سلطان سنجر و دیگر سلاطین سلجوقی معاصر وی
چهارشنبه 8 شهریور 1391 11:30 AM
از زمان درگذشت برکیارق در سال 498 تا سال 511، سلطان محمد سلجوقی بر قلمرو مرکزی سلجوقیان تا بغداد و شمال عراق حکم می راند.بخش های غربی در اختیار فرزندان تتش و خراسان در اختیار برادر دیگر وی سلطان سنجر بود.کرمان نیز در اختیار قاورد و فرزندان او بود.
مهم ترین اقدامات سلطان محمد، نبردهایش بر ضد باطنیان بود که در جای دیگری شرح آن را آورده ایم.وی به حکم چیرگی اش بر عراق، در جنگ های صلیبی با فرنگی ها نیز به نوعی درگیر بود.
سلطان محمد در سال 511 درگذشت و پسرش محمود را که تنها چهارده سال داشت، به سلطنت برگزید .دو سال بعد، برادرش طغرل، با یکی از امرای ترک بر ضد وی خروج کرد که پس از نزاعی میان آنها، مشکل همچنان باقی ماند.افزون بر آن، به مرور دو برادر دیگر محمود، یعنی مسعود و سلجوق شاه نیز در شمار مدعیان سلطنت در آمدند.مسعود طی سالها توانست جبال و عراق را تحت سیطره خود نگاه دارد.
این بار سنجر امیر خراسان که موفق شده بود غزنه را از دست بقایای غزنویان به در آورد، مدعی تاج و تخت سلجوقی شد.وی مصمم شد تا به ری لشکر کشی کند و سلطنت سلجوقی را به دست آورد.جنگ بزرگی میان او و محمود فرزند برادرش صورت گرفت که با وجود فراوانی سپاه محمود، سلطان سنجر پیروز شد.
از آنجا که سنجر از نظر سن بزرگتر از برادر زاده اش محمود بود، بلافاصله سلطنتش در بغداد مورد قبول قرار گرفت و به نام وی خطبه خوانده شد.او به طور رسمی از سال 511 سلطان سلجوقی شد.سنجر با محمود مصالحه کرد و وی را به جانشینی خود برگزید.محمود به اصفهان بازگشت و به جز ری، بر تمامی ممالکی که پیش از آن در اختیارش بود، حکومت یافت.از آن پس، سلطان محمود در مرکز و غرب ایران و نیز عراق عرب قدرت را در دست داشت.
اندکی بعد برادرش مسعود و برادر دیگرش طغرل به جنگ با او پرداختند که به طور معمول پس از درگیری و کشته شدن شماری از مردم، برادران با یکدیگر کنار آمدند.مسعود و محمود هر دو نزد خلیفه رفتند و خلعت گرفتند.اندکی بعد، طغرل نیز اطاعت برادرش محمود را پذیرفت .
به سال 514 شمار زیادی از خزران که کافر بودند، به شمال آذربایجان به ویژه دربند و شروان حمله کرده قتل و غارت زیادی را انجام دادند و در تفلیس استقرار یافتند.امیران مسلمان آن نواحی، لشکری فرستادند که بر اثر یک اشتباه، شکست خورده با دادن چهار هزار اسیر بازگشتند .مدت ها این زخم بر پیکره دنیای اسلام بود تا آن که در سال 517 سلطان محمود سلجوقی بدان سوی لشکر کشید.اختلاف داخلی میان خزران و نیز حضور سپاه محمود، سبب شد تا آنها از آن منطقه عقب نشینی کرده و امنیت سابق تجدید شود.
در سال 516 ابو طالب سمیرمی وزیر سلطان محمود توسط باطنیان کشته شد و شمس الملک فرزند نظام الملک جانشین وی در وزارت گردید.این وزارت هم دیری نپایید تا آن که سلطان محمود او را گرفت و به قتل رساند.
سلطان سنجر که نگران طغرل برادر محمود بود، در سال 522 به ری آمد و زمانی که از آرامش اوضاع و قدرت محمود اطمینان حاصل کرد به خراسان بازگشت.وی دو سال بعد به سمرقند لشکر کشید تا قدرت خود را در آن ناحیه تثبیت کند.
سلطان محمود سلجوقی که بر جبال و آذربایجان حکومت می کرد، به سال 525، در سن بیست و هفت سالگی درگذشت و امارت به فرزندش داود رسید.اندکی بعد میان او و عمویش مسعود بر سر تسلط بر عراق و خطبه خواندن به نام آنها، نزاعی درگرفت.خلیفه گفت تنها سنجر را به رسمیت می شناسد.برادر دیگر محمود، سلجوق شاه بود که وی نیز از این زمان، مدعی سلطنت شده و همراه اتابک خود در فارس و خوزستان در پی به دست آوردن قدرت بیش تری بود.در نهایت صلحی میان مسعود و سلجوق شاه شد، در حالی که سلطان اصلی سنجر بود که به جنگ با مسعود برخاست .
این جنگ که در نزدیکی دینور رخ داد به نفع سلطان سنجر خاتمه یافت.مسعود تبعید شد و برادرش طغرل حکومت جبال و آذربایجان را عهده دار شد.بار دیگر سنجر به خراسان بازگشت.
در این زمان هنوز، داود فرزند محمود، سلطنت خویش را در عراق حفظ کرده بود.به سال 526 میان وی و عمویش طغرل جنگی درگرفت که داود شکست خورد و با اتابک خویش به بغداد بازگشته مورد اکرام خلیفه قرار گرفت.سال بعد، بار دیگر مسعود طغرل را شکست داد و به سلطنت بازگشت .یک سال بعد، ماجرا به عکس شد و بار دیگر طغرل به سلطنت رسید.در سال 529 طغرل درگذشت و بار دیگر مسعود به تختگاه منطقه جبال نشست! وی پس از آن نیز دشواری های زیادی برای حفظ اقتدار خود داشت، اما با مقاومت در برابر مخالفان تا اندازه ای اقتدار دولت سلجوقی را در مرکز و غرب ایران حفظ کرد.
ممکن است خواننده گرامی ما از تکرار این نزاع های بیهوده خسته شود، اما باید بداند که در آن روزگار، همین حوادث، بخشی از زندگی روزانه مردم بوده و این چنین ابلهانه، به خاطر مشتی شاهزاده، مردم به جان یکدیگر می افتادند، آن هم زمانی که دشمن صلیبی، بیت المقدس را در اختیار خود داشته است.
سلطان سنجر که بزرگ خاندان سلجوقی بود، بر خراسان تسلط مطلق داشت.وی هر از چندی به نقطه ای دور از خراسان عزیمت می کرد تا موقعیت خود را مستحکم سازد.وی به سال 529 به غزنه رفت و پس از آرام ساختن اوضاع، به تختگاه خود مرو بازگشت.
در عراق و آذربایجان نفوذ مسعود تا سالها ادامه داشت.گر چه کما بیش درگیری میان او و برخی از امرای ترکمان، دشواری هایی برای وی ایجاد می کرد.مسعود در سال 547 درگذشت.از او به عنوان فردی خوش اخلاق و خوش رفتار یاد شده و گفته شده که با رعایا نیز برخورد عادلانه ای داشته است.جانشین وی، ملکشاه محمد فرزند محمود بود که خود مسعود او را برای سلطنت برگزید.