تسلط اسلام بر ماوراء النهر
چهارشنبه 8 شهریور 1391 2:20 PM
زمانی که سامانیان به قدرت رسیدند، نزدیک به دو قرن از ورود اسلام به ماوراء النهر می گذشت .در این مدت، بسیاری از مردم این منطقه به اسلام گرویده و در برخی شهرها، مراکزی برای تعلیم و تربیت دینی ایجاد شده بود.بیش تر مراکز مقدسی که پیش از آن در اختیار بودائیان، مسیحیان نسطوری و زرتشتیان بود، به مسجد تبدیل شد و این نشان از کاهش پیروان آن ادیان، و فزونی مسلمانان بود.
شهر بخارا در سال 89 هجری به دست قتیبة بن مسلم گشوده شد و سپاه اعراب همراه با مسلمانان غیر عربی که از خراسان بودند، در این شهر سکونت داده شدند.این سکونت وسیع، سبب شد تا اسلامیت بخارا تضمین شده و به سرعت به مرکزی برای دانش اسلامی در تمامی آن نواحی تبدیل شود.شگفت آن که نرشخی نوشته است، جایی که امروز مسجد جامع بخارا قرار دارد، روزگاری محل فروش بت بوده است، آن چنان که:
پادشاه [کفار] بدین بازار آمدی و بر تخت نشستی، بدین موضع که امروز مسجد ماخ است، تا مردمان رغبت کردندی به خریدن بت.و هر کس خویشتن را بتی خریدی و به خانه بردی.باز این موضع آتش خانه شدی و در روز بازار، چون مردم جمع شدندی، همه به آتش خانه اندر آمدندی و آتش پرستندی، و آن آتش خانه تا به وقت اسلام به جای بود.چون مسلمانان قدرت گرفتند، آن مسجد را بر آن موضع بنا کردند، و امروز از مسجدهای معتبر بخارا است.
در نیشابور نیز آتشکده قهندز کهن دژ به مسجد جامع تبدیل شد.در تاریخ نیشابور آمده است که «چون عبد الله عامر نشابور فتح کرد، آتشکده قهندز را خراب کرد و به جای آن، جامع ساخت.»
در آغاز فتح بخارا، مردم شهر هر بار با حضور اعراب تسلیم می شدند، اما به محض آن که اعراب از آنجا دور می شدند، از اسلام بر می گشتند.در این باره نرشخی عبارت زیبای دیگری دارد که تقریبا درباره سایر بلاد ایران و ماوراء النهر نیز صادق است.وی می نویسد:
هر باری اهل بخارا مسلمان شدندی، و باز چون عرب بازگشتندی، باز ردت آوردندی.قتیبة بن مسلم سه بار ایشان را مسلمان کرده بود، باز ردت آورده کافر شده بودند.این بار چهارم قتیبه حرب کرده شهر را بگرفت.و از بعد رنج بسیار اسلام آشکار کرد، و مسلمانی اندر دل ایشان بنشاند، به هر طریقی، کار بر ایشان سخت کرد و ایشان اسلام را پذیرفتند به ظاهر و به باطن بت پرستی می کردند.قتیبه چنان صواب دید که اهل بخارا فرمود یک نیمه از خانه های خویش به عرب دادند تا عرب با ایشان باشند و از احوال ایشان با خبر باشند تا به ضرورت مسلمان باشند.بدین طریق مسلمانی آشکار کرد، و آثار کفر و رسم گبری برداشت و جد عظیم می کرد و هر که در احکام شریعت تقصیری کردی عقوبت می کرد، و مسجد جامع بنا کرد و مردمان را فرمود تا نماز آدینه آوردند تا اهل بخارا را ایزد تعالی ثواب این خیر ذخیره آخرت او کناد.
اشاره کردیم که مسلمانان بت پرستی را تحمل نمی کردند و بت پرستان را به اجبار به اسلام وا می داشتند، در حالی که یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان در حفظمذهب خود آزاد بودند و به عنوان اهل ذمه در کنار دیگر مسلمانان زندگی می کردند.شاید یکی از دلایل رشد سریع اسلام در ماوراء النهر همین نکته باشد.
به هر روی محققان نوشته اند که طبقات پایین مردم بخارا، گروه گروه به اسلام گرویدند و به تدریج اشراف زمین دار نیز که به آنها دهقان یا دهگان می گفتند، اسلام آوردند.
باید بدین نکته توجه داشت که اشراف و فرمانروایان محلی، سخت با یکدیگر نزاع داشتند و این مسأله به حضور اعراب مسلمان در این ناحیه، کمک فراوانی کرد.در اصل، دهقانان، اشراف زمین داری بودند که چونان فرمانروا بر سرزمین زیر سلطه خود حکومت می کردند.در سفری که هارون الرشید به خراسان آمد، چهار ماه میهمان یک دهقان بود.پس هارون به وزیرش گفت: «این دهقان در تشیید معالم ضیافت ید بیضا نمود و هیچ دقیقه از دقایق، مروت ضایع نگذاشت، ما را بر وی الزام غرامتی باید فرمود تا از عجب مصون ماند و مهر کمال برین صنایع و نیک خدمتی خویش ننهد.» به هر روی دهقانان، نقشی مهمی در منطقه خود داشتند و برای حفظ این قدرت به راحتی با فاتحان کنار آمدند.
متأسفانه در نیمه اخیر دوران اموی، برای آن که پول بیش تری به عنوان جزیه از نامسلمانان بگیرند، راه مسلمان شدن را مردم بر سد کردند.اهمیت پر بودن بیت المال برای یک دوره، مشکلی را برای توسعه اسلام در خراسان ایجاد کرد.با این حال، بخارا سخت به اسلام علاقمند ماند و تحت تأثیر هیچ فشاری از سوی برخی از فرمانروایان محلی، از اسلام باز نگشت، بلکه با قدرت در رواج اسلام کوشید.در آخرین سالهای دوران اموی و اوایل عباسیان، بخارا، به شهری با فرهنگ اسلامی عربی تبدیل شد و آثاری که پیش از آن به زبان پهلوی بود، به زبان عربی در آمد.
زمانی که عباسیان قدرت را به دست گرفتند، یکی از رهبران عرب بخارا، با نام شریک بن شیخ مهری بر ضد عباسیان قیام کرد.وی خود را شیعه آل علی معرفی کرد و گفت که عباسیان، غاصب حق علویان هستند.این جنبش، به شدت سرکوب شد، اما نشان از آن داشت که مردم مسلمان بخارا، به تشیع علاقمند بوده اند.
انحراف فکری سیاسی مقنع نیز برای چند سال (158 166) مشکلاتی را برای بخارا پیش آورد، اما اسلام قوی تر از آن بود تا با این جنبش های سیاسی فکری شبه زرتشتی و الحادی و بیشتر سیاسی از پای درآید.
در اواخر قرن دوم هجری، هنوز در بخارا، نامسلمانانی بودند که مسلمانان را آزار و اذیت می کردند، اما حضور طاهریان در خراسان و پس از آن قدرت یافتن سامانیان، منطقه را به طور کامل در اختیار اسلام قرار داد.آیین بودایی به دلیل آن که یک آیین بت پرستی بود به سرعت از بین رفت، زیرا مسلمانان به هیچ روی با بت پرستی میانه ای نداشتند و اجازه زندگی به بت پرستان را نمی دادند، در حالی که آیین زرتشتی و مسیحی و یهودی برای مدت بیش تری دوام آوردند.البته، به دلیل عدم حضور ساسانی ها در این بخش، این آیین هم، از قبل پشتوانه استواری نداشت.
به تدریج بخارا، به دلیل اهمیت مذهبی علمی خود، روحانیون قدرتمندی یافت که در جریان دعوت اسماعیل سامانی به این شهر، نقش فعالی را به عهده داشتند و مردم فرمانبردار آنها بودند.این خصلت شهر، دقیقا با ویژگی های مذهبی امیران سامانی سازگار بود.از یک سو آنها اشراف بودند و توانستند طبقات بالای جامعه را با خود همراه کنند، از سوی دیگر، سخت متدین به اسلام بودند.این مسأله عاملی برای حفظ وحدت و یکپارچگی میان طبقات بالا و پایین جامعه بود.
بخارا در آستانه روی کار آمدن سامانیان، کشش تبدیل شدن به یک شهر بزرگ اسلامی را داشت، آن گونه که نامش در تمامی جهان اسلام برای قرن ها جاودانه شد.سامانیان، با بهره گیری از این فرصت تاریخی، و با همت خویش، بخارا را به اوج شهرت رساندند.در نیمه دوم قرن سوم هجری و پس از آن در نیمه نخست قرن چهارم، اسلام به طور کامل، بر تمامی مناطق ماوراء النهر چیره گشت.
یکی از اقدامات سامانیان، مبارزه برای نشر اسلام در مناطق دور دست ماوراء النهر و ترکستان بود.از آن جمله اسماعیل سامانی به شهر طراز در محل کنونی شهر اولی یه آتا حمله کرد و با رنج بسیاری که دید، به نوشته نرشخی «به آخر، امیر طراز بیرون آمد، و اسلام آورد با بسیاری از دهقانان، و طراز گشوده شد.کلیسای بزرگ را مسجد جامع کردند و به نام امیر المؤمنین معتضد بالله خطبه خواندند» .
قدرت سامانیان، سبب شد تا آنها، موضع تهاجمی داشته و به مناطق مختلفی که ترکان آسیای میانه سکونت داشتند حمله کنند.در پناه این قدرت بود که به تدریج مسلمانان به نواحی ترک نشین دور دست رفته و اسلام را میان ترکان آن نواحی گسترش دادند.بار تولد نوشته است:
تبلیغات اسلامی در آسیای میانه، در خارج از مرزهای سیاسی خلافت، به موفقیت هایی دست یافت که بسی برتر از موفقیت هایی بود که در نواحی دیگر دنیای اسلام به دست آمد.
در اواخر دوره سامانی و پس از آن، نفوذ اسلام در میان ترکان، بیش تر به وسیله مبلغانی صورت می گرفت که برخی از آنها صوفی بودند و با مهاجرت به درون قبایل ترک منطقه، اسلام را میان مردم رواج می دادند.