نظام اداری سامانیان
چهارشنبه 8 شهریور 1391 2:21 PM
دولت صفاری دولتی برخاسته از مردمان عیاری بود که نتوانست یک نظام اداری استواری را ایجاد کند.به عکس، سامانیان از اساس، قومی اشرافی بودند که خود در دستگاه اداری بالیده بودند.طرفداران آنها از طبقه ای بودند که در مرکز اصلی قدرت، خواستار آرامش و نظام سازی بودند.از این جهت، تفاوتی اساسی میان این دو دولت وجود دارد.
درباره نظام اداری در دنیای اسلام باید گفت: اصولا امویان با الهام از ایرانیان و رومیان نظامی ساده پدید آوردند.عباسیان، تحت تأثیر ایرانی ها، این نظام سازی را توسعه دادند .از آنجا که طاهریان در خراسان پیرو بغداد بودند، همان سیستم را در خراسان اجرا کردند .در دوره سامانی ها، که از جهتی توجه بیش تری به میراث ساسانی ها شد، این نظام توسعه بیش تری یافت، اما به هر روی تحت تأثیر نظامی بود که در بغداد وجود داشت.
در دوره سامانی ها، تشکیلات امارت، دو بخش بود.نخست دربار یا درگاه که امیر در آنجا می نشست و در کنار آن، چندین نفر دیگر مشاغل مهمی را در اختیار داشتند: صاحب شرطه یا رئیس پلیس، صاحب حرس یا نگاهبان، حاجب الحجاب که شغل وزارت دربار را در نظام های شاهی یا ریاست دفتر را داشت.این حاجب ها که در اصل از غلامان ترک بودند، نفوذ زیادی در دربار داشتند.درست بمانند بغداد که غلامان ترک به مرور بر خلیفه چیره شدند، در دربار سامانی نیز وضع به همین صورت به پیش رفت.اساسا پیدایش شغل غلام ترک از شغل هایی است که تأثیر زیادی در تحولات سیاسی قومی دنیای اسلام از خود بر جای گذاشت.در مجموعه دربار، کسانی هم به عنوان صاحب منصب سپاه بودند که مسؤول اصلی آن لقب سپهسالار داشت و در نیشابور اقامت می کرد.
بخش دوم امارت، دیوان ها بودند که زیر نظر وزیر اداره می شدند.دیوان سازی بر اساس طرحی بود که در بغداد اجرا می شد.در دوره سامانی ها، ده دیوان مختلف در بخارا وجود داشته که نرشخی نام آنها را در تاریخ بخارا آورده است.این دیوان ها عبارت بودند از: 1 دیوان وزیر، 2 دیوان مستوفی (خزانه دار) 3 دیوان عمید الملک (دیوان رسائل)، 4 دیوان صاحب شرط (پلیس)، 5 دیوان صاحب برید، 6 دیوان مشرفان (نظارت و مراقبت)، 7 دیوان املاک خاصه (شاه)، 8 دیوان محتسب (امر به معروف نهی از منکر و نظم و مراقبت از اصناف و..). ، 9 دیوان اوقاف، 10 دیوان قضا.
در هر شهر مسجد جامعی وجود داشت که امام جمعه ای در آن نماز می خواند.به طور معمول امام جمعه که می بایست از علمای برجسته شهر باشد، از طرف امیر سامانی منصوب می گردید.در آن روزگار، عالم برجسته شهر را که فقیهی بنام بود استاذ می نامیدند.در هر شهر خطیبانی هم بودند که جدای از شایستگی های فردی، لازم بود تا با حکومت مناسبات حسنه ای داشته باشند .