائل زنان هیچ جایگاهی ندارد؟
در هر حال با توجه به این نکات باید در نظر داشت که «مسئلهی زنان در دنیا هر چه که باشد موضوع سخن در اینجا زن ایرانی است.» زن ایرانی و مسئلهی آن، با زنان دیگر سرزمینها تفاوت عمیقی دارد گو اینکه دغدغهها و اصول مشترکی نیز میان زنان وجود دارد.
زن ایرانی و مسئلهی آن ریشه در فرهنگ، زبان، رسوم و عادات سرزمینی با تاریخ چند هزار ساله است و قریب 14قرن است که داراییهای تمدنی زن ایرانی با یکی از فربهترین ادیان جهان آمیزش یافته و در بروز خارجی آن با موجودی انسانی مواجه هستیم به نام «زن ایرانی مسلمان» که برای فهم و شناخت مسئلهی زنان، ارائهی راهکار و برنامهریزی در جهت حل و رفع آن باید به هر سه جزء این عنوان توجه کرد و غفلت یا تغافل از یکی از این سه جزء و یا فروکاستن هر کدام به دیگری به حل مسئلهی زنان چندان کمکی نمیکند.
رشتهی مطالعات زنان باید در ایران چنان بومی شود که توجه به این سه جزء در تاروپود آن تنیده شده باشد.3 رشتهی مطالعات زنان در ایران باید هم به کار توجیه و تبیین و ترویج جنبههای مثبت زندگی زن ایرانی بپردازد و هم به تغییر، اصلاح و بهبود جنبههای منفی موجود در جامعه زنان اشاره داشته باشد. عزت و عظمت زن ایرانی در نقش مادری و همسری، محوریت خانواده، ایفای نقشهای اجتماعی با حفظ دو عنصر حجاب و عفت موضوعاتی هستند که رشتهی مطالعات زنان نمیتواند نسبت به آنها بیتفاوت باشد و از طرف دیگر وجود مشکلات حقوقی، اقتصادی و فرهنگی در جامعهی ما امری نیست که بتوان نسبت به آن تغافل ورزید.4
با نگاهی به پایان نامههای ارائه شده میتوان نتیجه گرفت که رشتهی مطالعات زنان در کشور ما مانند سایر کشورهای جهان، از دیدگاهها و نظریههای انتقادی فمینیستی تأثیر پذیرفته است به طوری که حتی بومیترین مسائل و مشکلات زنان در کشور ما را یا نادیده گرفته و یا با استفاده از نظریههای فمینیستی تحلیل میکند و این در حالی است که جریان فکری و اجتماعی فمینیسم در جوامع غربی نه تنها با معضلات و نقصانهای بسیار زیادی مواجه شده بلکه خیل عظیمی از طرفداران و هواداران خود را نیز از دست داده و دیگر حتی زنان غربی نیز از این جریان روی گرداندهاند.
سخن خود را با بیان جملاتی از رهبر معظم انقلاب در این زمینه که در جمع کثیری از زنان در ورزشگاه آزادی در سال 1376ایراد شده است به پایان میبریم:
«متأسفانه امروز من میبینم بعضی از مقالاتی که به عنوان دفاع از زن نوشته میشود، بعضی از سخنانی که به عنوان احقاق حقوق بانوان بر زبان جاری میشود، کاملاً از موضع انفعال است. چون غربیها اینطور گفتهاند، چون اروپاییها اینطور نوشتهاند، چون به ما اینطور نسبت دادهاند. ما هم در مقام دفاع حرفی بزنیم و راهی را بپیماییم. این کاملاً منحرف کننده و اغوا کننده است. ما باید ببینیم حقایقی که در عالم وجود دارد . که بیشترین این حقایق هم در تعالیم اسلامی است – اینها چیست؟»(*)
پینوشتها:
1. نشریهی زنان، شمارهی 81، ص 37
2. احمدیان، محمد رضا. اقتراح اندیشمندان پیرامون رشتهی مطالعات زنان، فصلنامهی ریحانه، شمارهی 5
3. کرمی، محمدتقی، بایستههای رشتهی مطالعات زنان، فصلنامهی ریحانه، شمارهی 145
4. همان، ص 146
*ابوالفضل اقبالی؛ پژوهشگر/
منبع: پایگاه تحلیلی تبیینی برهان