پاسخ به:آسیب شناسی مهدویت
سه شنبه 7 شهریور 1391 9:14 PM
واحد دین واندیشه تبیان زنجان-
موضوع مهدويّت، به عنوان یكی از انقلابیترین اعتقادات اسلامی، جهان غرب را در مورد آینده، به وحشت انداخته است. این وحشت ناشی از عمق بحرانهایی است كه غرب، آن را با تمام وجود احساس میكند و البتّه با یگانه هنر خود كه «ظاهرآرایی» است، تلاش میكند نه تنها چهره یك ورشكسته را به خود نگیرد، در هیئت یك جهاندار غالب ظاهر شود و افراد سادهاندیش و سطحینگر را بفریبد. فروپاشی نظام خانواده و بحران اخلاقی ـ اجتماعی ناشی از آن، بروز بحران زیست محیطی، بحران اقتصادی كه در شكل تبعیضهای وحشتناك خود را نشان میدهد، سیطره ظالمانه رسانهها و ... بحرانهای امروز غرب است و اندیشمندان نظام سلطهگر غرب، به خوبی میدانند كه اگر این وضع استمرار یابد، قطعاً آینده از آن اندیشهای خواهد بود كه خلأ معنویت جهان را پر كند و اسلام و تشيّع با اعتقاد بزرگ خود به مهدويّت، به طور قطع یگانه مكتبی خواهد بود كه به زودی ببرِ كاغذی غرب را در ساحت اندیشه و تفكّر مچاله خواهد كرد و خود چونان موهبتی آسمانی بر دل و جان مردم حاكم خواهد شد.
این خطری است كه اندیشمندان غربی آن را احساس كردهاند و راه گریز از این سرنوشت محتوم را در مقابله با اسلام و تشيّع و به ویژه مقابله با اعتقاد به مهدويّت دیدهاند، مقابلهای كه هرگز با پاسخ درخوری از سوی مسلمانان همراه نشده است.
غرب به استناد احساس خطری كه از ناحیه مهدويّت كرده، مدّتهاست كه تبلیغات دامنهداری را در مقابله با آن آغاز نموده است. این تبلیغات با بهرهبرداری از آخرین تكنولوژیهای روز كه در اختیار غرب قرار دارد، انجام می شود. دكتر سعیدی، جامعه شناس، در این مورد به نكات جالب توجّهای اشاره میكند:
امروزه مدرنترین ابزار تبلیغاتی غرب، هالیوود است. ابزاری مدرن، كارآمد و نفوذكننده كه یكسره در خدمت اندیشههای تمامیت طلب غربی است. فیلمهای جدید هالیوود كه در آنها، بهطور غیرمستقیم علیه مهدويّت شیعی تبلیغ میشود، بسیار است. فیلمهای ژانر علمی- تخيّلی، در این مقوله میگنجند. فیلمهایی پیشبینی آینده جهان را دستمایه سناریوی خود قرار داده و غرب را قبله نجات مردم از سرسام تكنولوژی آینده تبلیغ میكنند، متأسّفانه بدون دقّت، از سوی برخی از كشورهای اسلامی دوبله شده و به نمایش در میآیند. بعضی دیگر از فیلمهای هالیوود، بهطور مستقیم به مقابله با مهدويّت میپردازند كه یكی از معروفترین آنها، فیلم «نوسترآداموس» است كه با تبلیغات شدید، بارها در جهان به نمایش درآمده و میلیونها سی دی از آن در حال حاضر در دنیا توزیع شده است.
امّا تبلیغات غرب علیه مهدويّت، صرفاً در عرصه فیلمسازی خلاصه نمیشود. در همه عرصههای تبلیغاتی غرب، میتوان رگههایی از تبلیغ علیه مهدويّت را مشاهده كرد. در واقع نظریهپردازان غربی با تهیه خوراك تبلیغاتی برای سینما، كتاب، سخنرانی، تئاتر، تلویزیون و همه عرصههای هنری و فرهنگی، زمینههای تبلیغ علیه مهدويّت را فراهم میآورند. درحال حاضر سایتهای كامپیوتری زیادی وجود دارند كه تبلیغات ضدّ مهدويّت را به عهده دارند و ذهن پاك جوانان را از این رهگذر، تحت تأثیر قرار میدهند. در میان این امواج توفنده تبلیغات سوء، ما مسلمانان برای تبلیغ مهدويّت در جهان امروز چه كنیم؟
متأسّفانه فقر تكنولوژیك مسلمانان، بسیاری از امكانات بالقوّه را در این مقوله سلب كرده، امّا موضوع این است كه ما حتّی از داشتههای خود هم در این راه به درستی استفاده نمیكنیم و اگر به وظایف منتظران در عصر غیبت كه تلاش در جهت آمادهسازی زمینه برای ظهور حضرت صاحب الامر(عج) است، دقّت كنیم، درخواهیم یافت كه به سبب این رخوتها در راه تبلیغ برای فرهنگ مهدويّت، هریك به فراخور امكاناتی كه در اختیار داریم، ضامن خواهیم بود و قطعاً مورد سؤال قرار خواهیم گرفت. بیاطّلاعی و كماطّلاعی جوانان جامعه ما از مقوله مهدويّت، گناهی است كه بخش عمده آن بر دوش اندیشمندان، صاحب امكانات و مسئولان و دستاندركاران جامعه ما سنگینی خواهدكرد. امروزه، جلوههای مظلوميّت را میتوان در موضوع مهدويّت به خوبی مشاهده كرد.
با همه اعتقادی كه مردم ما به اسلام دارند، متأسّفانه به دلیل رخوتهایی كه از آنها یاد شد، آشنایی جوانان ما با مقوله مهدويّت، در خور آنها نیست. با هم گشتی در گوشه و كنار برخی از اذهان جوان میزنیم:
برای پرسوجو درباره میزان اطّلاعات مردم در مورد حضور امام زمان(عج) وارد یك مركز مشاوره میشوم. از یكی از مشاوران این مركز میپرسم: به نظر شما حضور امام عصر(عج) در زندگی شما چقدر مشهود است؟
مثل كسی كه سؤالم را نشنیده است، میگوید: چه گفتید؟!
پرسشم را تكرار میكنم. او به دیوار روبهرو خیره میشود. كمی فكر میكند و با استیصال میگوید: این یك مسئله بزرگ تربیتی است كه خیلی میشود در رابطه با آن صحبت كرد! میگویم: خیلی خلاصه بگویید!
میگوید: ببخشید، فعلاً چیزی به نظرم نمیرسد!!
٭ ٭ ٭
در «پارك شهر»، عدّهای از دختران جوان با هم مشغول گپ و گفت وگویند ... گاهی سرهایشان را به هم نزدیك میكنند و پس از آنكه حرف یكی از آنها، به پایان میرسد با هم بلندبلند میخندند. به هیچ وجه به اطراف خود توجّه ندارند. به آنها نزدیك میشوم و از یكی از آنها همین سؤال را میپرسم. او سراپای مرا ورانداز میكند و میگوید: شما؟!
میگویم خبرنگارم و برای یك گزارش این مطلب را از شما میپرسم.
میگوید: ممكن است سؤالتان را در حدّ دیپلم ترجمه كنید تا بفهمم چه میگویید؟!
میگویم: امام زمان(عج) چه نقشی در زندگی شما دارد؟
با تعجّب میگوید: آن حضرت كه غایب است. خوب ما فقط او را دوست داریم. همین!
٭ ٭ ٭
كمكم به وقت نماز نزدیك میشوم. موذّن مؤمنان را به نماز فرا میخواند، خود را به دریای معنویت میرسانم. پس از نماز جماعت، جوان نورانی و خوش سیمایی توجّهم را جلب میكند. به سویش میروم و اسم و شغلش را میپرسم. میگوید سیفی هستم و مهندسی میخوانم. از او میپرسم: امام زمان(عج) در زندگی شما چه نقشی دارد؟
اوّل طفره میرود ... امّا نمیتواند از سؤالهای من خلاص شود. میگوید: امام زمان(عج) الگوی من در زندگی است. البتّه من نمیتوانم ادّعا كنم كه توانستهام در همه امور خود را آنچنان كه او دوست دارد، بسازم، امّا به هر حال او به عنوان نقطه بزرگ و هدف اصلی آمال و آرزوهای من است.
٭ ٭ ٭
نزدیك میدان «وليّ عصر(عج)» هستم. نگاهم به تعدادی جوان میافتد كه در حال خارج شدن از یك مؤسّسه كامپیوتری هستند. موهای روغن زدهاشان زیر نور خورشید پاییزی، برق میزند.
با شور و حرارت خاصّی از استفادههایی كه میشود از كامپیوتر كرد، حرف میزنند. خودم را به آنان میرسانم و از یكی از آنها كه بزرگتر از بقيّه است، همین سؤال را میپرسم. رضا به دوستانش میگوید: بچّهها! ما هم آدم شدیم. بالأخره یكی هم نظر ما را خواست! بعد به من میگوید: آقا! عكس ما را هم در روزنامه چاپ میكنید؟
و در پاسخ سؤالم میگوید:
والله دراین باره فكر نكردهام، اینطوری چیزی به نظرم نمیرسد.
ـ باید فكركنم.
میگویم: خوب فكركن! مدّتی ساكت میشود و ...
٭ ٭ ٭
درمیدان میوه وتره بار، خانمی در حال خرید میوه است. پس از خرید، خودم را معرفی میكنم و میگویم اگر مایلید ضمن معرفی خود، بفرمایید كه امام زمان(ع) در زندگی شما چه نقشی دارد؟
میگوید: شقایق نادری هستم و من چندین بار به آقا متوسّل شدهام و مشكلم حل شده است. از او بیشتر توضیح میخواهم میگوید: واقعاً آقا، مشكلگشا است. من نمیتوانم شرح مشكلاتم را بگویم. فقط همین را بگویم كه هر وقت مشكلی داشتهام كه هیچ كس نتوانسته است، آن را حل كند و واقعاً از همه كس ناامید شدهام و خالصانه دست به دامن آقا شدهام مشكلم حل شده است. فدای اسم آقا! قربان محبّت امام زمانم بروم...
قطرههای اشك به او اجازه سخن بیشتر را نمیدهد.
٭ ٭ ٭
وارد دانشگاه كه میشوم، خاطرات دوران دانشجوییام زنده میشود...
به خودم كه میآیم روبهروی دكترسودمند هستم. ایشان درباره نقش امام زمان(ع) در زندگیاش میگوید:
اصولاً من در هنگام گرفتاری به سراغ امام زمان میروم!
البتّه تا به حال چندین بار به مسجد جمكران رفتهام و اعمالی را انجام دادهام ... امّا خوب ایشان مراد و مقتدای من هستند و من در مراحل مختلف زندگیام سعی كردهام كه رضایت آقا را جلب كنم. با عمل به تكلیف با احسان و نیكوكاری، با خودسازی و مراقبه و محاسبه، چون طبق آیه قرآن و روایات، اعمال ما به امام زمان عرضه می شود، من نمیخواهم تا حدّ امكان، طوری عمل كنم كه وقتی آقا به نامه عملم نگاه میكند، ناراحت شود.
٭ ٭ ٭
در حین برگشت به اداره، به راننده تاكسی كه با او میآیم، میگویم: حال پاسخ دادن به یك سؤال را داری؟ نگاه عاقل اندر سفیهی می كند و آهی می كشد: چه سؤالی؟
نمیدانم چرا؟ ولی احساس میكنم كه از سؤالم صرفنظر كنم... در همین فكر هستم كه دوباره میپرسد: نگفتید.
میگویم: مثل اینكه خسته هستید ... بگذریم ...
قیافهای جدّی میگیرد و میگوید: خواهش میكنم آقا، بفرمایید ...
میگویم: لطفاً با دقّت به سؤالم پاسخ دهید. امام زمان(ع) در زندگی شما چه نقشی دارد؟
اخمهای چهرهاش از هم گشوده میشود و میگوید: خدمت حضرت آقا كه عرض كنم من یك فرزند دارم، او را هم از لطف آقا دارم.
میگویم: بیشتر توضیح بده. میگوید: من 14 سال بچّهدار نمیشدم. به خیلی از دكترها مراجعه كردیم؛ ولی فایدهای نداشت. یكی از دوستانم به من پیشنهاد كرد كه اگر متوسّل به امام زمان(عج) شوی، نتیجه خواهی گرفت ... خلاصه الآن پسرم طلبه است. مهدی را میگویم من هرشب چهارشنبه به جمكران میروم ... اگر مسافری بیا امشب با هم برویم؟!
دنیای امروز، دنیای اندیشه و منطق و استدلال است. جوان امروز، ترجیح میدهد حقایق دینی را هم از طریق منطق و استدلال دریابد. اینجاست كه بیگانگان، بیشتر بهره را برای منحرف كردن ذهن جوانان از حقایق دینی میبرند. آنها با زیرسؤال بردن این حقایق، جوان را در برابر پرسشهایی قرار میدهند كه ذهن نوپای او، قادر به استدلال برای آنها نیست و همین امر باعث میشود كه گاه اعتقادات او در پارهای مسائل دینی كمرنگ جلوه كند. یكی از پرسشهایی كه مدّتهاست معاندان اسلام، در باب مهدويّت پیش روی جوانان قرار میدهند، این است كه با وجود قدرتهای عظیم نظامی در جهان كه مجهّز به عالیترین تكنولوژی تسلیحاتی هستند، امام عصر(عج) چگونه خواهد توانست، به عنوان یك نیروی نوپا، بر این قدرتهای عظیم غلبه كند و تمام جهان را زیر سیطره حكومت خویش قرار دهد؟ این پرسشی كاملاً انحرافی است. پرسشی كه چونان سایر مسائلی كه معاندان اسلام مطرح میكنند، پاسخ آن هزار و اندی سال پیش، در اقوال معصومان ما(ع) آمده است. اینجا وظیفه اندیشمندان دینی است كه به سراغ احادیث و روایات و اخبار بروند و از بطن آنها، پاسخهای امروزین را به شبهههای معاندان استخراج كنند. متأسّفانه، روشنفكران دینی ما، به ویژه آنان كه در این عصر و زمان زندگی میكنند، نه تنها این وظیفه الهی خویش را به انجام نمیرسانند، گاه با طرح مسائلی، آب به آسیاب دشمن هم میریزند و ذهن جوانان را با شبههها، دچار تشویش میكنند.
ببینید زندهیاد دكتر علی شریعتی با چه زبان منطقی و استدلالی، پاسخ شبهه قدرت را از بطن روایات استخراج كرده است:
... انتظار، سنتز تضادّ میان دو اصل متناقض با هم است: یكی «حقیقت» و دیگری «واقعیت» ... اگر وضع موجود؛ یعنی واقعيّتی كه در عالم خارج واقع شده است، با حقیقتی كه در اسلام، به آن معتقدیم، تناقص دارد، چه بكنیم؟ اسلام، انسان را نجات میدهد و عدالت و ترقّی را به وجود میآورد.
... چاره ای نیست جز اینكه پیروان دینی كه مدّعی نجات و سیادت انسان و تودههای محروم و نابودی ظلم و جنایت و مدّعی استقرار یك نظام جهانی به نفع انسانند، معتقد باشند كه این حقیقت در طول این هزار و چهارصد سال نتوانسته به شعارهای خودش جامه عمل بپوشاند، امّا خواهد پوشاند و قطعاً پیروز خواهد شد و عدالت، جبراً مستقر خواهد گشت. جبراً حقیقت محكوم بر واقعیت باطل، ولی حاكم، پیروز میشود و ما منتظر و مؤمن چنین روزی و چنین واقعهای هستیم و چون خداوند به صراحت وعده پیروزی اسلام را در قرآن داده: «لیظهره علی الدّین كلّه» و نوید داده كه تودههای ضعیف و مردم جهان را پیشوایان بشریت خواهد كرد و زمین را به آنها خواهد بخشید و محرومان، وارث قدرتمندان و زرپرستان خواهند شد.
این تضادّ میان «واقعیت باطل حاكم» و «حقیقت نجات بخش محكوم» را جز «انتظار» به پیروزی جبری و قطعی حقیقت، نمیتواند حل كند ...
... انتظار مثبت به معنای نفی وضع موجود در ذهن آدمی و در زندگی و ایمان انسان منتظر است و اگر این انتظار را ملّت محكوم از دست داد، محكومیت را به عنوان سرنوشت محتومش برای همیشه خواهد پذیرفت. اگر منتظر تغییر نباشیم، آنچه در حكومت علی(ع) صورت گرفته یا آنچه در «كربلا» اتّفاق افتاد، برایمان پایان داستان است و دیگر عكسالعملی در طبیعت و تاریخ و هستی و زندگی بشر نخواهد داشت، این اعتقاد، هم برخلاف ایمان به حقیقت و هم برخلاف مصلحت زندگی فرد در جامعه، انسان مسئول است.
ستمها، جنایتها و ظلمها، همه داستانی و حادثهای نیمه تمام در تاریخ بشر است، این داستان به سود عدالت و حقیقت و به زبان ستم و فساد و پلیدكاری پایان خواهد پذیرفت ...
... انتظار، جبر تاریخ است. این مسئله برای روشنفكران كه با مكتبها و فلسفههای علمی تاریخ آشنایی دارند، بینهایت شورانگیز است.
هركس این سؤال به ذهنش می رسد كه امام زمان(ع)، این رهبر نجاتبخش انتهای تاریخ، چگونه میتواند بر جهان پیروز شود؟ در اینجا امام صادق(ع) یك توجیه بسیار عمیق و كاملاً جامعهشناسانه و تاریخی دارد كه: «قدرتهای ستمكار و قطبهای جنایت و ظلم به قدری با هم خواهند جنگید كه در نیرو و قدرت فرسوده میشوند و به قدری از درون، رو به فساد خواهند رفت كه مقاومتشان را از دست میدهند و آنگاه شما از بیهوشی و خواب خرگوشی بیدار شده و چون مسلّح به نیروی ایمان و آگاهی هستید بر آن قدرتهای از درون پوسیده و از برون فرسوده، پیروز میشوید.» و این پیروزی بر اساس منطق، عینيّت و سنّتهای اجتماعی است، سنّتهایی كه در اسلام و قوانین خداوند است، نه قوانین ماتریالیستی.
وقتی خداوند كاری را بخواهد، اسبابش را فراهم میكند ... من در اینجا معتقدم كه تاریخ به طرف پیروزی جبری عدالت و نجات قطعی انسانها و تودههای ستمدیده و نابودی حتّی ظلم و ظالم میرود ... .
کریمی که جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد
دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی