0

تاریخ ایران- سلسله صفویان

 
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

رود عباس میرزا به قزوین و جلوس بر تخت سلطنت
چهارشنبه 8 شهریور 1391  7:43 PM

پس از کشته شدن حمزه میرزا، در بیشتر ولایات ایران، حکام و سران قزلباش سر از اطاعت دربار قزوین پیچیدند و به رغم وجود شاه محمد، با عباس میرزا و مرشد قلى خان از در موافقت و فرمانبردارى درآمدند. چند تن از بزرگان نامى‏قزلباش، مانند مرتضى قلى خان پرناک ترکمان، حاکم ولایت سمنان و دامغان و استراباد و پیر غیب خان استاجلو، حکمران معزول همدان، مرشد قلى خان را تحریک کردند که تا شاه محمد و ولیعهدش ابوطالب میرزا از پایتخت به دورند، عباس میرزا را از خراسان به قزوین آورد و رسما" بر تخت سلطنت بنشاند.

مرشد قلى خان هم که از اوضاع آشفته دربار قزوین و ضعف حکومت شاه محمد به خوبى آگاه بود، پیوسته در این کار اندیشه مى‏کرد، اما چون از مرتضى قلى خان پرناک بیم داشت، نگران آن بود که خان ترکمان، عباس میرزا را از دستش به در برد و نقشه هاى چندین ساله او را نقش بر آب سازد.

پس از آن که عبدالله خان ازبک به خراسان آمد و خطر حمله به مشهد قوت گرفت، مرشد قلى خان بر آن شد که با شاه عباس از راه طبس به
یزد برود و از آنجا به همراهى سران طوایف افشار و ذوالقدر یزد و کرمان و شیراز، که نسبت به شاه عباس اظهار اطاعت کرده بودند، راه قزوین در پیش گیرد. به همین قصد، در آغاز سال 996 ق / 1588 م برادر خود ابراهیم خان را به حکومت مشهد گماشت، و به عنوان دفع سپاه ازبک از هرات، روانه ترشیز شد. ولى در راه خبر یافت که رقیب نیرومندش مرتضى قلى خان پرناک در دامغان درگذشته، و از طرف دیگر، شاه محمد و امیران عراق به قصد تنبیه متمردان اصفهان و فارس متوجه جنوب ایران گشته اند. بنابراین مصمم شد که از راه دامغان به سوى مقصد بشتابد. پس بار دیگر به مشهد رفت و بعد از تعمیر قلعه آنجا در ماه شوال 996 ق / سپتامبر 1588 م به همراه عباس میرزا و پانصد تن از ملازمان که مورد اعتماد کامل بودند، راهى قزوین شد. چون به بسطام رسید. نامه‏اى به قورخمس خان شاملو، برادر اسماعلى قلى خان، که حاکم قزوین بود، نوشت و او را به اطاعت از عباس میرزا و تسلیم پایتخت دعوت کرد. برادران قورخمس خان و امیران قزلباش که در قزوین بودند، با تسلیم شهر مخالفت کردند، ولى مردم شهر و سپاهیان به هوا خواهى از عباس میرزا برخاستند. قورمخس خان صلاح خویش در آن دید که از پدر و پسر، یعنى شاه محمد و عباس میرزا، هر یک زودتر به قزوین رسید، شهر را به او تسلیم کند! به همین سبب در پاسخ به مرشد قلى خان اظهار اطاعت نمود و او را تشویق کرد که هر چه زودتر شاهزاده را به پایتخت برساند؛ از سوى دیگر، عریضه‏اى براى شاه محمد به اصفهان فرستاد که اگر به پادشاهى خویش علاقمند است، بى توقف و تأخیر به قزوین باز گردد. در دامغان برادران و فرزندان مرتضى قلى خان پرناک با تمام بستگان و سواران خویش به عباس میرزا پیوستند. حاکم سمنان هم، که از طایفه ذوالقدر بود، آن شهر را تسلیم کرد و با قوایى که در فرمان داشت، به شاهزاده پیوست؛ به طوریکه در نزدیکى پایتخت عده سواران عباس میرزا به دو هزار رسید، و مرشد قلى خان به گونه‏اى وارد شهر شد که مردم ده هزار پنداشتند.

عباس میرزا و خان استاجلو در روز دهد ذیقعده 996 ق / 12 اکتبر 1588 م وارد قزوین شدند، و چون قورمخس خان، حاکم شهر به اطاعت پیش آمد، بى هیچگونه زد و خوردى، پایتخت صفوى را به تصرف درآوردند. عباس میرزا به دولتخانه رفت و بر سریر سلطنت نشست. مرشد قلى خان نیز با عنوان وکلیل السلطنه «نایب السلطنه» فرمانرواى مطلق شد. در همان روز، پیر غیب خان استاجلو را با جمعى از امیران ترکمان به خارج شهر فرستاد تا مراقب راه اصفهان باشند و از حمله احتمالى جلوگیرى کنند.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها