0

تاریخ ایران- سلسله گورگانیان

 
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

زوال سلسلة تیموریان هند شاه جهان
چهارشنبه 8 شهریور 1391  7:00 PM

وقتی كه جهانگیر مرد، جهان شتابزده از پنهانگاهش در دكن بیرون آمد و خود را امپراطور نامید و همة برادرانش را كشت تا آرامش خاطر به دست آرد. عادات افراط، تندی، و ستمگری را از پدر به ارث برده بود. هزینة دربار جهان، و حقوقهای گزافی كه به تعداد زیاد صاحبان مقامات و مناصب پرداخته می‌شد،   

 

بیش از پیش، درآمدی را كه صنعت و تجارت پررونق مردم تولید می‌كرد می‌بلعید. رواداری دینی اكبر، و بی‌تفاوتی مذهبی جهانگیر، هر دو از میان رفت؛ وی به دین اسلام بازگشت؛ به زجر و آزار مسیحیان پرداخت و دست به ویرانی بی‌ترحم و كلی معابد هندو زد.

شاه جهان، با نشان دادن سخاوتمندیش به دوستان و فقرا، و باذوق هنری و تمایلش به آراستن هند به زیباترین آثار معماریی كه تاكنون دیده شده است، و با عشق به همسرش ممتازمحل، تا حدی آبرویی برای خود دست و پا كرد. بیست و یك ساله بود كه با ممتاز محل ازدواج كرد؛ از زن دیگرش دو فرزند داشت. ممتازمحل، در مدت هجده‌سال، چهارده فرزند برای شوهر خستگی‌ناپذیرش آورد و در سی و ‌نه سالگی، هنگام زادن آخرین بچه، چشم از جهان فرو بست- شاه‌جهان، تاج‌محل عالی و مجلل را ساخت تا آرامگاه خود و همسرش باشد، و هم از وی یادگار بماند. سپس عیاشی پیشه كرد و كارش به رسوایی كشید. تاج‌محل زیباترین مقبره‌های جهان، و یكی از صدها شاهكاری بود كه شاه‌جهان خصوصاً در آگره و در دهلی‌نو، كه بنا بر نقشة او توسعه داده شده بود، ساخت. خرج سنگین این كاخها، تجمل دربار، جواهرات زیاده از حد تخت‌طاووس نشانة میزان مالیاتی بود كه ویرانگر هند بود. با اینهمه، اگر چه یكی از سخت‌ترین قحطیهای تاریخ هند در عهد شاه‌جهان پیش آمد، سی سال حكومت او نشانة اوج رونق و اعتبار هند است. وی شاهی پرجلال و فرمانروایی قابل بود، و اگر چه جانهای بیشماری را در جنگ با بیگانگان بر باد داد، باز برای یك نسل كامل صلح را به سرزمینش باز آورد. مونتسستوارت‌الفینستن، كه حكمران بزرگ بریتانیایی بمبئی بود، می‌نویسد:

آنهایی كه به وضع كنونی هند نگاه می‌كنند ممكن است چنین تصور كنند كه نویسندگان بومی در باب آبادانی پیشین هند مبالغه كرده‌اند؛ اما شهرهای متروك و كاخهای ویران و كاریزهای مسدود، كه هنوز هم دیده می‌شود، با مخازن عظیم و آب‌بندهایی كه در میان جنگلهاست، و سنگفرشها، چاهها، كاروانسراهای فروریخته، راههای شاهی، و شهادت مسافران آن زمان در متقاعد كردن ما همداستانند كه آن مورخان دلایل خوبی برای این تعریف و ستایش داشته‌اند.

شاه‌جهان، كه سلطنت را با قتل برادرانش آغاز كرد، از كشتن پسرانش غافل ماند؛ و مقدر چنین بود كه یكی از آنها سرنگونش كند. در سال 1657 قدرتمندترین این فرزندان، یعنی اورنگ‌زیب، از دكن قیام كرد. شاه‌جهان، مثل داوود، به سردارانش دستورهایی داد كه سپاه شورشی را شكست دهند و، اگر مقدور باشد، پسرش را زنده دستگیر كنند

بعد، ‌تغلق تیمور برای بار دوم به ماورء النهر لشکر کشید و با امیر حسین برادر زن خود، همراه گردید و به خوارزم و خراسان رفت و چون در تعقیب او بودند،‌ آواره و سرگردان شد. این دوران سرگردانی برای وی بسیار دشوار و پر حادثه بود،‌ تا آنجا که در سیستان،‌ در حین کشمکش و جنگ و جدال با مردم و احتمالاً ‌به علت دزدی یا راهزنی،‌ از ناحیه پا و شانه راست زخمی توان فرسا برداشت که آثار آن تا پایان عمر باقی ماند. به همین علت او را ” لنگ ” خواندند و هم اکنون نیز در اروپا به نام “تامرلان” ( تیمورلنگ)‌ شهرت دارد.

پس از التیام جراحات،‌ تیمور باز به همراه امیر حسین به ماوراء النهر تاخت و سمرقند را متصرف شد (سال ۷۶۳ ه.ق.). هر چند اندکی بعد الیاس خواجه توانست آن دو را شکست دهد (جنگ لای)، ولی بر سمرقند دست نیافت. دیری نگذشت که میان این دو امیر رقابت در گرفت و دوستی آنان به دشمنی مبدل گردید. به خصوص که الجای ترکان (زن تیمور و خواهر امیر حسین)‌ نیز در این میان در گذشت و آخرین رشته ارتباط بین آن دو امیر بلند پرواز گسسته شد. سرانجام امیر در این مبارزه پیروز شد و در ماه رمضان سال ۷۷۱ ه.ق. امیر حسین با دو پسرش کشته شدند. تیمور پس از پیروزی بر رقیب، قوریلتا، (شورا) یی مرکب از علما و امرا و وجوه و اعیان ماوراء النهر تشکیل داد که در این قوریلتا،‌ تیمور به سلطنت انتخاب شد.

این سال (۷۷۱ ه.ق.) ر امی توان سال آغاز سلطنت مستقل و مبدا تاسیس سلسله تیموریان دانست. تیمور که تنها به حکومت ماوراء النهر سر فرود نمی آورد،‌ همراه به سرزمینهای اطراف خود دست اندازی می کرد. وی در خلال سالهای ۷۷۳ ه.ق. تا ۷۸۱ ه.ق. چهار بار به خوارزم لشکر کشید و سرانجام آن ایالت را ضمیمه ممالک خویش ساخت. در ضمن این لشکرکشیها، وی به سمت کاشغر و مغولستان و سرزمین اویغورها نیز حمله برد و قمرالدین دوغلات را به دشت قبچاق متواری ساخت. تیمور در تعقیب او به دشت قبچاق در آمد و نواحی بین سیحون و دریاچه خوارزم تا دریاچه خزر را مسخر ساخت و حکومت آن مناطق را از جانب خود به توقتمش خان (یکی از شاهزادگان دودمان جوجی پسر چنگیز)‌ سپرد. پس از آن به خراسان تاخت و سپاه ملک غیاث الدین را در هم شکست و شهر هرات را تصرف کرد (‌۷۸۳ ه.ق.)‌.

اگر چه اهالی این شهر دست به قیام زدند،‌ ولی تیمور در سال ۷۸۵ ه.ق.آن شهر را به طور قطع به تصرف خود درآورد و با قتل ملک غیاث الدین کرت و متعلقان او حکومت خاندان آل کرت را برانداخت. در بازگشت تیمور به ماوراء النهر، خواجه علی موید (آخرین فرد از سربداران سبزوار) از در اطاعت در آمد. در سال ۷۸۶ ه.ق. تیمور مازندران را به تصرف خود درآورد و در تعقیب امیر ولی تا ری وسلطانیه پیش رفت و درسال ۷۸۷ه.ق. به آمل بازگشت. در این هنگام سید کمال الدین پسر میر قوام الدین مرعشی معروف به “گندمیر” (میربزرگ) به قدم اطاعت پیش آمد و تیمور مازندران را همچنان به اولاد سید قوام الدین سپرد و به سمرقند بازگشت.

در سال ۷۸۸ ه.ق. تیمور برای جلوگیری از تحریکات سلطان احمد جلایر از جیحون گذشت. در این سفر جنگی که سه سال به طول انجامید و به “یورش سه ساله”‌ شهرت یافت، وی همدان و تبریز را متصرف شد و در گرمرود آذربایجان، امیر ولی را گرفتار و هلاک نمود. همچنین به سرکوبی ملک عزالدین لر شتافت و بر او دست یافت. در همین سفر خواجه علی موید که در رکاب امیر تیمور بود به زخم تیری هلاک شد.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها