0

تاریخ ایران- سلسله سامانیان

 
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

زبان فارسی در دوره سامانیان
چهارشنبه 8 شهریور 1391  2:22 PM

رشد زبان فارسی دری، در زمان سامانیان و در مشرق اسلامی صورت گرفت.عوفی نوشته است: «چون نوبت دولت آل سامان درآمد، رایت سخن بالا گرفت و شعرای بزرگ پدید آمدند و بساط فضائل را بسط کردند و عالم نظم را نظامی دادند و شاعری را شعاری ساختند.»

تا این زمان، متون پهلوی قدیم به عربی ترجمه می شد و زبان عربی به عنوان یک زبان اسلامی و بزرگ، زبان تفهیم و تفاهم همه ملت هایی شده بود که در اسلام با یکدیگر اشتراک داشتند .

این زمان، در کنار زبان عربی، در شرق اسلامی، زبان دیگری هم رشد کرد که به نوعی ادامه فارسی میانه یا پهلوی بود و تحت تأثیر زبان اسلامی جدید، رشد کرده بود.این زبان که فارسی دری بود، علاقمندان فراوانی داشت و همین امر سبب شد تا حرکت فرهنگی دیگری به تدریج شکل بگیرد.این حرکت فرهنگی، ترجمه متون عربی به فارسی بود که با حمایت سامانیان دنبال شد .کلیله و دمنه که متن عربی آن راعبد الله بن مقفع در قرن دوم آماده کرده بود، به فارسی دری ترجمه شد.ابو الفضل بلعمی به سفارش امیر نصر بن احمد سامانی، رودکی را بر آن داشت تا کلیه و دمنه را به نظم فارسی درآورد.به مرور ترجمه متون عربی دیگر نیز پی گرفته شد .

مهم ترین نقش را در این باره، دربار نصر بن احمد (301 331) بر عهده داشت.چنان که فردوسی می گوید:

به تازی همی بود تا گاه نصر*بدان گه که شد در جهان شاه نصر

گرانمایه بو الفضل دستور اوی*که اندر سخن بود گنجور اوی

بفرمود تا پارسی دری*نبشتند و کوتاه شد داوری

یکی از کارهای مهمی که در روزگار سامانیان به انجام رسید، ترجمه تفسیر بزرگ طبری بود .این متن که در چهل مصحف به زبان عربی بود، به بیست مصحف فارسی با حذف سند نقل ها ترجمه شد.متأسفانه از آن ترجمه اثری نمانده و تنها متن تلخیص گونه ای از آن با افزوده های فراوان در هفت مجلد بر جای مانده که به چاپ رسیده است.عبارتی که مترجم متن عربی در علت ترجمه آورده است، چنین است:

این کتاب تفسیر بزرگ است از روایت محمد بن جریر الطبری، ترجمه کرده به زبان پارسی دری راه راست...پس دشخوار آمذ بر وی خواندن این کتاب و عبارت کردن به زبان تازی، و چنان خواست کی مر این را ترجمه کنند به زبان پارسی.

منصور بن نوح (350 365)، اصرار بر ترجمه تاریخ طبری داشت که این مهم، همان گونه که در مقدمه کتاب مزبور آمده در سال 352 انجام گرفته است.دلیل آن نیز در همان مقدمه، استفاده عموم مردم از متن فارسی یاد شده است.البته مترجم شناخته شده نیست، گر چه از همان اوان، به نام بلعمی، وزیر دولت سامانی منسوب شده است.در مقدمه ترجمه فارسی کتاب آمده است:

بدان که این تاریخنامه بزرگ است که گرد آورد ابو جعفر محمد بن جریر بن یزید الطبری رحمة الله علیه که ملک خراسان ابو صالح منصور بن نوح فرمان داد دستور خویش را، ابو علی محمد بن محمد بن عبد الله البعلمی را، که این نامه تاریخ تازی را پسر جریر کرده است، پارسی گردان هر چه نیکوتر، چنان که اندر وی نقصانی نیوفتد.جالب آن که از همین منصور بن نوح، دو بیت شعر به پارسی نیز بر جای مانده است:

درمان عاشقی چیست*پایان سورة العصر

با زر برو نبشته*منصور نوح بن نصر

به عقیده وی، درمان عاشقی تنها کلمه «صبر» است که در پایان سوره و العصر آمده است.

با این همه باید توجه داشت که در بیش تر روزگار سامانیان، زبان دیوانی، زبان عربی بود، گر چه زبان عمومی تکلم، زبان فارسی و در برخی از مناطق خراسان زبان های محلی مانند سغدی و غیره رواج داشت.با این حال نوشته اند که اسماعیل، از زبان فارسی در کارها استفاده می کرد، اما فرزندش احمد، بار دیگر، زبان عربی را جایگزین زبان فارسی کرد.

نکته مهم آن که توجه به زبان فارسی، به معنای ایرانی گری و دوری از اسلام نبوده است، چرا که سامانیان سخت تحت تأثیر عالمان دینی بوده و به عنوان سنیان متعصب و پیروان راستین خلفای عباسی شناخته می شوند.

گفتنی است که رواج فارسی دری در خراسان، مانع رشد زبان عربی به عنوان زبان فرهنگی و علمی در این دیار نبود.حتی مهم تر از آن نفوذ زبان عربی در میان کتیبه های سفالینه است که نشان از عمق این نفوذ دارد.نویسنده کتاب کتیبه های سفال نیشابور ثابت کرده است که در میان حدود یک صد و چهل ظرف سفالین نیشابوری باقی مانده از قرون نخست اسلامی، حتی یک کتیبه فارسی وجود ندارد، بلکه روی تمامی آنها عبارات و اشعار عربی آمده است.جالب تر آن که ابن اثیر دو بیت شعر عربی از اسماعیل بن احمد سامانی نقل کرده است.

مهم ترین نقش را در رواج زبان فارسی در این عهد، شاعران بر عهده داشتند.شاعران این دوره که به طور معمول در دربار سامانی بودند، نخستین شاعران بنام و شناخته شده زبان فارسی هستند که اشعار نسبتا مفصلی از آنها بر جای مانده است.مسعودی مروزی نخستین کسی است که تاریخ را به نظم در آورده و در اصل، کارش، درآمدی بر کار سترگ فردوسی بوده است.

شخصیت مهمی که سرآغاز شعر فارسی است، رودکی است که نام اصلیش جعفر بن محمد است.وی از منطقه رودک سمرقند بوده و وفاتش در سال 329 رخ داده است.او از شاعران دربار سامانی است و مبالغ هنگفتی به عنوان صله و انعام ازآنان دریافت کرده و ثروتی عظیم انباشته است.به همین دلیل اشعاری که وی داشته و آنها را بالغ بر یک صد هزار بیت دانسته اند، بیش تر در مدح امیران سامانی بوده است.البته شاعر معاصر وی بلخی (م 325) شعری گفته که نشان از تمایلات اسماعیلی یا علاقه به علویان رودکی دارد:

از رودکی شنیدم سلطان شاعران*کاندر جهان بکس مگرو جز به فاطمی

گذشت که از مهم ترین کارهای شاعرانه رودکی، منظوم کردن متن ترجمه شده کلیه و دمنه به دستور امیر سامانی است که تنها برخی از اشعار آن بر جای مانده است.وی بر نصر بن احمد سامانی تأثیر خاصی داشته و زمانی که امیر برای چند سال به عنوان ییلاق در هرات ماند و همه درباریان خسته شدند، او ضمن شعری، امیر را به یاد بخارا و جوی مولیان انداخت و امیر بی اختیار و حتی بدون آن که اسبش را زین کند، شتابان به سوی بخارا بازگشت.اشعار رودکی که امیر را آنچنان به وجد آورد، چنین بود:

بوی جوی مولیان آید همی*بوی یار مهربان آید همی

ای بخارا شاد باش و دیر زی*میرزی تو شادمان آید همی

میر ما هست و بخارا آسمان*ماه سوی آسمان آید همی

میر سرو است و بخارا بوستان*سرو سوی بوستان آید همی

پس از رودکی، سیل شاعران در دنیای ادب پارسی پدید می آیند و اشعار زیبایی را که برخی به تقلید از اشعار عربی و برخی با آفرینش مفاهیم و فضاهای جدید است، پدید می آوردند .بیش تر این شاعران، بلخی و بخاری و مروزی و هروی و بادغیسی و...به هر روی خراسانی اند و این نشان از آن دارد که آن دیار، مهد ادبیات ارجمند پارسی بوده است.برخی از محققان، منطقی رازی را که در میان سالهای 367 380 درگذشته، نخستین شاعر پارسی گوی عراقی عراق عجم دانسته اند.

از سوی دیگر حضور این همه شاعر در دربار سامانی، نشان از توجه تام و تمام این سلسله به ادب فارسی و زنده کردن آن دارد.

از اقدامات مورد توجه این شاعران منظوم کردن متون تاریخی بوده است.این اقدام سبب شد تا بخشی از تاریخ دوران اساطیری ایران که متون اصلی آن به تدریج رو به نابودی بود، محفوظ بماند.احمد بن منصور، مشهور به دقیقی که در نیمه قرن چهارم زندگی می کرده شاهنامه ابو منصوری را به نظم در آورده است.اسد

الفارس/یحیی/احمد/حارث/نوح

یعقوب/ابراهیم/اسماعیل (279 295)

یحیی/ابراهیم/احمد (295 301)

ابراهیم/نصر (301 331) /منصور/اسد

احمد/نوح (331 343) /اسماعیل/محمد

محمد/منصور (350 366) /عبد الملک (343 350)

ابو سلیمان/نوح (366 387) /یحیی

منتصر/عبد الملک (389 390) /منصور (387 389) /اسماعیل (390 395) /ابو یعقوب

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها