مصادره اموال احمد نیالتکین
چهارشنبه 8 شهریور 1391 11:08 AM
همچنین مصادره اموال احمد نیالتکین که خزانه دار محمود و به قولی فرزند او بود، با چنان آزار و تحقیر سختی صورت گرفت که پس از آن که رضای سلطان مسعود را جلب کرد و مأمور عازم به هند شد، در آن جا سر به شورش برداشت و ترکمانان را هم در خراسان بر ضد سلطان تحریک کرد، به طوری که فرو نشاندن عصیان احمد به آسانی میسر نشد.
بدین گونه، در اندک زمانی، تمامی ارکان دولت غزنه، فدای سوء ظن سلطان و تصفیه حسابهای هوادارانش با درباریان سابق شد. در این اوضاع آشفته؛ امیر یوسف عموی سلطان، اریارق سپهسالار وی در هند، و سفتکین غازی سپهسالار ترک اتباه شدند.
از طرفی توطئهای هم بر ضد التونتاش خوارزمشاه انجام گرفت که عقیم ماند و موجب شد تا این خدمتگزار وفادار و توانای دیرین دولت غزنوی، اعتماد خود را نسبت به سلطان مسعود از دست بدهد.
این افراط کاریهای مستبدانه، سوء ظنهای بی جا و توطئههای درباری، به تدریج محیط نا امنی را فراهم آورد که مسعود را از وجود رجال معتمد و امیران فداکار و کاردان محروم ساخت. بعد از وفات خواجه میمندی، مسعود «محرم 424 ق / دسامبر 1032 م» وزارت خویش را به خواجه احمد بن عبدالصمد، واگذار کرد «جمادی الثانی 424 ق / می 1033 م» که وزیری با کفایت و مدبّر بود.
بی تدبیری مسعود غزنوی در اداره ی امور قلمرویش بی توجهی به مشکلات داخلی و لشکر کشی به هند به هر حال، مسعود در همان سالهای نخست سلطنتش، علی رغم قحطی و بیماری وبا که از عراق و شام تا خراسان و هند تقریباًَ در همه جا فراگیر شده بود، «423 ق / 1032 م» و با وجود ترکمانان که در خراسان به غارت و تجاوز مشغول بودند؛ به یاد سنت دیرین پدر افتاد که غزو و جهاد را در هر سال واجب میدانست.
در دره کشمیر قلعهای به نام «سرستی» را که پدرش محمود چند بار به تسخیر آن کوشید، اما توفیقی حاصل نکرد، فتح و با غنایم فراوان و بردگان بسیار به غزنین بازگشت «424 ق / 1033 م». اما به رغم گرفتاریهایی که ترکان غز - طوایف سلجوقی - در این ایام برای وی در تمامی خراسان به وجود آورده بودند و با آن که علی تکین، در ماوراء النهر و هارون پسر التونتاش در خوارزم بر علیه مسعود با ترکمانان همدست شده بودند و خراسان نیز بر اثر مظالم حاکم فاسد آن، سوری بن معتز، عرصه جنگ داخلی و آشوب در طوس و غارت نیشابور شده بود؛ مسعود، به جای برخورد با بیداد حاکمان محلی خود، تدبیر ترکان غز و فرو نشاندن عصیان ماوراء النهر، لشکر به گرگان و طبرستان کشید و فتنه باکالیجار، واپسین امیر زیاری را که از پرداخت خراج خودداری ورزیده بود، فرو نشاند تا این که سرانجام صلح نامهای با امیر زیاری منعقد ساخت «ربیع الاول 426 ق / ژانویه 1035 م».