رویارویی نصر و اسماعیل سامانی
چهارشنبه 8 شهریور 1391 2:35 PM
خروج رافع بن هرثمه که روزگاری بر نواحی شمال خراسان چیره بود، طرح دوستیاش با اسماعیل سامانی و همچنین بدگویی سخن چینان نزد احمد، موجب بروز کدورت بین این دو برادر شد.
نصر با لشکری از سمرقند به قصد تنبیه اسماعیل عازم بخارا شد و از سوی دیگر اسماعیل هم برای مقابله با او از رافع بن هرثمه یاری خواست. لیکن کار به جنگ نکشید و با وساطت رافع اختلاف رفع شد.
با این همه، چندی بعد اسماعیل از ارسال مال خراج به سمرقند خودداری کرد و نصر بار دیگر برای تنبیه برادر لشکرکشی کرد.
در بین اختلاف دو برادر، حمایت و علاقه عامه، بیشتر متوجه نصر بود که از طرف خلیفه فرمان امارت داشت و گویی مردم اسماعیل را به چشم شورشگری یاغی تلقی میکردند، چنان که در شهر «پیکند» مردم از دادن آذوقه و علوقه به لشکر او اِبا کردند.
در جنگی که بین دو برادر روی داد (275 ق / 888 م) نصر مغلوب و اسیر شد. با این همه، اسماعیل، در معامله با برادر، متانت و نجابت فوق العادهای نشان داد.
چنان که در پیش او با ادب و تواضع از اسب فرود آمد، دست برادر را بوسید و با احترام بسیار او را به سمرقند باز گردانید.
نصر هم که تا چهار سال پس از این واقعه در قید حیات بود، بی آن که به او متعرض شود، همچنان امارت اسمی تمام ماوراء النهر را برای خود حفظ کرد. رفتار نجیبانه اسماعیل با نصر، به حیثیت و اعتبار خاندان سامان افزود.
بخارا به ویژه بعد از وفات نصر «279 ق / 892 م» ، مرکز قدرت قابل ملاحظهای شده بود چنانکه چندی بعد نیز فرمان خلیفه برای اسماعیل صادر شد و او به جای برادر بر تمام ماوراء النهر امارت یافت.