هنر در عصر سلجوقی
تندیس سر یک شاهزاده سلجوقی. قرن دوازده میلادی. نگهداری در
معماری
عهد سلجوقیان از نظر بسط و توسعه دانش و ادب یکی از ممتازترین دوران تاریخ ایران محسوب میشود. در این عصر،
مدارس
توسعه یافت و علما مورد تشویق و حمایت قرار گرفتند. کثرت نسبی آثار علمی و ادبی این دوران، تا قرنها بعد عصر سلجوقی را همچون درخشندهترین ادوار فرهنگ و دانش در تمام تاریخ ایران نشان داد.
در زمینه هنر، خاصه در هنر معماری، عصر سلجوقیان را دوره رنسانس، شکوفایی شیوههای بدیع و تازه معماری میدانند. بنای مسجد جامع اصفهان، هر چند شامل ترمیم و افزودن قسمتهای تازه بر روی مسجد کهنه و قدیمی بود، نشانهای از آغاز یک نهضت هنری را عرضه داشت. در پی آن، مسجد زواره «530 ق / 1135 م» و مسجدهای مشابه دیگری که در همان ایام در اردستان، گلپایگان و بروجرد تأسیس، ترمیم و یا تعمیر شد،
در جزء جزء بنا، آثاری از سلیقه بدیع و هنر معماری شکوفا شده سلجوقیان را در خود حفظ کرد.
حیات دینی، البته در این دسته از ابنیه، کاملاً بارز و قابل ملاحظه بود، حتی بقعهای هم که در همین سالها در مرو برای مقبره سلطان سنجر بنا کردند، یادگار به جای ماندنی از معماری عصر سلجوقی است که از تأثیر حیات دینی مایه دارد. گنبدهایی که در مساجد و بقعهها، در همین دوره و ادوار بعد به وجود آمد نیز، همین زمینه شعور مذهبی را در شکل سمان گونه و فیروزهای آن عرضه میکند.
با این حال، تزیینات، کتیبهها، و مقرنسهای سلجوقی هم حتی در ادوار بعد هم تأثیر شگرف خود را در بناهای آینده باقی گذاشت. اما در دیگر فنون نیز، هنرمندان سلجوقی، یک هنر پیشرو ممتاز است.
موسیقی،فلزکاری،سفالگری
در دیوان برخی شاعران عصر، از جمله خاقانی، از آلات و آهنگهای موسیقی چنان یاد میشود که از رواج و اهمیت فوق العاده آن حکایت میکند. در زمینه فلزکاری و مجلس پردازی در داخل و خارج ظروف نیز این نوع آوری کاملاً پیداست.
در اواخر این عهد، هنر سفال سازی هم، چنان که اغلب محققان خاطر نشان کردهاند، به عالیترین مرحله کمال خود رسید. بیگفتگو، پیداست که آن چه در هنرهای عهد مغول ظاهر شد، خود از میراث عهد سلجوقی به شدت متأثر بود، چنان که در شعر و شاعری هم کمالی که در کلام سعدی، مولانا، و حفظ ظاهر گشت، متأثر از شیوه کمال اسمعیل، خاقانی و انوری بود. تداول رقص و سما در بین صوفیه این عهد، زمینه رواج این هنر را در مجالس عیش و طرب در بین عام و خاص نشان میدهد.
شعر
از علاقهای هم که در این دوره به مراتب بیش از ادوار گذشته، به صنایع بدیع شهری اظهار میشد، و ادیب صابر و عبدالواسع جبلی در دستگاه سلطان سنجر از سرآمدان عصر بودند، شیوع ذوق تجمل گرایی را که یک عامل عمده در پیدایش رنسانس هنری است، حکایت دارد.
این نکته هم که در شعر آن دوران، از جمله در کلام __انوری، خاقانی و ظهیرالدین فاریابی، __
به نحو بارزی شامل اشارات و تعلمیحات به علوم رایج عصر و اصطلاحات و الفاظ قرآنی، عرفانی، و فلسفی است، حاکی از ارتباط آن با محیط اعیانی عصر و متناسب با ذوق طبقات تربیت یافته وابسته به دیوان و درگاه است که لاجرم تفنن گرایی آنها در پسند شعر، عامل عمدهای در نفوذ روحیه نوگرایی و رنسانس در ادبیات همچون هنر بود.