منازعات داعی کبیر
چهارشنبه 8 شهریور 1391 1:39 PM
محمد بن زید، گرگان را که از زمان برادر در آن جا حکومت داشت، تختگاه خویش ساخت.
در طبرستان مشکل عمده او قدرت اسپهبدان جبال بود که گه گاه در مقابل علویان یا با عمال خراسان و ری بر ضد داعی همدست میشدند.
از این جمله، اسپهبد رستم بن قارن بود که در اواخر عهد حسن بن زید بر ضد داعی تحریکاتی انجام میداد و چنان که گفته شد او را از طبرستان بیرون راند و تنها با شفاعت عمرولیث اجازه بازگشت به او داد.
محمد بن زید در همان اوایل استقرار قدرت خویش، ظاهراً به دعوت و درخواست اهل ری که از عامل ترک، اساتکین و تعدی ها و ناروایی های پسر او، اذکوتکین، ناخرسند بودند، لشکری برای تسخیر آن ولایت به راه انداخت، اما در جنگی که روی داد شکست سختی خورد و تلفات بسیار داد «272 ق / 845 م».
مردم ری که موجب و محرک این جنگ و شورش بودند، ناچار شدند با اذکوتکین که غنایم بسیاری از سپاه داعی به چنگ آورده بود، سازش کنند و جریمه هنگفتی از مال خود را بپردازند.
چندی بعد مقارن غلبه رافع بن هرثمه بر نیشابور، محمد بن زید از گرگان به آمل آمد و در همان ایام پسر خود محمد را که کودک خردسالی بود به ولایت عهدی خود برگزید.
مع هذا تحریکات اسپهبد رستم بن قارن که به اجازت محمد بن زید به طبرستان باز گشته بود، ادامه پیدا کرد، از این رو، محمد بن زید را واداشت تا دست رستم را از ولایات جبال به کلی کوتاه سازد.
اسپهبد رستم گریخت و نزد رافع بن هرثمه که در خراسان نایب عمرو لیث بود رفت.
رستم، رافع را به تسخیر جرجان ترغیب کرد و محمد بن زید نیز نتوانست در برابر سپاه رافع از جرجان دفاع کند در نتیجه به استرآباد عقب نشینی کرد و از آن جا به آمل رفت.
رافع هم او را تعقیب و تا ولایات دیلم سپاهش را پیش برد. البته کمک اسپهبد رستم و همدستی اسپهبد شهریار بن بادوسپان هم که از داعی ناخرسند بودند، از اسباب غلبه رافع شد که داعی از این اتحاد اسپهبدان، لطمات بسیار دید.
رافع که در آغاز، عامل خلیفه در خراسان بود، بعدها علیه عباسیان سر به شورش برداشت و برای تحکیم مواضع خود با محمد بن زید دست دوستی و اتحاد داد و به نام محمد، خطبه خواند.
اسپهبد رستم را نیز به حیله فریب داد و او را دستگیر و نزد داعی فرستاد تا این که در زندان درگذشت.