آغاز جنگهاى ایران و عثمانى در زمان شاه محمد خدابنده
چهارشنبه 8 شهریور 1391 7:30 PM
مرگ شاه طهماسب اول و اختلافاتى که بعد از آن پادشاه میان سرداران قزلباش بر سر سلطنت ایران ظهور کرد، مایه ضعف دولت و سرکشى حکام ولایت و طوایف و اقوامىشد که در اطاعت دولت صفوى به سر مىبردند. در جریان این اختلافات، بسیارى از سرداران مجرب و با کفایت ایران کشته شدند و کارها در زمان شاه اسماعیل دوم، بیشتر به دست جوانان بى تجربه و نو رسیده و خود رأى افتاد. امور لشکرى مختل شد و اتحاد در اتفاقى که در عهد شاه اسماعیل اول و شاه طهماسب میان طوایف قزلباش، به ویژه در برابر دشمنان خارجى وجود داشت، به نفاق و دشمنى و رقابت مبدل شد. شاه اسماعیل دوم با آنکه به مدهب تسنن مایل بود و در تقویت و ترویج آن مذهب مىکوشید، بر دولت عثمانى به چشم سوءظنن و بدبینى و خصومت مىنگریست. زیرا سلطان عثمانى بر خلاف آداب و رسوم سیاسى، سفیرى براى تبریک جلوس وى به ایران نفرستاده بود. حتى نوشته اند که به همین دلیل مصمم بود که لشکر به بغداد کشد و آشکارا با سلطان عثمانى از در جنگ درآید، و همین تصمیم را هم یکى از علل کشته شدن او دانسته اند؛ زیرا سران قزلباش از بر هم زدن مصالحه نامهاى که میان شاه طهماسب و سلطان سلیمان خان قانونى منعقد شده بود و تا آن زمان دوام داشت، ناخرسند و از تجدید جنگ میان دو کشور بیمناک بودند.
در مدت کوتاه حکمروایى شاه اسماعیل دوم، به علت رفتار سخت و سیاست خشونت آمیزى که وى نسبت به مخالفان خود و سران قزلباش در پیش گرفت، آرامش و صلح در ولایات و سر حدات ایران به ظاهر برقرار بود، اما پس از مرگ وى و جلوس شاه محمد خدابنده، به علت بى کفایتى و سست رأیى و سیاست تردآمیز این پادشاه، زمام امور در آغاز به دست همسرش مهد علیا و پس از قتل او بازیچه دست میرزا سلیمان وزیر و جمعى از رؤساى قزلباش بود. کار اختلال و بى نظمىامور کشور و طغیان و سرکشى طوایف و اقوام تابع ایران بالا گرفت، و طولى نکشید که دولت مرکزى با جنگهاى داخلى و تجاوزات خارجى مواجه گشت.