پاسخ به:موعود در ادیان دیگر
سه شنبه 7 شهریور 1391 11:48 PM
واحد دین واندیشه تبیان زنجان-
ظهور منجي موعود، در عصر پاياني جهان ـ معروف به آخرالزمان ـ پس از فراگير شدن ظلم و بيداد، واقعيتي است كه مورد توافق جملة اديان و آيينهاي الهي و وحياني ميباشد. پيامبران و فرستادگان الهي، نويد فرا رسيدن روزگاري آكنده از عدل و محبت را به پيروان خود ميدادهاند. هر چند شايد هيچ يك از كتابهاي آسماني پيامبران پيشين از گزند تحريف به دور نمانده، اما اين حقيقت ريشهدار همچنان در ميان بسياري از آنها به چشم ميخورد. مطلب جالب توجه آنكه، برخي از اين بشارتها به قدري از جامعيت برخوردار است، كه حتي نسب و نام آن موعود نجاتبخش را نيز بيان نموده؛ همان كه در آخرين كتاب و كاملترين آنها به نحو مبسوط معرفي شده است.1
نگارنده در اين مجال بر آن است كه نگاهي اجمالي به اين بشارتها داشته باشد. هر چند كه اين موضوع به صورت تفصيلي در برخي از آثار متأخران پرداخته شده است.
با نگاهي كلّي به بشارتهاي منجي قيام كنندة آخرالزمان ـ كه از سوي پيامبران الهي، يا بزرگاني كه در ميان پيروان مذاهب و ملل جهان، به دارا بودن كتاب آسماني معروفاند، بيان شده ـ ميتوان آنها را به چهار بخش دستهبندي نمود:
دستة اول، آيات و بشاراتي كه به ويژگيهاي ظهور و قيام آن نجاتبخش موعود ميپردازد و به ويژه، فراگير بودن و بينالمللي بودن آن را بيان ميكند. دستةدوم، آياتي كه به معرفي شخص منجي و نسب و خاندانش، به ويژه انتساب وي به خاندان پيامبر آخرالزمان ميپردازد؛ دستة سوم، آياتي كه ويژگيها و مشخصات دوران ظهور و چگونگي آن را بيان ميكند، دستة چهارم، آياتي كه به انتظار كشيدن براي ظهور منجي، توصيه و دعوت مينمايد. اين چهار گروه، بشارتهايي است كه در ميان مجموعة آيات كتابهاي آسماني وجود دارد. لازم به يادآوري است كه هر كدام از اين گروه آيات، مشتمل بر عناوين جزئيتري است كه در زير به آنها اشاره ميكنيم.
هر قيام و انقلابي از چند مؤلفه تشكيل ميشود: نخست، اهداف و نتايج قيام؛ دوم،رهبري قيام؛ سوم، چگونگي آن و چهارم، ياران و انقلابيون. آياتي كه دربارة قيام منجي موعود، در كتابهاي انبياي پيشين وجود دارد نيز بر اساس همين مؤلفهها قابل دستهبندي است. دربارة هدف قيام، و رهبري آن در ادامة مطلب، سخن خواهيم گفت. اما در اينجا چگونگي قيام و خصوصيات قيام و ويژگيهاي ياران منجي را بر ميشماريم.
الف ـ عمومي و فراگير بودن: بر اساس آنچه در كتابهاي آسماني آمده، منجي آخرالزمان، مورد انتظار همةملل جهان بوده، قيامي كه برپا مينمايد قبل از آنها سابقه نداشته و هيجان آن جملة افراد عالم را فرا ميگيرد، و آنان را به دين حقيقي و طريق پاكي و پاكسيرتي هدايت ميكند. در بشارت كتاب حكي نبي، به نقل از خداوند متعال چنين آمده است:
تمامي امم را به هيجان ميآورم، و مرغوب همگي طوائف [منجي مورد انتظار] خواهد آمد.2
در كتاب صفنياي نبي نيز به فراگير بودن نتيجة قيام و هدايت عمومي اشاره كرده، ميفرمايد:
به منظور گرد آوردن تنها طوائف بشر بر يك دين حق، سلاطين و دولتهاي مختلف را نابود كنم... آن وقت لب پاكيزه را براي خواندن همه به نام خداي و عبادت كردن ايشان به يك روش، به قومها بازگردانم.3
ب ـ قيام با شمشير: دربارة اينكه منجي موعود، از چه سلاحي استفاده خواهد كرد، بشارتهاي پيامبران، به عصاي آهنين يا همان شمشير اشاره ميكند. اين مسئله از نگاه پيامبر عظيمالشأن اسلام و اوصياي ايشان نيز، پاسخي مشابه دارد.4
در بخشهاي مختلفي از «مكاشفة يوحنا» از منجي با عنوان كسي كه غالب شده و احكام الهي را نگه ميدارد ياد شده كه با عصاي آهنين بر همة ملل جهان فرمانروايي خواهد نمود.5
دربارة دليل استفاده از شمشير در اين گونه روايات، و استفاده نكردن از سلاحهاي كشتار جمعي مدرن، آنچه به نظر ميرسد اين است كه منجي و يارانش از قدرت حقيقي (باطني) برخوردارند. كه در روايات با عنوان قدرت چهل مرد از آن ياد شده، كه ميتوانند كوهها را از جاي بركند، و هدف ايشان اتمام حجّت رو در رو با فرد فرد مخالفان است، به علاوه استفاده از سلاح كشتار جمعي موجب نابودي حرث و نسل است كه از ديدگاه اديان الهي ـ به ويژه شريعت اسلام ـ جايز نيست.6
دربارة ويژگيهاي ياران منجي موعود، در بشارات پيامبران، بر چند ويژگي عمده تإكيد ميشود؛ از جمله خداپرست بودن و پاك سرشت بودن ايشان.
الف ـ خداپرستان: در كتاب مذهبي زرتشتيان ـ زند ـ
«ايزدان» يا خداپرستان، در برابر «اهريمنان» يا ملحدان و كفار، هماره در حال پيكارند و سرانجام با ياري خداوند ـ اورمزد ـ ايزدان، به پيروزي نهايي ميرسند و نسل اهريمنان را منقرض ميكنند. در اين بشارت، تصريح ميشود كه اين پيروزي، مقدمة رسيدن جهان به سعادت اصلي خويش است و پس از آن، بنيآدم بر تخت نيكبختي تكيه خواهند زد.7
البته در قسمتهاي بعد خواهيم گفت كه براساس اين بشارتها، صالحان و شايستگان، تحت رهبري منجي موعود، حكومت بر زمين را به ارث خواهند برد.
ب ـ پاك سيرتان: در كتاب زبور داوود(ع) به دنبال آيات وارث شدن صالحان، جريان درگيري و نبرد آخرالزمان را بين دو طايفه؛ جبهة شريران و جبهة پاكان و صادقان توصيف مينمايد و ميگويد:
... شريران شمشير را كشيدند و كمان را چلّه كردند تا آنكه مظلوم و مسكين را بيندازند، و كمانهاي ايشان شكسته خواهد شد. كميِ صديّق از فراواني شريران بسيار بهتر است، چونكه بازوهاي شريران شكسته ميشود و خداوند تكيهگاه صدّيقان است... اما شريران هلاك خواهند شد و دشمنان خداوند، مثل پيهبرهها، فاني؛ بلكه مانند دود تلف خواهند شد... . صديقان وارث زمين شده، تا ابد در آن ساكن خواهند شد.8
در آيات ديگري از كتب آسماني، علاوه بر عناوين فوق، ياران منجي و سپاه او به عوان متبرّكان خدا و اشخاص متواضع، معرفي شدهاند.
در ميان بشارتهاي موجود كتب آسماني، برخي از آنها به بيان صفات منجي موعود ميپردازد؛ از آن جمله ميتوان ويژگيهاي زير را نام برد:
الف ـ پيشواي مخلوقات و عادل بودن: در كتاب باسك، پيروان در آخرالزمان به ظهور فرمانرواي عادلي بشارت داده ميشوند كه پيشواي همة موجودات، اعم از فرشتگان، پريان و آدميان بوده، زمام همة امور را در اختيار خواهد گرفت:
دور ديني تمام شود به پادشاه عادلي در آخرالزمان كه پيشواي ملائكه، پريان و آدميان باشد؛ حق و راستي با او باشد و آنچه در دريا، زمينها و كوهها پنهان است، همه را به دست آورد و از آسمانها و زمين، آنچه باشد خبر دهد و از او بزرگتر كسي به دنيا نيايد.9
ب ـ منصور و ياري شده: در كتاب ديد كه نزد هنديان به كتاب آسماني معروف است، به ياري شدن منجي موعود و پادشاه آخرالزمان اشاره شده است. همچنين در اين بشارت، غلبة آن فرمانروا بر سراسر جهان و همة مخلوقات و گرويدن جملگي به دين او بيان شده است.
پس از خرابي دنيا، پادشاهي در آخرالزمان پيدا شود كه پيشواي خلايق بوده، نام او منصور باشد و تمام عالم را بگيرد و به دين خود درآورد. او همهكس را از مؤمن و كافر بشناسد و هر چه از خدا خواهد، برآيد.10
ج ـ غيبت قبل از قيام داشتن: در مكاشفات يوحنا، بخش 1، آية 17 ضمن آياتي كه چگونگي قيام منجي موعود را بازگو مينمايد، به گونهاي رمزگونه و استعاري، ولادت و پنهان بودن مولد، غيبت قبل از قيام و برخي ديگر از خصوصيات وي را بيان ميكند.
در آية 14 ميگويد:
و آن مولد به منظور حفاظت قطعي از دستبرد اهريمنان، براي زمان و زمانين و نصف زمان از نظر آنان نهان شد.
اين عبارت، به طور ابهامآميز علاوه بر اصل غيبت، به طول مدت آن نيز اشاره كرده است.
الف ـ از نسل بنيهاشم: در كتاب جاماسب، منجي موعود را از فرزندان بنيهاشم ميداند:
مردي از زمين تازيان، از فرزندان هاشم بيرون آيد، مردي بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق، ... با سپاه بسيار و روي به ايران نهد و آباداني كند و زمين پر داد كند.11
ب ـ فرزند انسان: در انجيل متي، از زبان حضرت عيسي(ع)، بشارتي نسبت به نجات بخش آخرالزمان آمده، كه طيّ آن وي را با عنوان «فرزند انسان» معرفي نموده است. در ادامه چنين ميگويد:
همگي قبايل نزد وي جمع خواهند گشت و آنان را از يكديگر جدا خواهند نمود چنانكه شباني ميشها را از بزها جدا ميكند. پس ميشها را به راست و بزها را به چپ خود، ايستاده خواهد نمود. آنگاه ملك به اصحاب يمين خواهد گفت: اي بركت يافتگان خدا، بياييد و آن ملك را كه از ابتداي عالم براي شما مهيا شده، تصرف نماييد.12
نكتة قابل توجه آنكه بشارت دهنده، حضرت مسيح بوده، بنابراين «فرزند انسان» خود آن حضرت نيست. به علاوه، در آخرالزمان ظهور خواهد كرد. مطابق با روايات اسلامي، اين بشارت با ويژگيهاي امام مهدي(ع) برابري ميكند.
ج ـ فرزند خاتم پيامبران(ص): در ميان بشارتهاي متعدد كتابهاي آسماني، برخي از آنها، منجي آخرالزمان را با توجه به نسل و نسب نيز معرفي كردهاند؛ از جمله اين كتابها كتاب شاكموني است كه وي را فرزند بزرگوار سيد و سرور خلايق دو جهان خوانده است. به عقيدة هنديان، شاكموني از پيغمبران و صاحب كتاب آسماني است. در بشارت اين كتاب، موضوع وحدت اديان، پس از ظهور منجي موعود كه از نسل خاتم پيامبران(ص) ميباشد، آمده است:
پادشاهي و دولت دنيا به فرزند سيد خلايق دو جهان (كشن) بزرگوار تمام شود. او كسي باشد كه بر كوههاي مشرق و مغرب دنيا حكم براند و فرمان كند، بر ابرها سوار شود و فرشتگان، كاركنان او باشند، و جنّ و انس در خدمت او شوند.13
همچنين در مزمور 72 زبور داوود(ع) نيز از پيامبر آخرالزمان با نام «ملك» و از منجي موعود، با نام «ملك زاده» كه بزرگترين و كاملترين مظهر عدل الهي ميباشد ياد شده است.
د ـ فرزند خاتم پيامبران و سيّد اوصيا: در كتاب پاتيكل، از بزرگان هنديان كه به نظر آنان صاحب كتاب آسماني است، منجي آخرالزمان، فرزند دو پيشواي بزرگ جهان، كه يكي ناموس آخرالزمان (آخرين پيغمبر(ص)) و ديگري صدّيق اكبر و وصيّ بزرگتر وي كه «پشن» نام دارد [يعني عليبن ابيطالب] معرفي شده است.14
هـ . فرزند دختر خاتم پيغمبران: در كتاب جاماسبنامه به نقل از زرتشت، ضمن مطالبي كه دربارة پيامبران و خاتم ايشان نقل ميكند، آمده است:
پيغمبر عرب، آخر پيغمبران باشد كه در ميان كوههاي مكه پيدا شود و بر شتر سوار شود. قوم او شترسواران خواهند بود، و با بندگان خود چيز خورَد و به روش بندگان نشيند و او را سايه نباشد، و از پشت سر مثل پيش رو ببيند، و دين او اشراف اديان باشد، و كتاب او باطل گرداند همة كتابها را و دولت او تازيك (عجم) را برباد دهد و دين مجوس و پهلوي را برطرف كند و نار سدير و آتشكدهها را خراب كند و تمام شود روزگار پيشداديان و كيانيان و ساسانيان و اشكانيان.
و از فرزندان دختر آن پيغمبر كه خورشيد جهان و شاه زمان نام دارد، كسي پادشاه ميشود در دنيا، به حكم يزدان كه جانشين آخر آن پيغمبر باشد در ميان دنيا ـ كه مكه باشد ـ باشد و دولت او تابه قيامت متصل شود و بعد از پادشاهي او، دنيا تمام شود... و «اهرمن كلان» را كه ضدّ يزدان و بندة عاصي او باشد، بگيرد و در حبس كند.15
ادامه دارد ...
کریمی که جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد
دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی