0

تاریخ ایران- سلسله سامانیان

 
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

ارتباط خلیفه و سلطان
چهارشنبه 8 شهریور 1391  2:21 PM

در تحلیل مسائل سیاسی ایران در تمامی قرن سوم تا هفتم، یک اصل اساسی وجود دارد.آن اصل، مشروعیت دینی خلیفه عباسی است که با توجه به مبانی پذیرفته شده در فقه سیاسی اهل سنت، تنها خلفای رسمی دنیای اسلام شناخته می شدند.آنها در اوایل، به طور مستقیم بر تمامی سرزمین های اسلامی منهای اندلس حکمرانی می کردند، اما به مرور، مناطق دوردست، از دسترس آنها خارج شد و تنها به مناطق مرکزی به ویژه عراق اکتفا کردند.

حضور خلفا در سایر مناطق، حضوری معنوی و دینی بوده و در میان قدرتمندان محلی که کم کم نام سلطان به خود گرفتند، هر کدام را که قدرت بیش تری داشتند، تأیید می کردند، مشروط بر آن که هر ساله مبالغی پول بفرستند و قصد بغداد را نکنند.اگر چنین می کردند، خلفا ابتدا با آنها به نبرد پرداخته و اگر کاری از پیش نمی بردند، تسلیم زور سلطان می شدند و باز قدرت صوری خود را نگاه می داشتند.

بارها اشاره کرده ایم که آنها به حکمیت میان دو قدرت سیاسی معارض در یک منطقه نمی پرداختند، بلکه به انتظار می نشستند تا یکی از آنها با سلاح دیگری را سرکوب کند و پس از پیروزی، منشور ولایت مورد مناقشه را به فاتح می دادند.بسا می شد که در فاصله یک سال، در دو زمان، به دو قدرت محلی معارض منشور یک ولایت داده می شد.

برخی از قدرت های محلی، بر حسب اعتقادشان به مذهب سنت و جماعت، ارادت بیش تری به خلفای عباسی نشان می دادند، اما برخی دیگر، که یا تمایلات شیعی یا خارجی و یا ملی تری داشتند، به نوعی با دستگاه خلافت در می افتادند.تا زمانی که عباسیان به دست مغولان برافتادند، هیچ کدام از سلاطین نتوانستند قدرت عباسیان را از اساس، از میان ببرند.این نشانگر نفوذ عمیق عباسیان در میان اهل سنت بود که به طور مرتب، از سوی اندیشمندان و فقهای سنی در طی این چند قرن مورد تأیید قرار می گرفتند.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها