پاسخ به:آسیب شناسی مهدویت
سه شنبه 7 شهریور 1391 9:14 PM
واحد دین واندیشه تبیان زنجان-
بخش اول در لینک زیر
ایجاد تردید در مورد صحت اندیشة مهدویت
آنها اين كار را از طریق حمايت و پشتيباني مدعيان بابيّت و ارتباط با امام(علیه السّلام) انجام ميدهند.
مرجعيت ديني ملجأ اصلي مذهب شیعه و دژ مستحكم آن است. به همين دليل دشمنان پيوسته تلاش ميكنند به اين دژ مستحكم و سازشناپذير كه در برابر آنها سر تسليم فرود نياورده، ضربه بزنند. دشمنان از مسئله ارتباط و سفارت امام(علیه السّلام) سوءاستفاده كردهاند تا به مرجعيت ديني شيعه ضربه بزنند.
دكتر مايكل برانت مؤلف كتاب «توطئه براي جدايي اديان الهي» درمورد برنامههاي حساب شدة «سازمان سیا» در آمريكا بر ضدّ شيعيان ميگويد: «در يكي از جلسات اداره اطلاعات كه با حضور مسئولان بلندمرتبه آن و با حضور نمايندة ادارة اطلاعاتي انگلستان ـ به دليل تجارب طولاني مدت آنها در كشورهاي اسلامي ـ برگزار شد، به يك نتيجه رسيديم و آن اينكه: به هيچ صورتي به طور مستقيم نميتوان با مذهب شيعه رويارو شد و با آنها به جنگ پرداخت. شكست دادن شيعيان كاري است بينهايت دشوار، به همين دليل بايد غير مستقيم و از پشت پرده به جنگ با آنها پرداخت.
در اين راستا طرحها و برنامههاي دقيق و كامل زيادي براي طولانيمدت در نظر داريم. ما پس از مطالعات بسيار تصميم به ضربه زدن به مرجعيت ديني و تضعيف عقايد شيعه و فاسد كردن آن گرفتيم. ما متفقالقول شدهايم كه بايد مفاهيم و اصول آنها را تحريف كنيم، به گونهاي كه اشخاصي كه مذهب شيعه را مورد مطالعه و بررسی قرار میدهند شیعیان را عدهای نادان و خرافاتی ببینند. آنها با این طرحها و برنامهها اميدوارند كه تا سال2010 م. به چنين هدفی در مورد شيعه برسند و شيعه را اينگونه بنمايانند».
شايد بر هيچ انسان آگاهي پوشيده نباشد كه دستان صهيونيسم و مزدوران آنها و مكر و حيله و بازيهاي آنها براي بدجلوه دادن عقيده مهدويت واقعي و تخريب آن تا چه اندازه ميتواند خطرناك باشد. اهميت و خطرناك بودن اين بخش از استراتژي دشمنان در اين موارد نهفته است:
1. به وجود آوردن مدعیان ارتباط و حمایت و پشتیبانی از آنها درحال حاضر.
2. گسترش و ترویج خبر ارتباط آنها با امام(علیه السّلام) در زمان غیبت کبرا؛
در این حال این اشخاص ادعا میکنند از امام(علیه السّلام) احکام شرعی و مسائل فقهی را که عین حقیقت و درست است و با واقعیتی که خداوند آن را اراده کرده، تطابق دارد، دریافت میکنند. با پذیرش این مطلب و ایمان به آن باید از فقها و علما (مرجعیت دینی) اظهار بینیازی کرد. زیرا مراجع تقلید بر اساس ظواهر امور (بر اساس اصول اجتهاد فقهی) رأی صادر میکنند و نظر میدهند؛
یعنی فتوا دادن بر اساس اصول اجتهادی انجام میگیرد و فتواها ممکن است درست یا نادرست باشد، ممکن است با واقعیت مطابقت داشته باشد، ممکن است با آن تطابق نداشته باشد، یعنی اینگونه فتواها و احکام ظاهری، گمانی نزدیک به واقع است نه عین حقیقت. آنها میخواهند بگویند با ظهور نماینده و شخص مرتبط با امام (مدعی سفارت یا نیابت) که مستقیماً با معصوم در ارتباط است، این مرحله به پایان رسیده است، درنتیجه چنین اشخاصی احکام و مسائل واقعی را که مطابق واقعیت جامعه است، مستقیماً از امام میگیرند و به مردم انتقال میدهند و دیگر نیازی به مراجع تقلید و علما نیست.
در همین راستا، دشمنان از مدعیان ارتباط حمایت کرده و گروهها و جنبشهای جدیدی مانند «جماعـة السفارة» در بحرین، «یمانیها» در عراق، «احمدیه» پاکستان، «بابیت و بهائیت» در ایران و «قادیانیه» در هند را به وجود آوردهاند.
آنها با این کار اقدام به تضعیف مرجعیت دینی و کم کم به مردم میقبولانند که دیگر نیازی به حضور چنین اشخاصی در جامعه نیست و از ابعاد اجتماعی، مالی و سیاسی به آن حمله میکنند و به همین دلیل است که اخیراً اقدام به گسترش و ترویج برخی اندیشهها و دیدگاههای ویرانگر مانند «بدعت تقلید، بدعت مرجع اعلی و بزرگ و ...» کردهاند، مسئله بسیار دردناک این است که دشمنان این مأموریت را به خود مسلمانان واگذار میکنند و آنها به نیابت از دشمنان این کار را انجام میدهند.
اینگونه، برخی در دام آنها میافتند و برخی اشخاص متعصب و نادان از میان مسلمانان، این خدمت را به صورت مجانی به دشمنان تقدیم میکنند. اینگونه است که برخی از این اشخاص نادان با دشمنی و کینة زیاد نسبت به مراجع تقلید بزرگ و دیگر علما، بدترین برچسبها را به آنها میزنند و حتی گاهی اوقات خون آنها را نیز مباح میدانند، زیرا این دانشمندان و علما، مانع سختی برای دعوت و تبلیغات آنها به شمار میآیند و اگر علما و مراجع به دعوت آنها پاسخ مثبت دهند، همة مردم به تبع آنها به اینگونه اشخاص ایمان میآورند. اینها درحقیقت همان خوارج دوران هستند.
هر یک از این مدّعیان، خود را برتر از تمام مردم میدانند و با تمام مراجع عظام دشمنی میورزند، دقیقاً همانند خوارج که حرقوسبن زهیر پیشوای آنها بود و او خود را از پیامبر(ص) هم بالاتر میدانست.
ما اکنون در برابر یک روش و طرح و برنامة خطرناک از سوی دشمنان هستیم که از طرف تعدادی افراد مرموز که ادعای ارتباط دارند و میخواهند مرجعیت دینی شیعه را از میدان به در کنند، مورد اجرا قرار میگیرد. نکتة قابل توجه این است که این مدعیان گمراه، مریدان و پیروانی از طبقات مختلف اجتماعی و فرهنگی دارند که از دستورهای آنها فرمانبرداری میکنند و نقشهها و طرحها و توطئههای آنها را با کمال سادگی و نادانی به اجرا درمیآورند.
3. مبارزه با زمینههای حمایت کننده و پشتیبان امام(علیه السّلام) پیش از خروج ایشان؛
دشمنان این کار را از طریق ضعیف کردن پایگاه مردمی امام(علیه السّلام) با مجموعهای از جنگهای نظامی، اقتصادی و فکری به اجرا درمیآورند.
یهودیان از طریق پژوهشها و مطالعاتشان، همچنین با آگاهی از فلسفه، میراث دینیشان به ویژه کتاب سرّی «کابالا» و از طریق پیشبینیهای پیشگویِ یهودیِ فرانسوی ـ نوستراداموس ـ به این نتیجه رسیدهاند که توسط مهدی(علیه السّلام) نابود میشوند. با توجه به این، همانگونه که یهودیان در گذشته از طرق مختلف اعمال نادرست و بد خود را نزد کفار قریش نیک جلوه میدادند و از ظهور حکومت و دین محمّدی وحشت داشتند، اکنون نیز پیشبینی خروج مهدی موعود(علیه السّلام)، آن رهبر بزرگ، از مکّه در آینده آنها را به وحشت انداخته و خواب و آرامش را از آنان گرفته است.
یهودیان از مدّتها پیش میدانستند که مهدی(علیه السّلام) در زمان ظهور خود، آنها را از بین میبرد و روزی به جنگ با آنان خواهد پرداخت و میدانند که میدان جنگ هم خاورمیانه خواهد بود. آنها میدانند که پرچمهای سیاه برای یاری مهدی(علیه السّلام) از ایران خارج میشود و عراق مرکز خلافت و کوفه پایتخت ایشان خواهد بود و از آنجا موج آزادسازی قدس و نابودساختن یهودیان آغاز میشود. آنها اطلاع دارند که ایشان ابتدا در مکه ظهور خواهند کرد و سفیانی سرسختترین دشمن امام و همپیمان یهودیان و غربیها از منطقة شام خواهد بود و امام از مصر به عنوان یک پایگاه تبلیغاتی و اطلاعرسانی استفاده خواهد کرد.
خطرناکترین کاری که یهودیان انجام دادهاند این است که عقاید و باورهای نادرست، موهوم و مرموزی در فکر و ذهن مسیحیان غرب در مورد نجاتبخش بشریت و رهبر بزرگ آن، یعنی حضرت مهدی(علیه السّلام) و نقش ایشان در نابودی تمدن غرب به وجود آوردهاند.
این خود باعث شده که آنها به نوعی، وحشت و نگرانی از تمام چیزهایی که به مهدی(علیه السّلام) ربط دارد، داشته باشند. یهودیان مطمئناند کسانی که بار دوم از سوی امام به سوی آنها فرستاده میشوند (آنگونه که در قرآن آمده)، از سرزمین بابل (وسط عراق) خارج میشوند و به همین دلیل است که پیوسته تلاش میکنند عراق را ویران سازند و بدون دلیل، جنگ ضدّ آن را آغاز کردند و به همین دلیل، یهودیان و غربیها و صهیونستها با توجه به محاسبات سیاسی و استراتژیک، از سالها پیش برنامهریزی کردهاند هر قدرت و نیرویی که ممکن است آن رهبر بزرگ در جنگ ضدّ خود از آن استفاده کند، از بین ببرند.
آنها جنگی سخت ضدّ عراق و ایران ترتیب دادند تا زمانی که مهدی(علیه السّلام) ظهور کند، با مردمی روبه رو شود که جنگها و تحریمها آنها را از پا در آورده و در نتیجه نتوانند به امامشان یاری برسانند. اینجاست که پاسخ این سؤال را در مییابیم که: چرا حملات و جنگهای پیاپی و سخت کنونی در این منطقه به ویژه با دوستدارن اهلبیت(علیه السّلام) در میگیرد؟ چرا میان ایران و عراق جنگ روی داد و هشت سال ادامه یافت و شمار زیادی از پیروان و دوستداران اهل بیت(علیه السّلام) در آن کشته شدند؟ چرا اندکی پس از پایان جنگ ایران وعراق، این جنگ بار دیگر در این منطقه روی داد؟ (حمله به کویت واشغال عراق).
شگفتا، گویی کسانی هستند که نمیخواهند این منطقه لحظهای آرام و خالی از درگیری باشد، و مهمتر اینکه آنها میخواهند عراق را برای مدّتی بسیار طولانی، به صورت منطقهای پر از آشوب و ناامن و میدان جنگهای مختلف درآورند و میخواهند توجیههایی برای باقی ماندن نیروهای غربی در آن داشته باشند. اگر ما بدانیم که آنها خود را برای جنگ بزرگ «آرمگدون» آماده میکنند. دیگر از این حوادث شگفتزده نمیشویم. آنها پیشبینی میکنند آرماگدون یک جنگ هستهای گسترده و همهجانبه است که در آن جنگ دوستداران ویاران امام را از بین میبرند. وما باید بدانیم که در شرایطی زندگی میکنیم که صهیونیستها برنامهها و طرحهای زیادی برای آن دارند و آن طرحها و برنامهها نیز توسط آمریکا و غرب به اجرا درمیآید که برخی از علل آن در این موارد خلاصه میشود:
1. انتظار آمدن آن رهبر بزرگ(علیه السّلام) وتلاش برای نابود ساختن ایشان در آغاز ظهورشان، زیرا منابع یهودی پیشبینی کردهاند که ظهور ایشان نزدیک شده است.
2. تسلط بر گنجهای فرات که از جنس طلا است و آن با نزدیک شدن زمان ظهور امام(علیه السّلام)، آنگونه که در روایتها آمده است، افزایش مییابد.
3. دست گذاشتن بر منابع نفت منطقه، تسلط بر اقتصاد آن و تضعیف سیاسی و نظامی کشورهای منطقه.
جدا از اینها باید تأکید کرد که طرحها و برنامههای غربیان (رومیها) در این منطقه، زیر چتر حمایت صهیونیسم، چیزی جز آمادهسازی زمینه و جوّ مناسب برای خروج سفیانی نیست.
در پایان تأکید میکنیم که این مکر و حیلة آنها است امّا مکرو حیله خداوند بر آن چیره است. «و یمکرون و یمکرالله و الله خیر الماکرین». و وعدة خدا حق است که فرمود: «و إنّ جندنا لهم الغالبون».
کریمی که جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد
دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی