قدرت علویان در دوران سلجوقی
چهارشنبه 8 شهریور 1391 11:32 AM
یکی از طوایفی که در تمام این دوران، در شمار اعیان و رئیسان شهرها بودند، نقیبان علوی بودند.در هر شهر، جمعی از علویان زندگی می کردند و به دلیل موقعیت نسبی خود، از امتیازاتی برخوردار بودند.از اواخر قرن سوم و بیش تر در قرن چهارم، با برقراری نظام نقابت، فردی شاخص از خاندان مزبور از طرف حکومت به نقابت برگزیده می شد.کار نقیب اداره امور علویان در چند بخش بود:
نخست کنترل انساب، به این معنا که هر کسی که وارد شهری می شد، نزد نقیب علویان می رفت تا نسب او را تأیید کند.
دوم نظارت بر رفتار علویان، از آن نظر که شغل خوبی داشته باشند و تا آنجا که ممکن است ازدواج میان خود علویان صورت بگیرد.همچنین در صورتی که جرمی مرتکب می شدند، با وساطت نقیب معمولا تخفیفی به آنها داده می شد.
سوم اجرای حق قضاوت.
چهارم اداره امور مالی در مواردی که از بیت المال یا از بخشش های دیگر، مالی به علویان تعلق می گرفت.
یکی از کارهای مهم آنان، این بود تا با نوشتن نسب نامه، اجازه ندهند کسی به دروغ خود را علوی معرفی کند.به همین منظور، بسیاری از نقیبان، خود از نسب شناسان برجسته بودند .نتیجه کار این افراد، گسترش دانش نسب شناسی بود.کتاب های فراوانی از قرن چهارم به این سو درباره انساب علویان تألیف شد.
در اینجا، یک نمونه از فرامین سلطان سنجر را در تعیین نقیب سادات گرگان می آوریم که ضمن آن به وظائف نقیب نیز پرداخته شده است.این فرمان درباره «سید اجل اطهر مرتضی جمال الدین ابو الحسن العلوی» است: نقابت سادات گرگان و دهستان و استرآباد و دیگر مواضع که بدین بلاد مضاف و منسوبست...به جمال الدین ارزانی فرمودیم و این شغل بر قرار متقدم، بر وی مقرر داشتیم و او را به تجدید، متقلد این امانت بزرگ گردانیدیم تا به شرایط آن قیام به واجبی نماید و قاعده حرمت سادات ممهد می دارد و جانب هر کس بر اندازه علم و عفاف او را رعایت می کند و ارزاق و معاش ایشان از وجوه معهود می رساند و مصلحان را در روش طریق صلاح تقویت می کند و مفسدان را مزجور و مالیده می دارد و در شجرات و انساب ایشان نیک تأمل کند و منصب نبوت و امامت را از مدعیان و اهل تلبیس و تزویر مصون گرداند و ایشان را بعد از تفحص و استکشاف از میان سادات دور کند و تغییر سمت به حلق شعر و تعطیل از حلیت سادات و زینت و شرف واجب داند و در کل احوال در اظهار ایشان پسندیده کوشد و چنان سازد که او را نام نیکو و دولت را دعای خیر حاصل باشد. [پس از آن در ادامه، از مسؤولان منطقه خواسته است تا فرمان او را درباره سادات محترم شمرند:] و اساس حرمت او را در همه احوال ممهد دارند و ترتیب کار سادات از نواختن و راندن و نیکو داشتن و مالش دادن به وی بازگذارند و در آن مداخلتی نکنند و کرسی و منبر علم که به اسم و رسم سادات باشد حکم آن بدو مفوض دارند تا آن را به علم و تقوا آراسته کند و از تعصب و تهور و تهیج فتن دور، اجازت عقد مجلس وعظ دهد.
در این زمان، در بسیاری از شهرهای ایران، خاندان های برجسته ای از علویان، منصب نقابت را به دست آورده و گاه آن چنان قدرت می یافتند که در شرایط بحرانی، اداره شهر را نیز بر عهده می گرفتند.
شهرهای خراسان، طبرستان، جبال و بسیاری از شهرهای دیگر، نقیبانی داشتند که مورخان و نسب شناسان نام آنها را ثبت کرده اند.
به طور غالب، نقیبان علوی یا شیعه امامی بودند و یا زیدی مذهب، اما بر اساس تقیه گه گاه خود را سنی معرفی می کردند.در مجموع، به دلیل ارتباطشان با حکومت سلجوقی، لازم بود تا از روی احتیاط، حتی اگر شیعه بودند، برخورد معتدلی با سنیان و شخصیت های برجسته آنها داشته باشند.در برخی از درگیری های مذهبی که در نیشابور و استرآباد رخ داد، علویان موضع شیعی خود را کاملاآشکار کردند.
زمانی که غزان به خراسان حمله کردند، نقبای علوی در بسیاری از شهرهای خراسان نقش فعالی بر عهده داشتند.از آن جمله در شهر سبزوار، مردم به فرماندهی نقیب علویان شهر سخت در برابر غزان مقاومت کرده و اجازه نفوذ در شهر را به آنها ندادند.
علویان نیشابور نیز شهرستان کهندژ نیشابور را در اختیار گرفته با نهادن منجنیق مانع از نفوذ غزان شدند و مردم فراری نیشابور به آنجا پناه بردند.بعدها مؤید امیر ترک، به این ناحیه حمله کرد و آن را تصرف نمود.