سقوط قلعه الموت و برچیده شدن خلافت عباسی
چهارشنبه 8 شهریور 1391 3:16 PM
برچیدن قدرت اسماعیلیه در ایران با مشکل و مقاومتی جدی رو به رو نشد و با سقوط قلعه الموت در 654 ق، دوره ی خداوندان الموت به پایان راه رسید.
از سوی دیگر خلیفه عباسی، علی رغم کوششهایی که در ترساندن مغولان از عواقب شوم در افتادن با خاندان عباسیان انجام داد، نتوانست از حرکت هلاگو به بغداد جلوگیری کند.
تختگاه عباسیان به زودی محاصره شد.
به همین دلیل مستعصم خلیفه ناچار به اردوگاه هلاگو آمد، این امر نیز مانع غارت و کشتار بغداد نشد.
خلیفه و اولادش نیز با عده کثیری از رجال دولت به قتل رسیدند.
بدین گونه خلافت عباسیان نیز فرو پاشید، هر چند سپردن امارت بغداد و عراق به عطا ملک جوینی، که از والیان مسلمان بود، تا حدی در کاهش اثرات فروپاشی خلافت عباسی و کشتار بغداد موثر واقع شد.
ایلخانان و پیش از آنان نایب السلطنه های خان بزرگ ، بیش از صد سال در آسیای غربی فروانروایی ( ایران ) کردند.
تجربه حکومت ایلخانان در ایران یک تحول جالب اجتماعی را در تاریخ به نمایش گذاشت. این که در فاصله دو نسل، ایلخانان اسلام آوردند، تجربه انحلال قوم فاتح را در فرهنگ قوم مغلوب یک بار دیگر در تاریخ ایران به صورت یک واقعیت تسلی بخش و قابل اعتماد به منصه ظهور رساند. این قوم مهاجم طی دو نسل، چنان مدافع قلمرو اسلام شدند که از آن در برابر تهاجمات دیگران و هجوم بیگانگان دفاع می کردند.
گروهی از مورخان همچون بویل معتقدند که اگر دودمان هلاکو یک یا دو دهه ی دیگز قدرت کامل خویش را حفظ می کرد، امروز ، خاورمیانه سیمایی در کل متفاوت داشت.
چرا که ظهور دو امپراطوری مینگ و عثمانی در مشرق و مغرب آسیا در پی فروپاشی دولت ایلخانی به مراودات شرق و اروپا خاتمه داد. شاید اگر غازان بیشتر عمر می کرد و یا در آغاز پادشاهی کمتر ختون شاهزادگان را می ریخت ، چه بسا مناسبات با اروپا ادامه می یافت و نتایج بی شماری برای آینده به بار می آورد.